زندگی بافتن یک قالیست،به همان نقش و نگاری که خودت میخواهی...
نقشه را اوست که تعیین کرده..
تو در این بین فقط میبافی
نقشه را خوب ببین، نکند آخر کار، قالی زندگیت را نخرند...
زندگي رسم خوشايندي است. زندگي بال و پري دارد با وسعت مرگ،پرشي دارد اندازه عشق. زندگي چيزي نيست ، كه لب طاقچه عادت از ياد من و توبرود. زندگي جذبه دستي است كه مي چيند.
زندگي نوبر انجير سياه ، كه در دهان گس تابستان است.
زندگي ، بعد درخت است به چشم حشره.
زندگي تجربه شب پره در تاريكي است.
زندگي حس غريبي است كه يك مرغ مهاجر دارد.
زندگي سوت قطاري است كه در خواب پلي مي پيچد.
زندگي ديدن يك باغچه از شيشه مسدود هواپيماست.
خبر رفتن موشك به فضا، لمس تنهايي «ماه» ، فكر بوييدن گل در كره اي ديگر.
زندگي شستن يك بشقاب است.
زندگي يافتن سكه دهشاهي در جوي خيابان است.
زندگي «مجذور» آينه است.
زندگي گل به «توان» ابديت،
زندگي «ضرب» زمين در ضربان دل ما،
زندگي « هندسه» ساده و يكسان نفسهاست.
تو قدر دردمندی همچو من نشناختی رفتی
***
ز پیام من جوابی نشنیده است قاصد
دهدم به این تسلّی، که ندیده ام هنوزش
***
ز دریچههای چشمم نظری به ماه داری
چه بلند بختی ای دل که به دوست راه داری
به شب سیاه عاشق چکند پری که شمعی است
تو فروغ ماه من شو که فروغ ماه داری