توطئه اى كه فاش گرديد

ضحا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
در زمان خلافت خلیفه دوم، دو نفر امانتى را نزد زنى به وديعت گذاشتند و به وى سفارش نمودند كه تنها با حضور هر دوى آنان وديعه را تحويل دهد.

پس از مدتى يكى از آن دو به نزد زن رفته و مدعى شد كه دوستش مرده است و وديعه را مطالبه نمود.

زن در ابتدا از دادن سپرده امتناع ورزيد ولى چون آن مرد زياد رفت و آمد مى نمود و مطالبه مى كرد، وديعه را به وى داد.

پس از گذشت زمانى مرد ديگر به نزد زن آمده و خواستار وديعه گرديد، زن داستان را برايش بازگو نمود؛ اما مرد قبول نکرد و در نتیجه با هم اختلاف پیدا کردند، لذا -برای قضاوت- نزد خلیفه رفتند.

خلیفه به زن گفت: تو ضامن وديعه هستى. (و باید غرامت بدهی)

اتفاقا اميرالمومنين عليه السلام در آن مجلس حضور داشت؛ زن از خلیفه خواست تاامیرالمومنین عليه السلام بين آنان داورى كند.

خلیفه قبول کرد و گفت: يا على، ميان آنان قضاوت كن.

اميرالمومنين عليه السلام به آن مرد رو كرد و فرمود: مگر تو و دوستت به اين زن سفارش نكرده ايد كه سپرده را به هر كدامتان به تنهايى ندهد؟ اكنون وديعه نزد من است، برو ديگرى را به همراه خود بياور و آن را تحويل بگير.

به این ترتیب امیرمومنان صلوات الله علیه زن را ضامن وديعه نكرد و از اين راه توطئه آن دو مرد را آشكار نمود؛ زيرا حضرت علی عليه السلام مى دانست كه آن دو مرد با هم تبانى كرده و خواسته اند هر دو نفرشان از زن ودیعه را مطالبه كنند تا او به هر دو غرامت بپردازد.

منبع: كتاب قضاوتهاي اميرالمومنين عليه السلام
نوشته: آيت الله شيخ محمد تقی تستری
 
بالا