♦♦♦♦ سیمای عــــــــدل در نهج البلاغــــــــــــه ♦♦♦♦

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

1. عدل چیست
لما سئل عن العدل - : العدل ان لا تتهمه. (خطبه 470)
امام علیه السلام در پاسخ به این پرسش كه عدل چیست؟ فرمود: عدل، آن است كه خدا را متهم نكنی.

2. دادگری واقعی
الذی صدق فی میعاده، و ارتفع عن ظلم عباده. و قام بالقسط فی خلقه، و عدل علیهم فی حكمه. (خطبه 185)
خدایی است كه در وعده خویش راستگوست و بالاتر از آن است كه به بندگانش ستم كند و در میان آفریدگانش به عدل رفتار كرده و در حكم خویش با آن ها دادگری كرده است.

3. دادگری حق
ما كان قوم قط فی غض نعمه من عیش فزال عنهم الا بذنوب اجتر حوها، لان الله لیس بظلام للعبید. (خطبه 178)
هرگز نعمت و رفاه زندگی از مردمی گرفته نشد، مگر به سبب گناهانی كه مرتكب شدند؛ چرا كه خداوند به بندگانش ستم نمی كند.

4. بردبار عادل
الذی عظم حلمه فعفا، و عدل فی كل ما قضی. (خطبه 191)
خدایی كه بردباری اش زیاد است و می بخشد و در آن چه حكم كرده، عدالت را رعایت نموده است.

5. نتیجه عدل
بالسیره العادله یقهر المناوی. (حكمت 224)
با روش عدل دشمن شكست می یابد و از میان می رود.

6. قضاوت بی عدالت
لیس من العدل القضا علی الثقه بالظن. (حكمت 220)
قضاوتی كه به حدس و گمان متكی باشد از روی عدل و داد نیست.


www.roozgozar.com-2286.gif
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

7. عدل شریف تر از بخشش
سئل علیه السلام: ایهما افضل: العدل، او الجود؟
فقال علیه السلام: العدل یضع الامور مواضعها، والجود یخرجها من جهتها. العدل سائس عام، و الجود عارض خاص، فالعدل
اشرفهما و افضلهما. (حكمت 437)
از حضرتش پرسیدند: دادگری بهتر است یا بخشندگی؟
فرمود: دادگری هر چیزی را در جای خویش قرار می دهد و بخشش آنها را از جای خود بیرون می كند و عدل نگهبان همه مردم است و بخشندگی به افراد مخصوص بهره می دهد. بنابراین عدل شریف تر و برتر است.


8. امر به عدل و احسان
قال فی قوله تعالی: «ان الله یامر بالعدل و الاحسان»- : العدل: الانصاف، و الاحسان: التفضل. (حكمت 231)
امام علی علیه السلام در مورد این سخن خدای متعال : «خداوند شما را به عدل و احسان فرمان می دهد.» فرمود: عدل، انصاف دادن و ستم نكردن است و احسان جود و بخشش.

9. پیوند دهنده خلق
بالنصفه یكثر المواصلون. (حكمت 224)
انصاف و عدالت است كه پیوند انسان ها را بیشتر می نماید.


www.roozgozar.com-2235.gif
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

10. سفارش به كارگزاران
انصفوا الناس من انفسكم، و اصبروا لحوائجهم فانكم حزان الرعیه، و وكلا الامه، و سفرا الائمه. (نامه 51)
امام علی علیه السلام در نامه ای خطاب به كارگزارانش چنین فرمود: ما بین مردم و خودتان انصاف بورزید و به برآوردن نیازهای آنان تحمل نمایید؛ زیر شما خزانه داران رعیت هستید و وكلای امت و سفیران پیشوایان.

11. توصیه به عدالت
استعمل العدل، و احذر العسف و الحیف، فان العسف یعود بالجلا و الحیف یدعو الی السیف. (حكمت 476)
عدل و دادگری را به كار بند، و از روز گویی و ستمگران برحذر باش؛ زیرا زور گویی ملت را به جلای وطن وا می دارد و ستم مردم را به قیام مسلحانه فرا می خواند.

12. توصیه علی ـ علیه السّلام ـ به یكی از كارگزارانش
آس بینهم فی اللحظه و النظره و الاشاره و التحیه، حتی لا یطمع العظما فی حیفك، و لا ییاس الضعفا من عدلك. (نامه 46)
امیرمؤ منان علی علیه السلام در نامه ای خطاب به كارگزاران خویشتن چنین فرمودند: ما بنی همه افراد رعیت در نگاه گذار و نگرش دقیق و اشاره و درود گفتن تساوی برقرار كن تا بزرگان طمع در ظلم تو نكنند و ناتوانان از دادگری تو مایوس نشوند.

13. انصاف با رعیت
انصف الله و انصف الناس من نفسك و من خاصه اهلك و من لك فیه هوی من رعیتك، فانك الا تفعل تظلم!. (نامه 53)
ما بین خدا و مردم از یك طرف و نفس و دودمان و هر كسی از رعیت كه هوایی از او بر سر داری، از طرف دیگر انصاف برقرار كن، اگر انصاف بر اقرار نكنی ستم ورزیده ای.

14. یاوران عدالت
ادا ادت الرعیه الی الوالی حقه، و ادی الوالی الیها حقها عز الحق بینهم، و قامت مناهج الدین، و عتدلت معالم العدل، و جرت علی اذلالها السنن، فصلح بذلك الزمان، و طمع فی بقا الدوله، و یئست مطامع الاعدا و ادا غلبت الرعیه و الیها، او اجحف الوالی برعیته، اختلفت هنالك الكلمه، و ظهرت معالم الجور. (خطبه 216)
در آن هنگام كه مردم جامعه حق حاكم بر به حاكم ادا كردند و زمامدار نیز حق مردم را به آنان ادا كرد، حق در میان آنان عزیز گردد و مسیرهای روشن دین هموار و نشانه های عدالت معتدل و برپا، و سنت ها در مجرای خود به جریان می افتند، در نتیجه زمان اصلاح می شود و بقای حكومت مورد امید، و طمع و آز دشمنان از تسلط بر جامعه مایوس و ساقط می گردد و در آن هنگام كه رعیت بر حاكم غالب شود یا حاكم بر رعیت ظلم و تعدی روا دارد، كلمه جامع آن دو مختلف گردد و پراكندگی در جامعه نفوذ كند و علامت های ستم آشكار شود.


www.roozgozar.com-2236.gif
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

15. شعبه های عدالت
الایمان علی اربع دعائم: علی الصبر، و الیقین، و العدل، و الجهاد ... و العدل منها علی اربع شعب: علی غائص الفهم، و غور العلم؛ و زهره الحكم و رساخُه الحلم: فمن فهم علم غور العلم؛ و من علم غور العلم صدر عن رائع الحكم؛ و من حلم لم یفرط فی امره و عاش فی الناس حمیداً. (حكمت 31)
ایمان چهار ستون دارد: صبر، یقین، عدل و جهاد، و عدل چهار قسمت می گردد: دقت در فهمیدن، رسیدن به حقیقت علم و زیبایی قضاوت ها و استوار شدن در بردباری، كسی كه فهمید، حقیقت علم را درك می كند و كسی كه حقیقت دانش را درك كرد، از راه های بردباری وارد می شود و كسی كه حلیم بود در زندگی افراط نمی كند و در میان مردم، خوشنام زندگی می كند.


16. سر گذشت شگفت آورتر!
اعجب من ذلك طارق طرقنا بملفوفُه فی وعائها، و معجونه شنئتها، كانما عجنت بریق حی ء اوقیئها، فقلت: اصله، ام زكاُه، ام صدقه؟ فذلك محرم علینا اهل البیت. فقال: لا ذا و لا ذاك، و لكنها هدیه. فقلت. هبلتك الهبول !اعن دین الله اتیتنی لتخد عنی؟ امختبط انت ام ذوجنه، ام تهجر؟ و الله لو اعطیت الاقالیم السبعه بما تحت افلاكها، علی ان اعصی لله فی نمله اسلبها جلب شعیره ما فعلته. (خطبه 224)
از این سرگذشت (سرگذشت عقیل كه تقاضای كمك كرد و حضرت آهن گداخته به دست او نزدیك كرد) شگفت آورتر داستان كسی است كه نیمه شبی ظرفی سرپوشیده پر از حلوای خوش طعم و لذیذ به در خانه ما می آورد، ولی این حلوا معجونی بود كه من از آن متنفر شدم، گویا آب دهان مار را با استفراغش خمیر طعم و لذیذ به در خانه ما آورد، ولی این حلوا معجونی بود كه من از آن متنفر شدم، گویا آب دهان ما را با استفراغش خمیر كرده بودند، به او گفتم : صدقه است یا زكات است ؟ كه این دو بر ما اهل بیت حرام است.
گفت: نه این است و نه آن، بلكه هدیه است.
گفتم: مادرت بر تو بگرید! آمده ای مرا از راه دین خدا فریب دهی یا پریشان خردی یا دیوانه ای و یا هذیان می گویی ؟
به خدا سوگند، اگر هفت اقلیم را با آنچه زیر آسمان است به من بدهند تا خدا را با گرفتن پوست جوی از دهان مورچه ای نافرمانی كنم هرگز نخواهم كرد.


www.roozgozar.com-2235.gif
www.roozgozar.com-2235.gif
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
17. نخستین گام عدل
آن من احب عباد الله الیه عبدا اعانه الله علی نفسه، فاستشعر الحزن، و تجلبب الخوف ... فهو من معادن دینه، و ادتاد ارضه. قد الزم نفسه العدل، فكان اول عدله نفی الهوی عن نفسه. (خطبه 87)
از محبوب ترین بندگان خدا در پیشگاه ربوبی بنده ای است كه خداوند (سبحان) او را در شناخت نفس خود و ساختن آن یاری فرماید (این انسان مورد عنایت خداوندی) لباسی از اندوه بر تن نموده و پوشاكی از بیم بر خود پوشید ... (این رشد یافته) از معدن دین خداوندی و مانند میخ های محكم از عوامل نگهدارنده ارزش ها در زمین اوست، خود را بر عدل و دادگری ملزم نموده و نخستین عدل وی درباره خویشتن، نفی هوی و امیال از نفس خود می باشد.


18. اختلاف حكم ها
و قال علیه السلام فی ذم اختلاف العلما فی القتیا - : ترد علی احدهم القضیه فی حكم من الاحكام فیحكم فیها برایه، ثم ترد تلك القضیه بعینها علی غیره فیحكم فیها بخلافه، ثم یجتمع القضاه بذلك عند الامام الذی استقضا هم فیصوب آراهم جمیعا؛ و الههم واحد! و نبیهم واحد! و كتابهم واحد! افا مرهم الله - سبحانه - بالاختلاف فاطاعوه!. (خطبه 18)
امام علیه السلام در بدگویی از اختلاف علما در فتوی چنین می گوید: یك موضوع به یكی از آنان داده می شود كه حكم آن را صادر كند و او نظر خود را می دهد، عین همین موضوع به یكی دیگر از اهل علم داده می شود و دومی حكمی صادر می كند كه برخلاف حكم اول است، پس هر دو برای حل اختلاف پیش امامی كه آنان را به قضاوت گمارده است می روند و امام نظر هر دو را تایید می كند. خدای آنان یكی، پیامبرشان یكی و قرآن آنان هم یكی است؛ اما در حكم اختلاف دارند! آیا خدا دستور داده اختلاف پیدا كنند و آنان به فرمان خدا گوش داده اند.



www.roozgozar.com-2236.gif
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
19. گستردگی دامنه عدالت
و قال فیما رده علی المسلمین من قطائع عثمان بن عفان - : و الله لو وجدته قد تزوج به النسا و ملك به الاما: لردته؛ فان فی العدل سعه. و من ضاق علیه العدل، فالجور علیه اضیق. (خطبه 15)
درباره زمین هایی كه عثمان به اقطاع دیگران در آورده و آن حضرت علیه السلام زمین های مذكور را به مسلمانان برگردانیده بود فرمودند: به خدا قسم، اگر آن مال را چنین می یافتم كه به تحقیق با آن، زنانی به عقد زناشویی در آمده و كنیزانی با آن خریداری شده بودند، باز هم هر آینه آن را به مسلمانان بر می گردانیدم، پس به راستی در عدل و دادگری وسعت و گشایش است و هیچ چیز آن را از میان نمی برد و آن كس (یا آن فرمانروا) كه اجرای عدالت، او را در تنگنا قرار دهد و نتواند از این راه به تدبیر امور بپردازد چاره جویی از راه جور و ظلم برای او تنگ تر و دشوارتر خواهد بود.


20. وظیفه پیشوای عادل
ان الله تعالی فرض علی ائمه العدل ان یقدروا انفسهم بضعفه الناس كیلا یتبیغ بالفقیر فقره!. (خطبه 209)
خداوند بر پیشوایان عدالت مقرر فرموده است كه شان و اندازه خود را در حد مردم ناتوان تنظیم نمایند تا بینوایی مستمندان آنان را گرفتار درد و اندوه مهلك نسازد.



www.roozgozar.com-2235.gif
www.roozgozar.com-2235.gif
www.roozgozar.com-2235.gif
 
بالا