پدر و مادرم ؛ چرا ااااااااااااااااااااااااا ااااااااااا از من دور می شوید ؟

لاهوت

دوست خوب همه
"کاربر *ویژه*"


وقتي بابا و مامانم منو مي سپردند مهد كودك، مربي مهد به من ياد مي داد چه جوري جلوي بقيه آدمها برقصم و خجالت نكشم.
اما بابام فقط فكر اين بودند كه براي من لباس مارك دار، اسباب بازي جديد، كلاس شنا، اتاق جدا مهيا كنه و مامانم هم مي خواست بعنوان يك زن در جامعه حضور داشته باشه و بقول خودش در اجتماع مفيد باشد

وقتي بابا و مامانم منو مي سپردند كلاس شنا، مربي شنا به من ياد مي داد چه جوري جلوي بقيه آدمها لخت بشم و خجالت نكشم.
اما بابام فكر اين بود كه پول كلاس شنا و مهموني اول شدنم را تو مسابقه شنا جور كنه و مامانم فقط دنبال اين بود كه به فاميلها پُز منو بده.
حالا من هم ميتونم خوب براي مهمونا با لباسهاي .... و لختي برقصم .


حالا بابا و مامانم بازنشسته شدند.
براي من يه 206 خريدند و منم دارم جواب تمام زحمتاشون خوب مي دهم. هر شب يه پارتي و مهموني. با لباسهاي .....
همه ميگن چقدر قشنگ ميرقصي مخصوصاً وقتي مستم.
اما متعجبم كه چرا بابا و مامانم با اينكارهاي من مخالفند و هر روز از من دورتر مي شوند



 

ایرانی اسلامی

کاربر حرفه ای
"کاربر *ویژه*"
خیلی مزخرفه:bye1:
 

kyana

کاربر ویژه
"بازنشسته"
بله واقعا جای بسی تامل داره
 
بالا