—(•·÷[ داستانهایی کوتاه از زندگانی امام باقرعلیه السلام ]÷·•)—

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
اميد بدون عمل



جمعى از شيعيان در محضر امام باقر عليه السلام بودند، حضرت به آنها فرمود: اى گروه شيعه شما تكيه گاه ميانه باشيد و (از افراط و تفريط بپرهيزيد) تا آنكه غلو كرده به شما باز گردد و كسى كه عقب مانده است خود را به شما برساند.
مردى از انصار كه سعد نام داشت عرض كرد: فدايت شوم : غلو كننده كيست ؟
حضرت فرمود: مردمى كه درباره ما چيزى گويند كه ما خود نمى گوئيم اينها از ما نيستند و ما هم از آنها نيستيم .
آن مرد سوال كرد: عقب مانده كدام است ؟
امام عليه السلام فرمود: كسى كه طالب خير است ، خير و نيكى به او مى رسد و به همان مقدار نيتش پاداش دارد.
آنگاه رو به ما كرد و فرمود: به خدا سوگند ما از جانب خداوند براتى نداريم و ميان ما او خويشاوندى نيست و بر خدا حجتى تداريم و جز با اطاعت بسوى خدا تقرب نجوييم . پس هر كس از شما كه مطيع خدا باشد دوستى مابراى او سودند باشد و هر كس از شما نافرمانى خداوند كند دوستى ما سودش ندهد. واى بر شما مبادا فريفته شويد.
 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
توجه به آخرت



جابر گويد: خدمت امام باقر عليه السلام رسيدم ، حضرت فرمود: اى جابر به خدا سوگند كه من غمگين و دل گرفته ام .
عرض كردم فدايت شوم دل گرفتگى و اندوه شما چيست ؟
حضرت فرمود: اى جابر! همانا خالص و صافى دين خدا به دل هر كس در آيد از غير او بگردد.
تاى جابر! دنيا چيست و اميدوارى چه باشد؟ مگر دنيا غير از خوراكى است كه خوردى ياجامه اى كه پوشيدى يازنى است كه به او رسيدى ؟
اى جابرگ همانا مومنين به ماندن در دنيا دل بسنتد و از رسيدن به آخرت گريزى ندارد.
خرت خانه بقا و دنيا خانه فناست ، ولى اهل دنيا غافلند و گويا مومنانند كه آگاه و اهل تفكر و عبرتند: آن چه با گوشهاى خود مى شنوند آنها را از ياد خدا كر نكند و هر زينتى را كه چشمشان بيند از ياد خدا كورشان نسازد. پس به ثواب آخرت رسيدند چنانكه به اين دانش رسيدند.
كه اهل تقوا كم اهل دنيا هستند و تو را از همه بيشتر يارى كنند. اگر به ياد خدا باشى تو را يارى كنند و اگر فراموش كنى به ياد آورند. امر خدا را ياد آور مى شوند و بر ان ايستادگى مى كنند. براى دوستى پروردگارشان دل از همه چيز كنده و بخاطر اطاعت مالك خويش از دنيا در هراسند و ار صميم دل به خداى عز وجل و محبت او متوجه شده و فهميدند كه هدف اصلى همين است بخاطر عظمتى كه دارد.
پس دنيا را چون باراندازى دان كه در آن بار انداخته و سپس كوچ خواهى كرد.13
گريه هاى امام باقر عليه السلام
«افلح » غلام امام باقر عليه السلام بود، او مى گويد: من با امام باقر عليه السلام به زيارت خانه خدا رفتيم ، وقتى امام عليه السلام وارد مسجد شد از آنجا نگاهى به خانه خدا كرد و گريه كرد تا اينكه گريه اش بلند شد.
عرض كردم : پدر و مادرم فدايت باد مردم شما را مى بينند آهسته تر گريه كن .
امام عليه السلام فرمود: واى بر تو اى افلح چرا گريه نكنم شايد خداى تعالى به من نظر كند و در قيامت رستگار شوم .
آنگاه خانه خدا را طواف كرد و سپس آمد در نزد مقام نماز گذارد وقتى سر از سجده برداشت جاى سجده اش از اشكهاى چشمانش خيس شده بود و هر گاه مى خنديد مى گفت :الهم لاتمقتنى14
يعنى خداوندا مرا به دشمنى نگير
 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
حفظ ياران



در زمان حكومت بنى اميه امام باقر عليه السلام و شيعيانش به شدت تحت نظر جاسوسهاى حكومت وقت بودند. حمزه بن طيار از پدرش محمد نقل مى كند كه به درب منزل امام باقر عليه السلام رفتم تا اجازه بگيرم يه محضر او شرفياب شوم اما آن حضزت اجازه نداد و ديگران را به حضور مى پذيرفت .
به منزل بازگشتم و در حالى كه ناراحت بودم بر تحت دراز كشيدم بى خوابى مرا گرفت و همين طور فكر مى كردم كه چرا امام عليه السلام بخ اجازه ملاقات نداد و به مخالفين و منحرفينم از اسلام و ولايت اجازه داد. در همين فكرها غوطه ور بودم كه صداى در را شنيدم .
گفتم : كيست ؟
امام باقر عليه السلام . حضرت فرمود: هم اكنون نزد مابيا. لباسهايم را پوشيدم و با او به راه افتادم تا اينكه به حضور امام عليه السلام رسيدم . او فرمود: اى محمد! نه فرقه و نه قدريه و نه حروريه و نه زيديه بلكه حق با ماست . من اگر تو را به حضور نپذيرفتم بخاطر اين دلايل بود(شايد بخاطر حضور جاسوسان حكومت بوده كه او را نشناساند و آزار ندهند. من هم دلايل امام عليه السلام را پذيزفتم و خيالم راحت شد
 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
حضور در ميدان كار



محمد بن منكدر يكى از صوفيان مدينه گويد: در يكى از ساعات بسيار گرم به يكى از نواحى مدينه رفتم ، محمد بن على را ديدم كه با بدن فربه بر دوش دو نفر از غلامان خود تكيه كرده است .
نزد خود گفتم : بزرگى از بزرگان قريش است كه در اين هواى گرم در طلب دنيا حركت مى كند. مى روم و او را نصيحت مى كنم نزديك رفتم و سلام كردم ، او هم در حالى كه غرق كرده بود و نفس مى زد جواب سلام مرا داد.
عرض كردم : بزرگى از بزرگان قريش در اين ساعت و با اين حال در طلب دنيا حركت مى كند؟
اگر در اين حال مرگ تو فرا رسد چه خواهى كرد؟
حضرت خود تكيه به ديوار داد و گفت : به خدا سوگند اگر مرگم در اين حال فرا رسد در حالى فردا رسيده است كه در اطاعت از خداوند تعالى بسر مى برم كه مى خواهم با سعى و تلاش خود را از نيازمندى به تو و ديگران حفظ كنم و اين ترسى ندارد، ترس من بايد از آن جهت باشد كه مرگم در حال معصيت فرا رسد.
عرض كردم : خداوند تو را مورد رحمت خود قرار دهد، خواستم تو را موعظه كنم اما تو مرا موعظه كردى.
 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
شيعه واقعى



امام باقر عليه السلام مردى راديد كه بر ديگرى فخر مى ورزيد و مى گفت : من از شيعيان آل محمد هستم .
حضرت به او فرمود: بر او فخر نكن . اموالى را كه دارى اگر براى خودت خرج كنى برايت دوست داشتنى تر است .
امام عليه السلام فرمود: پس ،تو شيعه نيستى ، زيرا ما اگر مالى براى برادران مومن خود خرج كنيم دوست داشتنى تر است تا براى خود خرج كنيم . تو اين گونه بگو كه من از دوست داران شما هستم واميد نجات به محبت شما دارم


منبع: قصه هاى تربيتى چهارده معصوم
 

*مریم*

کاربر ویژه
"بازنشسته"
اسلام حقيقى



ابى جارود گويد: به امام باقر عليه السلام عرض كردم : اى فرزند رسول خدا! آيا شما دوستى و دلباختگى و پيروى مرا نسبت به خود مى دانيد؟
امام عليه السلام : آرى .
عرض كردم : من از شما پرسشى دارم كه مى خواهم به من پاسخ دهيد زيرا چشمم نابينا است و كمتر راه مى روم و هميشه نمى توانم شما را زيارت كنم .
امام عليه السلام فرمود: سوال خود را بپرس .
عرض كردم : مرا از دينى كه شما و خاندانتان خدا را بر اساس آن عبادت مى كنيد آگاه كن تا من هم بر اساس آن خدا را ديندارى كنم .
امام عليه السلام فرمود: با سخنى كوتاه سوال بزرگى كردى ، به خدا سوگند همان دينى كه خود و پدرانم خداوند را به آن ديندارى مى كنيم به تو مى گويم .
1-شهادت به يگانگى خداوند و رسالت محمد صلى اللّه عليه و آله
2-اقرار به آنچه پيامبر صلى اللّه عليه و آله از جانب خداوند آورده است .
3- محبت به دوست ما و دشمنى با دشمنان ما.
4- پيروى از فرمان ما.
5-انتظار قائم ما.
6-كوشش (در انجام واجبات ) و پرهيز از محرمات.
عالی بود ناجی جون ممنون!:gol:
 
بالا