promise : قول دادن
want : خواستن
wish : خواستن
plan : تصمیم داشتن
except : انتظار داشتن
would like : میل داشتن
decide : تصمیم گرفتن
hope : امیدوار شدن
seem : به نظر رسیدن
offer : پیشنهاد دادن
pretend : وانمود کردن
agree : موافق بودن
try :سعی کردن
I hope to see you again soon . امیدوارم شمارو به زودی ببینم
I expect to pass the test انتظار دارم در امتحان قبول شوم
they pretend to be asleep انها وانمود میکردند که خواب هستند
I want to eat a sandwich میخواهم یک ساندویچ بخورم
به دلیل این که بحث زیادی در این بخش هست به چند قسمت تقسیم میشه
خب دستم درد میگیره دیگه
want : خواستن
wish : خواستن
plan : تصمیم داشتن
except : انتظار داشتن
would like : میل داشتن
decide : تصمیم گرفتن
hope : امیدوار شدن
seem : به نظر رسیدن
offer : پیشنهاد دادن
pretend : وانمود کردن
agree : موافق بودن
try :سعی کردن
I hope to see you again soon . امیدوارم شمارو به زودی ببینم
I expect to pass the test انتظار دارم در امتحان قبول شوم
they pretend to be asleep انها وانمود میکردند که خواب هستند
I want to eat a sandwich میخواهم یک ساندویچ بخورم
به دلیل این که بحث زیادی در این بخش هست به چند قسمت تقسیم میشه
خب دستم درد میگیره دیگه