مژده از اهل آسمان آمده است
شب میلاد رضا آمده است
سجده شکر نمائید شب و روز
کعبه ی اهل ولا آمده است
جشن میلاد مبارک بادا
شده ایم شاد مبارک بادا
جان شیرین پیمبر آمد
گل صدیقه اطهر آمد
به جهان ثانی حیدر آمد
زاده ی موسی جعفر آمد
جشن میلاد مبارک بادا
شده ایم شاد مبارک بادا
هشتمین حجت حق جلوه گر است
شجر گلشن دین را ثمر آمد
بحر معراج ولا را گهر است
شاد و خرم پدراز این پسر است
جشن میلاد مبارک بادا
شده ایم شاد مبارک بادا
طاق ابروی تو دل برده زما
هم شده قبله گه اهل ولا
می وزد بوی بهشت از حرمت
جان ما با فدای قدمت
جشن میلاد مبارک بادا
شده ایم شاد مبارک بادا
اکنون دل غمدیده ام از غم رها شد
آخر گره از مشکل پیچیده وا شد
این مژده بر گوشم رسید از هاتف غیب
گفتا زجا برخیز میلاد رضا شد
شمس ولایت از مدینه گشت طالع
عالم منوّر از رُخ شمس ضحا شد
بر خیز ساقی ساغر ما پر زمی کن
زیرا که روز شادی اهل ولا شد
ما باده نوشان می خم غدیریم
چون روز مولود وصی مرتضی شد
بیت امام هفتمین شد طور سینا
ارض و سما از پرتوش غرق ضیا شد
باید به احمد تهنیت گوییم زیرا
از پرده بیرون بضعه خیر الورا شد
در دامن تکتم گُل زهراچو بشکفت
عالم معطر گشت و پر نور وضیا شد
ای قبله هفتم پناه بی پناهان
ما را به درگاه تو دست التجا شد
کن دستگیری از فقیران وضعیفان
ای آنکه لطفت شامل خلق خدا شد
ای یاور درماندگان و درد مندان
هرکس که آمد بر درت دردش دوا شد
نومید کی گردد زدر گاه عطایت
هرکس که با مهر و ولایت آشنا شد؟
چشم (هنرور)برتو ولطف تو باشد
هر دم که آمد بر درت،حاجت روا شد
مژدگان آيت رضا آمد
آمر و ناهي قضا آمد
شاه شاهان علي بن موسي
حجت هشتمين رضا آمد
کنيت و نام و شهر ياري وي
راست مانند مرتضي آمد
مان نجمه دميد از رخ او
مه و خورشيد را صفا آمد
الله الله که نور شمس شموس
روشني بخش ما سوا آمد
دامن نجمه مطلع الانوار
زان رخ ايزدي نما آمد
او بود مظهر ولا و مولا
روح آئين مصطفي آمد
بيولاي علي و آل علي
هر عمل باطل و هبا آمد
شاهد من حديث سلسله است
کز آن من شرطها آمد
ياري از فيض مقدمش به جهان
صد جهان رحمت و صفا آمد
شيعه خاص و کامل الايمان
زائرش از سر وفا آمد
آري از فيض سبز پرچم او
سرخي روي ماسوا آمد
خود بدان سان که مدح و منقبتش
بهترين ذکر اوليا آمد
حرمش بهر ملک و ملت ما
دافع فتنه و بلا آمد
ما همه در پناه او باشيم
کو نگهبان ملک ما آمد
گل سرخ محمدي رخ اوست
که فرح بخش و جانفزا آمد
هر دل صداي آمدنت را شنيده است
با صد هزار اميد، بسويت پريده است
در ازدحام اين همه عاشق حريم تو
زيباترين تجلي عشق و عقيده است
وقتي شميم ناب تو آمد سروش گفت:
امشب نسيم رحمت يزدان وزيده است
ياايهالرئوف، به يمن قدوم توست
اين خوان رحمتي كه خداوند چيده است
ماه فلك، چو مهر اگر مات نور توست
صد كهكشان نور در اين روضه ديده است
اين جا به جاي اشك، زچشمان زائران
بهر نثار مقدم تو گُل دميده است
اي ميزبان عالم و آدم، كه روزگار
مهمان نوازتر ز تو هرگز نديده است
مدهوش سر زخاك بر آرد به رستخيز
لب تشنه اي كه جرعه ز جامت چشيده است
غرق عنايتند همه درحريم تو
فرقي نمي كند ز كجا كس رسيده است
دارم اميد آنكه معطر شود ز تو
اشكي كه با اميد به خاكت چكيده است
تنها اميد اين دل بي دست و پا توئي
وقتي كه از تمامي عالم بريده است
فصل ولادت تو «وفائي» به اشك شوق
بر عرض تهنيت به حضورت رسيده است
ای فروغت فروغ سبحانی
شور عشقت به سینه ارزانی
تو قرار دلی و راحت روح
روشنی بخش دیده و جانی
باز کردم به نام سبزت باز
برگی از دفتر غزلخوانی
پیش درگاه تو همه به نیاز
مستمند تو عالی و دانی
در شب مولد تو ای گل نور
مشهد دل شده چراغانی
هرکه اینجا گدای درگه توست
خلق را او سزد به سلطانی
رحمتت نازم ای امام که هست
یار ما آشکار و پنهانی
تائب آن را که شد مقیم اینجا
وا رها ند خدا ز حیرانی
-----------------