*** اعجاز تاريخي قرآن ***

ضحا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
​​


85183023356284038301.gif





چکيده


قرآن كتاب جاويدان است و جنبه هاي مختلفي از اعجاز را دارد كه اعجاز تاريخي يكي از آن ها است. از اين وجه در آثار دانشمندان مسلمان بيش تر با عنوان «اخبار غيبي» ياد شده است؛ در حالي كه رابطه اخبار غيبي و اعجاز تاريخي قرآن ، عموم و خصوص من وجه است. بسياري از مواردي كه در اعجاز تاريخي قرآن بررسي مي شود، به امت هاي پيشين و تاريخ انبياء مربوط است. اين جنبه از اعجاز قرآن از اين جهت مي تواند نقشي مهم در روشنگري تاريخ انبياء و اثبات حقانيت قرآن و دين اسلام داشته باشد. پژوهش حاضر كه درآمدي بر اعجاز تاريخي قرآن است دسته بندي هايي از اخبار غيبي و اعجاز تاريخي قرآن در آثار دانشمندان مسلمان را بررسي و دو دسته اخبار غيبي از اقوام و حوادث گذشته و نيز اخبار غيبي از آينده را بيان و برخي نمونه ها را (مثل پيش گويي پيروزي روم بر ايران (روم/ 3ـ2) و نام «ملك» در سوره يوسف) ذكر مي كند.



 

ضحا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"





مقدمه


قرآن، معجزه اي جاويدان است كه خداوند براي هدايت بشر فرستاده است (بقره/ 185).
قرآن در چند جا (بقره/23؛ يونس/ 38؛ هود/ 13؛ اسراء/88 ؛ طور/34ـ 33)، اعجاز قرآن را در قالب تحدي به رخ بشر مي كشد و اعلام مي كند كه اگر در وحياني بودن قرآن ترديد داريد، كتاب يا سوره اي مانند آن بياوريد.

اخبار غيبي از مهم ترين جنبه هاي اعجاز قرآن است كه مورد توجه دانشمندان مسلمان قرار گرفته است. مواردي از اين اخبار غيبي اخبار و پيش گويي هاي تاريخ را بررسي مي كند كه مي تواند حقّانيت و اعجاز قرآن را اثبات كند؛ البته در موضوع مباحث تاريخي قرآن، آثار بسياري نوشته شده است. برخي در اين نگارش ها از زاويه يك منبع تاريخي به قرآن نگريسته اند (بيومي مهران، دراسات تاريخيه من القرآن الکريم، ج1، ص38). پايان نامه اي نيز در مقطع ارشد با عنوان اعجاز تاريخي قرآن كريم سامان يافته است (نكونام، چکيده پايان نامه هاي قرآني، ج1، ص27ـ 28؛ مولاني نيا و هاشم زاده، آشنايي با پايان نامه هاي قرآني، ص 42)؛ اما مباحث بسياري از اين موضوع، قابل بحث و بررسي است؛ زيرا به اين بُعد از اعجاز قرآن، به دلايلي، كم توجهي شده كه يكي از آن ها گستره وسيع مباحث تاريخي است كه لازمه ورود به آن تسلط بر زبان و منابع اقوام و ملت هاي گوناگون است. اين موضوع آن گاه رخ مي نمايد كه در بررسي و مراجعه به آثار مفسران مورخاني چون طبري، ابن كثير و سيوطي، متوجه كم توجهي آنان به اين جنبه از اعجاز قرآن مي شويم (ر.ك. به: طبري، تاريخ طبري؛ و ابن کثير، البدايه والنهايه في التاريخ؛ سيوطي، تاريخ الخلفاء؛ حسن الحاضره في تاريخ ملوک مصر و القاهره.




 

ضحا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"






مباحث تاريخي قرآن را در دو قالب مي توان بررسي كرد:



الف) پيش گويي هاي تاريخي قرآن



ب) قصه ها و گزارش هاي تاريخي



داستان هاي انبيا و ملت هاي پيشين نيز داخل در مباحث تاريخي قرآن است و بدين خاطر عده اي از آن با عنوان «داستان تاريخي يا مستند» ياد مي کنند که تنها به نقل بي کم و کاست وقايع تاريخي مي پر دازد (بستاني، پژوهشي در جلوه هاي هنري داستان هاي قرآن، ج1، ص13)؛ البته در مورد اخبار غيبي و اعجاز تاريخي قرآن مطالب زيادي در تفاسير و كتب علوم قرآن و تاريخ آمده است كه در ادامه به آن ها اشاره خواهد شد.






 

ضحا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"




مفهوم شناسي




الف: اعجاز


معجزه در لغت از ريشه «عَجُزَ» به معني پايان و بن يك چيز مي باشد (راغب اصفهاني، معجم مفردات الفاظ القرآن، ص334) و در قرآن نيز به همين معني (قمر/20ـ19) اشاره شده است. صاحب مقاييس اللغة اين کلمه را دارای دو اصل می داند که يکی بر ضعف و ديگری بر انتهای يک چيز دلالت دارد (ابن فارس، معجم مقاييس اللغة، ج4، ص232).
لغوی نكته سنج شيخ حسن مصطفوی اصل يگانه در ريشه اين واژه را به آن چه در برابر قدرت قرار مي گيرد، باز مي گرداند، پس «عجز» در انتهای يک چيز بدان علت است که ضعف بر آن غلبه می يابد و آن چيز شادابی و تحرک خود را از دست می دهد (مصطفوی، التحقيق فی کلمات القرآن، ج 8، ص 38).
با توجه به مطلب مرحوم مصطفوي، به نظر مي رسد معناي اصلي در اين ماده، ضعف است و معاني ديگر، به همين معنا برمي گردند؛ چنان كه برخي از محققان پنج معناي لغوي براي اين واژه ذكر نموده و بهترين وجه را، ضعف مي دانند (رضايي اصفهاني، پژوهشي در اعجاز علمي قرآن، ج1، ص58 ـ 57).




 

ضحا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"





معجزه در اصطلاح تعريفهاي متعددي دارد، از جمله:


خواجه نصير الدين طوسي ميگويد:
«هو ثبوت ما ليس بمعتاد او هو نفي ما هو معتاد مع خرقالعاده ومطابقهالدعوي»؛ «ثبوت چيزي كه عادي و رايج نبوده يا نفي چيزي كه رايج و عادي بوده است؛ به گونهاي كه خرق عادت و با ادعاي آورنده آن سازگاري داشته باشد» (حلي، کشف المراد في شرح تجريد الاعتقاد، ص 377).
معجزه اثبات چيزي يا نفي چيزي است كه معمولي نباشد؛ به صورت خارق عادت و مطابق مدعاي (پيامبر). سيوطي درتعريف اعجاز چنين بيان ميدارد:

«امر خارق العاده مقرون بالتحدي مصون عن المعارضة»؛ «امر خارقالعادهاي كه با مبارزهطلبي همراه بوده و از معارضه مصون باشد». (سيوطي، جلال الدين، الاتقان في علوم القرآن، ص 4 و 3).
معجزه چيزي است كه خارق عادت است كه همراه تحدّي و حفوظ از معارض باشد. آيت الله خويي چنين ميگويد:

«ان ياتي المدعي لمنصب من المناصب الالهيه بما يخرق نواميس الطبيعه ويعجز عنه غيره وشاهد علي صدق دعواه»؛ «آنچنان چيزي كه مدّعي منصبي از مناصب الهي ميآورد كه با آن نواميس طبيعت را خرق ميكند و ديگران از آوردن آن ناتوان هستند و گواهي بر راستي ادعاي وي است» (خويي، البيان فيتفسيرالقرآن، ص33).
معجزه آن است كه مدعي منصبي از مقامات الهي چيزي بياوري كه قوانين طبيعي را رعايت نكند و ديگران از آوردن آن عاجز باشند و گواه صدق مدعاي او باشد. بنابراين معجزه عبارت است از: چيزي كه مدعي منصب الهي (مثل پيامبر يا امام) ميآورد و طبق قوانين عادي طبيعت نيست؛ ولي طبق ادعاي شخص مدعي، واقع ميشود و به آن تحدي ميكند؛ در حاليكه ديگران از آوردن مثل آن عاجزند و اين مطلب شاهد صدق مدعي شود؛ اما اعجاز قرآن داراي ابعاد مختلفي است، مثل: اعجاز ادبي، اعجاز تشريعي، اعجاز در عدم اختلاف و... هر يك از آن ابعاد، اعجاز تاريخي قرآن است. مقصود از اعجاز تاريخي اخبار غيبي از حوادث اقوام گذشته يا پيشگويي از حوادث آينده است كه در قرآن آمده و بعد از مدتي روشن شده است كه آن خبرها درست است؛ اما اين اخبار با وسايل عادي عصر نزول قرآن قابل دسترسي نبود و قبل از آن نيز كسي اين اخبار را نگفته بود.
به عبارت ديگر اعجاز تاريخي قرآن نوعي رازگويي علمي است كه در دانش تاريخ بروز يافته است؛ از اينرو اعجاز علمي و اعجاز تاريخي قرآن هر دو زيرمجموعه اخبار غيبي قرآن قرار ميگيرند. از تعاريف بالا و تعاريف ديگر (ر.ك. به: رضايي اصفهاني، پژوهشي در اعجاز علمي قرآن، ج1، ص61ـ59) مي توان چنين نتيجه گرفت كه سه جهت در معجزه وجود دارد:



الف) جهت معجزهكننده (مدعيِ منصب الهي و تحدي كننده باشد و هدف اثبات امر محال نباشد).



ب) جهت معجزه (خرق عادت و گواه بر راستي ادعا باشد و از امور شرّ نباشد).



ج) جهت مردمي (بشر از آوردن آن ناتوان باشد)(رضايي اصفهاني، پژوهشي در اعجاز علمي قرآن، ج1، ص 63).






 

ضحا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
​​





ب: تاريخ



گزارشهاي متعددي درباره واژه تاريخ بيان شده است. برخي اهل لغت مانند جواليقي آن را غيرعربي دانستهاند (جواليقي، المعرب، ص39) وعدهاي چون جوهري آن را از ماده «الارخ» (به كسر و فتح همزه) ميدانند (جوهري، الصحاح، ج1، ص200). صولي به كاربرد واژه براي تعيين زمان توسط قيسيان و تميميان اشاره ميكند (صولي، ادب الكتاب، ص180) و اين نشان ميدهد كه تاريخ واژهاي عربي است؛ نه معرّبِ «ماه روز» فارسي؛ چنانكه حمزه اصفهاني و ابوريحان بيروني يادآور شدهاند (اصفهاني، تاريخ سنّي ملوكالارض، ص8؛ بيروني، الآثار الباقيه عن القرون الخاليه، ص 29 و 30).

زبيدي هم ذکر نموده که اختلاف در عربي يا غيرعربي بودن تاريخ، مشهور است (زبيدي، تاج العروس من جواهرالقاموس، ج7، ص 226).

به نظر ميرسد غير دخيل بودن تاريخ قويتر باشد؛ چنانكه دكتر جواد علي، مورخ معاصر عرب معتقد است تاريخ به معناي تعيين زمان براي عرب پيش از اسلام، مرسوم و شناخته شده بود و واژگان «وَرَّخَ ، أرَّخَ و توريخ» در عربي به كار ميرفت (جواد علي، المفصل في تاريخ قبل الاسلام، ج8، ص511).

معناي لغوي اين واژه، بچه گاو وحشي ميباشد و در وجه تشابه تاريخ با اين معنا گفتهاند كه حدوث و پديد آمدن در هر دو كلمه به چشم ميخورد؛ تولد بچه گاو هم نوعي حدوث است و وقايع تاريخي نيز حادثاند (ابنمنظور، لسانالعرب، ج 3، ص4).

معاني مختلفي را كه در مورد «تاريخ» بيان شده است، ميتوان در اعلام وقت يا بازشناساندن زمان كاري نسبت به مبدأيي كه بيانگر حادثهاي بزرگ است يا دورهاي معلوم ميان زمان حدوث دو رويداد و واقعه يا نهايت و غايت چيزي و وقت انجام كاري، جمع كرد.

«تاريخ» را در اصطلاح چنين تعريف كردهاند: معلوم نمودن احوال، محل تولد و وفات انبياء، امامان، وزراء، فرمانروايان، خلفاء، روايات،... و حوادث بزرگ مانند جنگها و فتوحات بر حسب زمان (سخاوي، الاعلان بالتوبيخ لمن ذم اهل التاريخ، ص17). به همين سبب كتب مشتمل بر اين حوادث و احوال همراه با تعيين زمان آنها، تاريخ نام گرفته است.

در اهميت تاريخ و جايگاه آن، جداي از تأكيدها و بيانهاي قرآن (مانند: بقره/ 134؛ اعراف/ 34؛ رعد/ 11؛ آلعمران، 137؛ انعام/ 18 و... ن.ک. به: لابوم، ژول، تفصيل الآيات القرآنالحکيم، ص13و14) و پيامبراكرم9 و ائمه: (از جمله: اوليسلکم في آثار الاولين مُزدَجَر وفي آبائکم الماضين تبصره (نهجالبلاغه، خطبه 99)؛ واعتبروا بما قد رايتم من مصارع القرون قبلکم (همان، خطبه 161) و...) همين بس كه برخي تاريخ را با توجه به روايت مشهور «العلم علمان: علم الابدان وعلم الاديان» تشبيه به علم طب كردهاند: البته با توجيه خاصي كه ارايه نمودهاند (زرين كوب، تاريخ در ترازو، ص 11).






 

ضحا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"







قرآن و تاريخ



تاريخ از جمله مباحثي است که در آيات قرآن اشارههايي به آن شده است. قرآن کتاب هدايت و ايجاد تغيير مطلوب در انسان است و اين تغيير مطلوب عبارت است از: Gيُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِF (بقره/257)، که دو جنبه دارد:
1. محتواي عمل تغيير که جنبه الهي، آسماني و وحياني دارد.
2. تغييري که به دست پيامبر اکرم9 و اصحابش انجام شده است.
زماني که جنبه دوم تغيير در عرصه تاريخي بررسي ميشود، عملي انساني است؛ بنابراين قوانين و ضوابط تاريخي برآن حاکم ميشود، پس هنگامي که قرآن از نگاه مردم سخن ميگويد، جنبه دوم عمل تغيير را بررسي ميکند. نمونه اين مسئله را در ماجراي جنگ احد که واقعهاي تاريخي است، ميتوان مشاهده نمود (صدر، سنتهاي تاريخي در قرآن، ص 114ـ112).
درباره اين وجه از اعجاز قرآن، رواياتي وارد شده كه بيانگر وجود اخبار ـ اعم از تاريخي و غير آن ـ در قرآن است كه از برخي از اين روايات ميتوان اخبار تاريخي را برداشت كرد:
«عن رسول الله9: كتاب الله تعالي فيه نبأ من قبلكم وخبر ما بعدكم وحكم ما بينكم» (ابن عطيه اندلسي، المحرر الوجيز في تفسير الکتاب العزيز، ج1، ص36)؛ «در كتاب الهي اخبار قبل از شما و بعد از شما و داوري بين شما آمده است».
«عن اميرالمومنين7: ذلك القرآن فاستنطقوه ومن ينطق ولكن اخبركم عنه: ألا إن فيه علم مايأتي والحديث عن الماضي ودواء دائكم ونظم مابينكم». (صبحيصالح، نهجالبلاغه، خ158)؛ «اين قرآن است پس آن را به نطق درآوريد و چه كسي را به نطق درآورد؛ ولي من خبر ميدهم از آن كه در آن اخبار آينده و گذشته و داوري درد شما و نظم و نظام شماست».
«عن ابوعبدالله7: ان العزيزالجبار أنزل عليكم كتابه وهو الصادق البار، فيه خبر من قبلكم وخبر من بعدكم وخبر السماء و الارض ولوأتاكم من يخبركم عن ذلك لتعجّبتم». (كليني، كافي، ج4، ص 597)؛ «خداي عزيز جبار كتابي براي شما نازل كرده، در حالي كه راستگو و نيكو است. در آن اخبار پيشينيان و آيندگان و اخبار آسمان و زمين است و اگر كسي از آن به شما خبر دهد، تعجب ميكنيد».
در مورد تاريخ در قرآن، دستهبنديهايي ايجاد شده كه برخي از آنها از تسامح نيست يا در برخي از آنها بين قصص انبياء و داستانهاي قرآن و مباحث و گزارشهاي تاريخي با پيشگوييهاي تاريخي آميختگي صورت گرفته است؛ در حالي كه به نظر ميرسد بين قصص و مباحث تاريخي و پيشگوييهاي آن، رابطه عموم و خصوص من وجه برقرار باشد، چنانكه برخي بين قصص و گزارشهاي تاريخي و اساطير از دو جنبه كيفيت طرح وقايع و ناقل خبر، تفاوت قايل شدهاند (اشرفي، مقايسه قصص در قرآن و عهدين، ص121ـ 118).





 

ضحا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
​​







پيشينه و نمونهها



اخبار غيبي همواره در كتابهاي دانشمندان اسلامي مورد توجه ويژه بوده؛ هرچند تا دوره معاصر از لفظ «اعجاز تاريخي» كمتر استفاده شده است. قاضي ابوبكر باقلاني، اخبار قرآن را به دو دسته تقسيم ميكند:
1. اخباري كه هيچ راهي براي بشر در آگاهي از آنها وجود ندارد. اخبار غيبي زمان پيامبر اكرم9 در اين قسم جاي ميگيرد، مانند: سوره توبه/ 33 و 88؛ آلعمران/12 و 61؛ انفال/ 7؛ فتح/161؛ روم/4ـ1؛ قمر/45؛ فتح/27؛ نور/ 55.
2. آنچه پيامبر از قصص و اخبار كتبگذشته آورده است، مثل قصه ابراهيم، نوح و...، مانند: عنكبوت/48؛ قصص/44 و 46؛ هود/ 49 (باقلاني، اعجاز القرآن، ص 65ـ62 و 87 ـ85). سيد مرتضي در اثر خود، نظر قائلان انحصار اعجاز قرآن در اخبار غيبي را رد ميكند. (شريف مرتضي، الموضح عن جهه اعجازالقرآن (الصرفه)، 124ـ 116). زركشي در وجوه دوازدهگانه اعجاز قرآن سه وجه زير را در اخبار قرآن ميشمارد:
1. اخبار غيبي از آينده، مانند: فتح/ 16 و 27؛ قمر/ 45؛ نور/ 55؛ روم/ 3.
2. اخبار از قصص اولين و متقدمان، مانند: هود/ 49.
3. اخبار از ضماير افراد بدون ظهور قول يا فعلي توسط آن افراد، مانند: سوره انفال/ 7؛ مجادله/ 8؛ آلعمران/122 (زركشي، البرهان في علوم القرآن، ج2، ص 228). قرطبي ده مورد را در وجوه اعجاز قرآن، بيان ميكند كه دو قسم آن عبارتاند از:
1. اخبار از اموري كه از ابتداي دنيا تا وقت نزول قرآن وجود داشتهاند، مانند قصص انبياء و امم گذشته.
2. اخبار از غيب كه در آينده واقع ميشوند و جز با وحي نميتوان به آن دست يافت، مانند: فتح/27؛ نور/ 55؛ انفال/ 7؛ روم/1ـ 4 (قرطبي، الجامع لاحکام القرآن، ج1، ص53 ـ 54).
به نظر ميرسد که منظور از غيب در اين نوع طبقهبنديها چيزي پنهان از حواس ظاهري است؛ همان گونه که برخي از ميان معاني غيب، معني پيش گفته را بهترين معنا ميدانند (انصاري زنجاني، ملاحم القرآن، ص 7).
در قسم دوم اخباري كه قرطبي ذكر كرد، پس از گذشت زمان آن واقعه و رويداد، ميتوان آن را جزو وقايع تاريخي قرار داد. كه بعد از اثبات، اعجاز تاريخي نام ميگيرد.
علامه مجلسي دو دسته از اخبار غيبي قرآن را بيان كرده است شامل اخبار غيبي گذشته و آينده ميشود (مجلسي، بحارالانوار، ج17، ص 224).
رشيد رضا ضمن بيان وجوه هفتگانه اعجاز، يكي از وجوه را اخبار غيبي شمرده است كه شامل قصص انبياء، اخبار غيبي عصر نزول قرآن (مانند: روم/1ـ 5؛ فتح/15، 16و27؛ حجر/ 29؛ مائده/67؛ نور/ 55 و انعام/ 65) و مسايل تاريخي كه براي بشر مجهول است (رشيد رضا، المنار، ج1، ص 203، 204 و 210).





 

ضحا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"






رشيد رضا در ذيل آيه مذکور ميگويد:
«لفظ عذاب در اين آيه نکره آمده و عموم از آن به دست ميآيد و اينکه عذاب را به صورت مبهم بيان داشته، به خاطر حکمت است و حکمت چنين ابهامي در اين آيه، انطباق معني آن لفظ با آن چيزي است که در آينده به وجود ميآيد، يا براي مردم کشف ميشود».
وي چنين ادامه ميدهد:
«تفسير اين آيه در زمان کنوني، جنگ اروپاست که زير درياييها و هواپيماهاي جنگي از پايين و بالا آتش ميگسترانند. وي تفسير آيه را چنين بيان ميكند: «ولا شک في ان دلالة الآية علي هذه المخترعات مراد» (رشيدرضا، المنار، ج7، ص 491 و 492)
البته اين برداشت و تطبيق قابل بررسي است.

علامه بلاغي در مورد اعجاز تاريخي ميگويد:
«لانقول بذلك بمحض اخباره عن الحوادث الماضية والامم الخالية».
سپس مثالهايي براي اخبار غيبي قرآن ذکر ميکند از جمله آيات حجر 96ـ94؛ صف/ 9؛ روم/ 5ـ1؛ و مسد (بلاغي، آلاءالرحمن في تفسير القرآن، ج1، ص 41ـ37). اينكه مرحوم علامه بلاغي، صرف خبر دادن قرآن از اخبار امتهاي پيشين را دليل اعجاز نميداند، به خاطر تسلط ايشان بر مباني و كتب مقدس يهود و مسيح است؛ چنان كه اين مطلب از آثار ايشان، همچون «الرحلة المدرسية» و «الهدي الي دين المصطفي» به روشني به دست ميآيد؛ يعني اخبار از امتهاي پيشين هنگامي اعجاز تاريخي است كه آن خبر را كسي يا كتابي قبل از قرآن بيان نكرده باشد؛ اما اگر اخبار تارخي قرآن مثل تاريخ انبياء و امتهاي پيشين، در تورات و انجيل آمده باشد، اعجاز قرآن به شمار نميآيد؛ البته سخن وي در مورد اخبار انبياء و امتهاي پيشين است؛ نه پيشگوييهاي تاريخي قرآن؛ چنانکه در قسمت نمونهها خواهد آمد. شهرستاني اعجاز تاريخي را در بخش انواع مغيبات بيان كرده است (شهرستاني، المعجزه الخالده، ص 108ـ95).

 

ضحا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"






آيت الله خويي به آن دسته از اخبار غيبي قرآن كه واقع شدهاند، اشاره مينمايد و ميگويد تمام آنها درست بودهاند و براي دريافت اين اخبار غيبي، راهي جز وحي و نبوت نيست. وي به چند آيه زير اشاره ميكند:



1ـ Gوَإِذْ يَعِدُكُمُ اللّهُ إِحْدَى الطَّائِفَتَيْنِ أَنَّهَا لَكُمْ وَتَوَدُّونَ أَنَّ غَيْرَ ذَاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُمْ وَيُرِيدُ اللّهُ أَن يُحِقَّ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ وَيَقْطَعَ دَابِرَ الْكَافِرِينَF؛ (انفال/7) «و (به ياد آوريد) هنگامى كه خدا به شما، يكى از دو گروه [=كاروان تجارى قريش، يا لشكر آنان‏] را وعده داد، كه آن براى شما باشد؛ و آرزو مى‏كرديد كه [گروه] غيرمسلّح براى شما باشد؛ و[لى‏] خدا مى‏خواهد حق را با كلماتش (= وعده‏هايش) تثبيت كند و دنباله‏ى كافران را قطع سازد».


2ـ Gفَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ، إِنَّا كَفَيْنَاكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ، الَّذِينَ يَجْعَلُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَF؛ (حجر/ 96ـ94) «و آنچه را كه (بِدان) فرمان داده شده‏اى آشكار كن و از مشركان روى برتاب، [چرا] كه ما تو را (از شرّ) مسخره كنندگان، كفايت مى‏كنيم، (همان) كسانى كه معبود ديگرى با خدا قرار مى‏دهند؛ و[ لى‏] به زودى خواهند دانست».


3ـ Gهُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى‏ وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَF؛ (صف/9) «او كسى است كه فرستاده‏اش را با هدايت و دين حق فرستاد، تا آن را بر همه‏ى دين‏[ها]پيروز گرداند،وگرچه مشركان ناخشنود باشند».


4ـ Gغُلِبَتِ الرُّومُ، فِي أَدْنَى‏ الْأَرْضِ وَهُم مِّن بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيَغْلِبُونَF؛ (روم/3ـ2) «(سپاه) روم در نزديك‏ترين سرزمين شكست خورد، و[لى‏]آنان بعد از شكستشان در [ظرف‏] چند سال به‏زودى پيروز خواهند شد».


5ـ Gأَمْ يَقُولُونَ نَحْنُ جَمِيعٌ مُنتَصِرٌ، سَيُهْزَمُ الْجَمْعُ وَيُوَلُّونَ الدُّبُرَF؛ (قمر/ 45 ـ 44) «يا مى‏گويند: «ما جماعتى پيروزيم.»؟!، بهزودى جماعت (آنان) شكست مى‏خورد و با عقب‏گرد روى برمى‏تابد».


6ـ سوره مسد (خويي، البيان في تفسير القرآن، ص 70ـ67).



 
بالا