در تمام تعاليم اسلامى، خود آن بزرگوار و اهلبيتش پيشقدم بودند و رفتار و اخلاق آن حضرت مردم را شيفته و دلباخته اسلام مى ساخت.
آن كس كه امر به معروف و نهى از منكر مى كند و خود به خلاف گفته خود رفتار مى نمايد، نتيجه مهمّى نخواهد گرفت و زحماتش بيشتر به هدر مى رود.
و غير تقى يأمر النّاس بالتّقى *** طبيب يداوى النّاس وهو مريض
خشك ابرى كه بود ز آب تهى *** نايد از او صفت آب دهى
در قرآن مجيد راجع به حضرت شعيب پيغمبر ـ على نبيّنا وآله وعليه السّلام ـ آمده است كه به قوم خويش مى فرمود:
«وَما اُريدُ اَنْ اُخالِقَكُمْ اِلى ما اَنْهاكُمْ عَنْهُ».(5)
معنى آيه شريفه بنا بر بعض تفاسير، اين است كه حضرت شعيب ـ عليه السّلام ـ مى فرمود:
«من نمى خواهم شما را به آنچه از آن نهى مى كنم مخالفت نمايم».
و در سوره فصلت مى فرمايد:
«وَمَنْ اَحْسَنُ قَوْلا مِمَّنْ دَعا اِلَى اللهِ وَعَمِلَ صالِحاً وَقالَ اِنَّنى مِنَ الْمُسْلِمينَ».(6)
يعنى: «چه كسى قول و گفته اش بهتر است از آنكه مى خواند به سوى خدا و عمل صالح و گويد من از مسلمينم».
و از كسانى كه به موعظه و دعوت خود عمل نمى كنند خداوند متعال آنان را مذمّت نموده و مى فرمايد:
«أَتأْمُرُونَ النّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنْسَوْنَ اَنْفُسَكُمْ»(7)
يعنى: «آيا امر مى كنيد مردم را به برّ و نيكى، و خود را فراموش مى نماييد».
با اينكه اين مطالب را بايد كاملا در نظر گرفت، امّا كسى هم حقّ ندارد كه از امر به معروف به اسم اينكه من خود به آن عمل نمى كنم خوددارى نمايد; زيرا امر به معروف تكليفى است كه مستقلا در عهده انسان است و بايد آن را ادا نمايد.
در اخبار رسيده است كه:
«مرّوا بالمعروف وان لم تعلموا به كلّه».(8)
و همچنين كسى حقّ ندارد از شنيدن مواعظ و نصايح به اين دليل كه گوينده و واعظ، عمل به گفته خود نمى كند و كردارش را مانند گفتار نساخته، سر بتابد و به اعتراض پردازد، زيرا در پيشگاه شرع و وجدان، اين عذر از او پذيرفته نيست.