[h=5]احتجاج آن حضرت با نافع بن ازرق يكى از سران خوارج [/h]
اين نافع كسى بود كه فرقه ازارقه خوارج بدو منتسب مىشد. شيخ مفيد در ارشاد مىنويسد: در اخبار و روايات آمده است كه نافع بن ازرق به محضر محمد بن على حضور يافت و در برابر آن حضرت نشست و از وى درباره مسائل حلال و حرام پرسش كرد. آن حضرت در ضمن پاسخهايى كه به سؤالات نافع مىداد، فرمود: به خوارج بگو براى چه جدايى از امير مؤمنان (ع) را روا (حلال) شمرديد در حالى كه خود فراروى آن حضرت و در راه اطاعتش خونهايتان را ريختيد و با مدد دادن به او به خداوند نزديك گشتيد؟آنان پاسخ مىدهند: او در دين خدا حكم بود. پس به آنان جواب ده كه خداوند در شريعت پيامبرش (ص) دو حكم تعيين كرده و فرموده است: فابعثوا حكما من اهله و حكما من اهلها ان يريدا اصلاحا يوفق الله بينهما[SUP](1) [/SUP] و نيز رسول خدا (ص) سعد بن معاذ را در ميان يهود بنى قريظه حكميت داد، خداوند نيز داورى سعد را تاييد كرده، آيا نمىدانستيد امير مؤمنان (ع) به حكمين دستور داد تا مطابق قرآن حكم دهند و از آن تجاوز نكنند و بر رد حكمى كه مخالف احكام قرآن بود شرط كرد. و هنگامى كه خوارج بدو گفتند كسى را حكم خود قرار دادى كه عليه تو حكم مىكند پاسخ داد: «من هيچ مخلوقى را حكم نگرفتهام بلكه كتاب خدا را به حكميت برگزيده ام». با اين حساب اگر خوارج در اين بدعت خود قصد بهتان نداشتند براى گمراه دانستن كسى كه قرآن را به حكميت گرفته و احكام مخالف با آن را مردود دانسته است چه دليل مى يابند؟!نافع بن ازرق گفت: به خدا سوگند اين سخنى بود كه هرگز نشنيده بودم و به انديشه ام راه نيافته بود و سخن حق همين است.
ــــــــــــــــــــــــــ
1:نساء 35
اين نافع كسى بود كه فرقه ازارقه خوارج بدو منتسب مىشد. شيخ مفيد در ارشاد مىنويسد: در اخبار و روايات آمده است كه نافع بن ازرق به محضر محمد بن على حضور يافت و در برابر آن حضرت نشست و از وى درباره مسائل حلال و حرام پرسش كرد. آن حضرت در ضمن پاسخهايى كه به سؤالات نافع مىداد، فرمود: به خوارج بگو براى چه جدايى از امير مؤمنان (ع) را روا (حلال) شمرديد در حالى كه خود فراروى آن حضرت و در راه اطاعتش خونهايتان را ريختيد و با مدد دادن به او به خداوند نزديك گشتيد؟آنان پاسخ مىدهند: او در دين خدا حكم بود. پس به آنان جواب ده كه خداوند در شريعت پيامبرش (ص) دو حكم تعيين كرده و فرموده است: فابعثوا حكما من اهله و حكما من اهلها ان يريدا اصلاحا يوفق الله بينهما[SUP](1) [/SUP] و نيز رسول خدا (ص) سعد بن معاذ را در ميان يهود بنى قريظه حكميت داد، خداوند نيز داورى سعد را تاييد كرده، آيا نمىدانستيد امير مؤمنان (ع) به حكمين دستور داد تا مطابق قرآن حكم دهند و از آن تجاوز نكنند و بر رد حكمى كه مخالف احكام قرآن بود شرط كرد. و هنگامى كه خوارج بدو گفتند كسى را حكم خود قرار دادى كه عليه تو حكم مىكند پاسخ داد: «من هيچ مخلوقى را حكم نگرفتهام بلكه كتاب خدا را به حكميت برگزيده ام». با اين حساب اگر خوارج در اين بدعت خود قصد بهتان نداشتند براى گمراه دانستن كسى كه قرآن را به حكميت گرفته و احكام مخالف با آن را مردود دانسته است چه دليل مى يابند؟!نافع بن ازرق گفت: به خدا سوگند اين سخنى بود كه هرگز نشنيده بودم و به انديشه ام راه نيافته بود و سخن حق همين است.
ــــــــــــــــــــــــــ
1:نساء 35