***********امان از ازدواج های مادربزرگی! ************

  • نویسنده موضوع kyana
  • تاریخ شروع

kyana

کاربر ویژه
"بازنشسته"




برای زن های باسواد و اجتماعی امروزی نسخه مادربزرگ هایی که هنوز کودکیشان تمام نشده، وارد دنیای تاهل و تعهد می شدند، همیشه عملی نیست. اگر می خواهید بدانید با شنیدن چه حرف هایی باید راه خودتان را از مادربزرگتان جدا کنید در ادامه این مطلب با ما باشید.



مادر را ببین دختر را بگیر

واقعیت این است که ژنتیک و یادگیری 2 موردی است که تاثیر آن بر رفتار و شخصیت ما اجتناب ناپذیر است بنابراین شباهت هایی از نظر رفتاری و فیزیکی معمولا بین پدر و پسر و مادر و دختر وجود دارد اما همیشه اینطور نیست. کم ندیده ایم که پدری آرام و متین، پسری پرخاشگر و سختگیر داشته باشد یا دختری با مطالعه و مشاوره گرفتن و شرکت در کلاس های روانشناختی شخصیتی رشد یافته داشته باشد اما مادرش رفتارهای درست و سنجیده ای از خود بروز دهد و اگر بخواهیم بر اساس این باور شریک زندگیمان را انتخاب کنیم پس باید چنین دختری را به خاطر مادرش کنار بگذاریم.


نتیجه: این باور نمی تواند در همه موارد باوری منطقی باشد و نمی توان همیشه از آن استفاده کرد پس بهتر است بگوییم در انتخاب برای ازدواج شناخت خانواده ها برای هر دو طرف اهمیت زیادی دارد اما در این میان نباید اهمیت بیشتر شناختن خود فرد را انکار کرد. از طرف دیگر باید بیشتر از هرچیز به مدل رابطه شخص با خانواده اش و خانواده اش با او توجه داشت.



حساب و کتاب زندگی وظیفه مرد است

شاید 50 سال پیش در شرایطی که اغلب افراد و به خصوص خانم ها از سواد بالایی برخوردار نبوده و فقط به کار خانه و بچه داری مشغول بودند و مردان به عنوان تنها نان آور خانواده شناخته میشدند، چنین باوری مشکل خاصی ایجاد نمیکرد. آن روزها در بسیاری از خانواده ها زنان حق مداخله زیادی در مسائل مالی نداشتند اما امروزه که بسیاری از خانم ها پا به پای مردان کار میکنند و در اقتصاد خانواده نقش مهمی ایفا می کنند، چنین باوری جایی ندارد. از طرف دیگر ما با زنانی مواجه هستیم که اگرچه شاغل نیستند اما نبوغ درک و استعداد بالایی در زمینه های اقتصادی دارند و بسیاری اوقات مشورت های خوب و سنجیده ای به همسرانشان می دهند.


نتیجه: چنین باوری هیچ جایگاهی در زندگی امروز ندارد. از یاد نبریم که در این چند سال اخیر برخی از کارآفرینان نمونه کشور را زنان تشکیل میدهند.


جیب زن و شوهر باید یکی باشد

این ایده خیلی خوشایند است اما تعریف زن و شوهر از این یکی بودن جیب باید به هم نزدیک باشد، در غیر این صورت موارد مالی می تواند محل خوبی برای ایجاد اختلاف بین زن و شوهر باشد. به عنوان مثال زن و شوهری که هردو شاغل هستند اگر تقسیم مناسبی در مورد پرداخت هزینه های زندگیشان نداشته باشند همیشه شرایط برای ایجاد دلخوری و سرد شدن و فاصله گرفتن از یکدیگر در زندگی آنها مهیا می شود.


نتیجه: شما می توانید با وجود در نظر گرفتن یک محدوده شخصی برای جیبتان به نیازهای مشترک زندگیتان هم توجه کنید. یادتان نرود شریک زندگی هم هستید و لازمه یک ارتباط موفق گذشت، صبوری، همدلی و توجه داشتن به نیازها و خواسته های یکدیگر است.

عده ای به غلط تصور میکنند رابطه بیمار یا مشکل دار یک زوج را یک نوزاد حل خواهد کرد! در واقع این طرز تفکر همان پاک کردن صورت مسئله است و نباید فراموش کنیم ما در قبال فرزندی که به این دنیا میآوریم مسئولیم. وقتی کانون زندگی مشترک ما گرم نیست چگونه نوزادی معصوم می تواند به ما کمک کند؟

 

kyana

کاربر ویژه
"بازنشسته"


مرد کوه درد است

این باور شبیه همان باور قدیمی است که می گوید مرد که گریه نمی کند! چرا؟ مگر مرد ربات است. در اینکه معمولا جامعه و خانواده از آقایان توقع تحمل و قدرتمندی بیشتری دارند شکی نیست اما چقدر این موضوع علمی و قابل اجراست؟ ما ازدواج را زندگی مشترک میدانیم یعنی 2 نفر در زندگی با هم شراکت میکنند شراکت در غم و شادی، بود و نبود، بخشی از صحبت های 2 نفره هر زن و شوهری در طول روز باید درددل کردن با هم باشد. چنین مکالمه ای میتواند فرد را کمی سبکتر کند.


نتیجه: زن و شوهرها باید توانایی همدلی را داشته باشند و به همسرشان این احساس را بدهند که درک میشود و به دلیل نگرانی هایش قضاوت نمی شود.



خانه مادر، ملاک خانه داری دختر

بدون شک مهارت در خانه داری و برخورداری از یک خانه مرتب و تمیز برای هر خانمی به خصوص خانم های خانه دار یک امتیاز محسوب میشود اما نتیجه گیری از روی شرایط خانه مادر یک دختر نمیتواند نتیجه مناسبی باشد. درست است که نظافت، مرتب بودن و توجه به بهداشت و اینگونه موارد ابتدا توسط والدین و سپس در اجتماع به افراد آموخته می شود، اما توجه زیاد به همین باور باعث میشود تعدادی از خانم ها وسواس گونه به تمیزی منزل خود بپردازند و گاهی فرزندانشان را هم وسواسی پرورش می دهند.


نتیجه: شاید بد نباشد که بار دیگر این نکته را تکرار کنیم كه درست است بسیاری از رفتارها و باورهای افراد در خانواده و تحت تاثیر والدینشان شکل میگیرد اما باز هم باید تکرار کنیم که آدم ها، آینه زندگی پدر و مارشان نیستند.


za4-1182.jpg



بچه بیاورید تا رابطه تان خوب شود


عده ای به غلط تصور میکنند رابطه بیمار یا مشکل دار یک زوج را یک نوزاد حل خواهد کرد! در واقع این طرز تفکر همان پاک کردن صورت مسئله است و نباید فراموش کنیم ما در قبال فرزندی که به این دنیا میآوریم مسئولیم. وقتی کانون زندگی مشترک ما گرم نیست چگونه نوزادی معصوم میتواند به ما کمک کند؟ نباید از یاد ببریم که قرار است بعد از تولد او، ما مراقبت و کمک به او را بر عهده بگیریم، نه اینکه او از ما مراقبت و رابطه ما را گرم کند. البته حضور به موقع فرزند میتواند به کیفیت زندگی ما کمک کند، به این شرط که شرایط ما برای حضور او در همه زمینهها مساعد باشد.


نتیجه: بچه ای که به دنیا میآید با خودش یک دنیا مسئولیت هم برای ما میآورد و اگر اوضاع زندگیشان به سامان نباشد، خستگی این مسئولیتها هم می تواند مشکلی روی مشکلاتتان باشد. واقعیت این است که زوجی که رابطه بیمار و مشکل داری دارد و برای حل مسائلش تلاشی انجام نداده با حضور بچه فقط مدتی سرگرم میشود و پس از مدت کوتاهی دوباره اختلافات و سردی و دلخوری های آنها از سر گرفته می شود.


 

kyana

کاربر ویژه
"بازنشسته"
عشق بعد از ازدواج میآید

بهتر است باز هم به زمانی که در آن به سر می بریم نگاه کنیم. شاید شما هم در میان خانم های میانسال اطرافتان، زنانی را ببینید که با در نظر گرفتن همین باور، لباس عروسی به تن کرده اند. اما احتمالا در میان آنها با کسانی برخورده اید که پس از چند سال زندگی در کنار هم، توانسته اند عشق را پیدا کنند. پس احتمالا میتوان گفت آنچه به عنوان ایجاد عشق بعد از ازدواج از آن یاد می شود، بیشتر از اینکه عشق باشد، عادت است.


نتیجه: شاید بتوانیم نتیجه گیری کنیم که انتخاب عاقلانه ای که در آن علاقه هم وجود دارد، پتانسیل تبدیل شدن به زندگی عاشقانه را می تواند داشته باشد.


ازدواج پایان پیشرفت و آزادی است

اگر این باور درست بود، احتمالا همه افراد موفق تا پایان عمر مجرد می ماندند. اما کم نیستند زوج هایی که در کنار هم چه در زمینه تحصیلی و چه در زمینه مالی یا ورزشی و... پیشرفت می کنند. از طرف دیگر قبل از آنکه قضاوتی درباره این جمله داشته باشیم، باید تعریف مان را از آزادی مشخص کنیم. اگر منظور از آزادی بی بندوباری باشد، شاید بتوان این باور را پذیرفت که ازدواج پایانی بر چنین رفتارهایی است یا حداقل باید باشد اما اگر برای مثال آقایی دوست دارد گاهی با دوستانش به ورزش یا محلی برای تفریحات سالم برود و گمان می کند ازدواج پایان چنین لذت هایی است، باید گفت ازدواج مانع چنین لحظاتی نیست و نباید باشد. زن و شوهر باید بدانند لازم است گاهی کمی از هم فاصله بگیرند و با حفظ وفاداری به فعالیت های انفرادی بپردازند.


نتیجه: قرار نیست پس از ازدواج همیشه و همواره در کنار هم باشیم باید گاهی فردیت مان را حفظ کنیم تا این رابطه طراوت خود را از دست ندهد.



ازدواج کند خوب میشود

ازدواج یک مسئولیت است و برای خوب بر عهده گرفتن آن به صحت و سلامت روح و جسم نیاز است. این در حالی است که گاهی ما با افرادی روبه رو می شویم که با وجود برخورداری از یک بیماری جسمی یا روانی جدی با تشویق بزرگ ترها یا اطرافیان دست به انتخاب بزرگ و مهم ازدواج میزنند و گاهی حتی بیماری را از طرف مقابل و خانواده او پنهان نگه میدارند اما شکی در این واقعیت نیست که مسائل رفتاری یا بیماری باید قبل از ازدواج برطرف شود.



نتیجه: ازدواج دارو و اکسیری برای رسیدن به حال و رفتار خوب و مناسب نیست به ویژه اینکه ما با جنس مخالفی روبهرو هستیم که تفاوت های بسیاری با ما دارد و برای سازگاری و داشتن ارتباطی خوب با او باید مجهز به دانش و آگاهی باشیم.



گربه را دم حجله بکش

این همان باوری است که باعث می شود دختران گاهی از سنین نوجوانی شمشیر و زره خود را برای ورود به کارزار قوم شوهر آماده کنند، دچار حساسیت شوند و تصور کنند مادر و خواهر همسر کسانی هستند که او باید ابتدا تکلیفش را با آنها مشخص کند یا به عبارتی آنها را سر جایشان بنشاند. این باور باعث میشود حتی اگر خانواده همسر افراد خوب و خیرخواهی باشند هم دختر رفتارهای خاصی از خود نشان دهد یا رفتارهای آنها را علیه خود تفسیر کند چراکه بیشتر انسانها با باور خویش زندگی می کنند نه با واقعیت.



نتیجه: اگر شما هم مادر هستید، به جای این باور به دخترانتان تاکید کنید که خانواده همسر هم مانند خانواده خودت قابل احترام هستند و کسی قرار نیست آزاری برای تو ایجاد کند. این باور تولید اطمینان و حال خوب می کند و باور اول تولید خشم و حال بد.


منبع: سیب سبز


 
بالا