کی می دونه اربا اربا یعنی چی؟!

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

1600flower_3002_b.jpg




«بیاد شهيد محمد شكرى»




گفتم: «چيه محمد! نكنه بريدى؟!».

چشمانش را به آسمان دوخته بود و حسابى رفته بود توی فکر.


خيلى آرام، در حالى كه بغضى در گلوداشت، گفت: «بالأخره نفهميدم اربا اربا يعنى چه؟

مى‏گن آدم
مثل گوشت كوبيده مى ‏شه!مى‏دونى؟ يا بايد وقتى از اين عمليات برگشتيم برم حسابى كتاب بخونم و بپرسم تا بفهمم، يا اين كه همينجا بهش برسم».


به خط كه رسيديم، از تويوتا پياده شديم وپس از هماهنگى، به طرف دشمن صف‏آرايى كرديم...


در بهشت زهرا وقتى بدنش را مى‏ خواستند توى قبر بگذارند، ديدم جواب سؤالش راوقتى توپ روى سنگرش خورده و تمام سنگر روى سرش خراب شده، گرفته است.


«محمد شكرى» عاقبت در عمليات كربلاى
پنج به آرزوى مقدسش نايل آمد.

............................



(مجله‏ ى شاهد، ش 276، ارديبهشت 77، ص 18)
 

بابک

مدیر تالار قرآن
"بازنشسته"
ارباَ اربا بدنت،قلب مرا از جا کند
زخمِ صد پاره تنت، قلب مرا از جا کند
با شتاب آمدم از تل سوی مقتل ،ای وای
خنجری در دهنت، قلب مرا از جا کند
کهنه پیراهنی هم روی تنت نیست چرا؟
غارت پیرُهنت ، قلب مرا از جا کند
بوریا گشته مقدّر ز برایت ،صد حیف
بدن بی کفنت، قلب مرا از جا کند
قاتلت همسفرم هست ،عزیزم چه کنم
دشمنِ بس لجنت، قلب مرا از جا کند
خیزران هست به دستش که جسارت بِکند
بر لب و آن دهنت، قلب مرا از جا کند
شمس رویت ز نوک نیزه قمر را دیده
وَ تبسّم زدنت، قلب مرا از جا کند
جان عبّاس بگو از سرِ نیزه چه خبر؟
روی نی پر زدنت، قلب مرا از جا کند
طفل بی تاب تو، هر لحظه پدر می خواهد
اشک این یاسمنت، قلب مرا از جا کند
تو که رفتی، ولی ای کاش نمایی نظری
دائماً این مِحنت، قلب مرا از جا کند



شاعر:محمدمهدی عبدالهی
 
بالا