اسلام براي هر يك از دو عنصر اساسي بنيان خانواده يعني زن و مرد كاركردها، وظايف و مسئوليت هايي اعم از حقوقي، عاطفي، اخلاقي و اجتماعي تعيين كرده تا هر يك از آنها با عمل بدان، موجبات به وجود آمدن سعادت، خوشبختي، صميميت، صفا و تفاهم در نهاد خانواده را فراهم آورند. مسلم است كه ناهنجاري ها و مشكلات متعددي كه در خانواده ها بروز مي كند اغلب به دليل ناديده گرفتن اين وظايف و مسئوليت هاست كه از سوي زن يا مرد يا هر دو آنها صورت مي گيرد.
نيكي كردن در حق ديگران، امري پسنديده است كه اين امر نسبت به زن و همسر در آيات و آموزه هاي وحياني قرآن و دستورهاي معصومان(ع) بسيار مورد تأكيد قرار گرفته است.
تأكيد خداوند بر نقش احسان در حق ديگران، به ويژه در حق زن از سوي شوهر، آن چنان است كه پيامبر(ص) با آن كه در شرايط دشواري قرار گرفته بود و از سوي برخي از زنانش مورد اذيت و آزار واقع مي شد، با اين همه به گونه اي رفتار نيك و حسنه اي درپيش گرفت كه اعتراض خداوند را برانگيخت و خداوند به طور صريح در سوره تحريم خواستار تغيير رويه پيامبر(ص) درخصوص نرمي و عطوفت بيش از اندازه در حق كساني شد كه حضرت را مي آزردند.
به سخن ديگر مدارا و احسان و نيكي پيامبر در حق زنان خود آن قدر زياد بود كه برخي از زنان از اين توجه و التفات و محبت فراوان سوءاستفاده مي كردند و رويه ضداخلاقي اذيت و آزار را در پيش مي گرفتند. از اين رو خداوند به نوعي به اين سوءاستفاده هاي نارواي برخي از زنان اعتراض مي كند و خواستار بازگشت به رويه اعتدال مي شود تا زنان خودسر از اين همه مهر و احسان و نيكي پيامبر سوءاستفاده نكنند.
از آيات بسياري در قرآن مي توان دريافت كه بنياد خانواده بايد بر عشق و مودت دروني و مهر و محبت بيروني استوار باشد. به اين معنا كه زن و شوهر زماني مي توانند خانواده را به سوي آرامش سوق دهند كه عواطف و احساسات در كنار رفتار پسنديده و احسان و نيكوكاري، نقش اساسي را در زندگي ايشان ايفا كند و چنين رفتار و كرداري بر رفتار هر دو آنان به ويژه بر رفتار شوهر به سبب قدرت ذاتي و نقش مديريتي اش، حاكم باشد و شوهر در عملكرد خويش مهرورزي و احسان و نيكوكاري را رويه خود قرار دهد.