فرقه ی وهابیت در نيمه دوم قرن هجدهم ميلادى ـ دوازدهم هجرى در منطقه نَجد جزيرة العرب(عربستان فعلى) ظهور پيدا كرد. مؤسس(بنيانگذار) اين فرقه، شيخ محمدبن عبدالوهاب بن سليمان مى باشد كه در سال 1115 هـ.ق در شهر عُيَيْنِه به دنيا آمد. می گویند، او از كودكى به مطالعه كتب تفسير و حديث و عقايد(مِلَل و نِحَل) علاقه داشت. فقه حنبلى را نزد پدر خود كه از علماى حنبلى و قاضى شهر بود، آموخت. مسافرت هاى مختلفى به حُرَيْملاء(يكى از شهرهاى نجد)، مكّه(سفر حج) مدينه، بصره، أحساء به قصد فراگيرى علم و دانش و آشنا شدن با اعتقادات و سلوك مردم انجام داد.
اين مسافرت ها در حدود سال هاى 1139 هـجری قمری به بعد بود. در اين ايام محمدبن عبدالوهاب با اظهار بعضى افكار و اعتقادات در مذمّت و بدگويى رفتار عبادى مردم مسلمان در هنگام طواف، زيارت قبور و توسل و شفاعت خواستن و... باعث ناراحتى و خشم پدرش(عبدالوهاب بن سليمان برادرش(سليمان بن عبدالوهاب) و علماى اهل تسنن مكه و مدينه و شهرهاى ديگر شد.
او با پيشوايان دينى به مخالفت برخاست و به تكفير مؤمنان به ويژه شيعيان پرداخت. او اعلام كرد، زيارت قبر پيامبر اعظم"صلى الله عليه وآله" و توسل به آن حضرت و ساير انبياء و اولياء و صالحان و زيارت قبور آن ها شرك است!؟
پدر و برادرش با آراء و انحراف فكرى محمدبن عبدالوهاب به مبارزه بر خواستند. پدرش از او خواست اين گونه سخنان اختلاف انگيز را به زبان نراند. برادرش دو كتاب، بر ردّ افكار و آراء او به نام "الصواعق الإلهية فى الرّد على الوهابية" و "فَصل الخطاب فى الرّد على محمدبن عبدالوهاب" نگاشت. دامنه اختلاف فكرى بين محمدبن عبدالوهاب، پدر و برادرش در مورد زندگى مردم و اعمال مذهبى مانند مناسك حج، زيارت قبور، توسل و شفاعت از بزرگان و ... در بين مردم نيز طرح گرديد. مردم از اين گونه حرف هاى خشك و ساده ناراحت بودند و در نزد علماء و بزرگان از جمله "عبدالوهاب" پدر محمد شكايت مى كردند و او فرزندش را نهى مى كرد ولى فايده اى نداشت!. بالأخره پدر او در سال 1153 هـ. چشم از جهان فرو بست.
پس از درگذشت پدرش، شيخ محمدبن عبدالوهاب قدرت و جرأت زيادى در اظهار و ابراز سخنانش پيدا كرد و تعدادى پيرو و اصحاب به دنبال سخنان اختلاف برانگيز او حركت كردند و تعدادى نيز در مخالفت با او و عقايدش قصد نابودى و قتل او را داشتند، تا اينكه او در حدود سال 1145 هجرى به صورت رسمى و علنى دعوت خود را آشکار و فرقه جديد «وهابى يا وهابيون يا وهابيت» را از عُيَيْنِه(زادگاهش) اعلام نمود.
اين مسافرت ها در حدود سال هاى 1139 هـجری قمری به بعد بود. در اين ايام محمدبن عبدالوهاب با اظهار بعضى افكار و اعتقادات در مذمّت و بدگويى رفتار عبادى مردم مسلمان در هنگام طواف، زيارت قبور و توسل و شفاعت خواستن و... باعث ناراحتى و خشم پدرش(عبدالوهاب بن سليمان برادرش(سليمان بن عبدالوهاب) و علماى اهل تسنن مكه و مدينه و شهرهاى ديگر شد.
او با پيشوايان دينى به مخالفت برخاست و به تكفير مؤمنان به ويژه شيعيان پرداخت. او اعلام كرد، زيارت قبر پيامبر اعظم"صلى الله عليه وآله" و توسل به آن حضرت و ساير انبياء و اولياء و صالحان و زيارت قبور آن ها شرك است!؟
پدر و برادرش با آراء و انحراف فكرى محمدبن عبدالوهاب به مبارزه بر خواستند. پدرش از او خواست اين گونه سخنان اختلاف انگيز را به زبان نراند. برادرش دو كتاب، بر ردّ افكار و آراء او به نام "الصواعق الإلهية فى الرّد على الوهابية" و "فَصل الخطاب فى الرّد على محمدبن عبدالوهاب" نگاشت. دامنه اختلاف فكرى بين محمدبن عبدالوهاب، پدر و برادرش در مورد زندگى مردم و اعمال مذهبى مانند مناسك حج، زيارت قبور، توسل و شفاعت از بزرگان و ... در بين مردم نيز طرح گرديد. مردم از اين گونه حرف هاى خشك و ساده ناراحت بودند و در نزد علماء و بزرگان از جمله "عبدالوهاب" پدر محمد شكايت مى كردند و او فرزندش را نهى مى كرد ولى فايده اى نداشت!. بالأخره پدر او در سال 1153 هـ. چشم از جهان فرو بست.
پس از درگذشت پدرش، شيخ محمدبن عبدالوهاب قدرت و جرأت زيادى در اظهار و ابراز سخنانش پيدا كرد و تعدادى پيرو و اصحاب به دنبال سخنان اختلاف برانگيز او حركت كردند و تعدادى نيز در مخالفت با او و عقايدش قصد نابودى و قتل او را داشتند، تا اينكه او در حدود سال 1145 هجرى به صورت رسمى و علنى دعوت خود را آشکار و فرقه جديد «وهابى يا وهابيون يا وهابيت» را از عُيَيْنِه(زادگاهش) اعلام نمود.