سلام دوستای خوبم
یه ماجرایی هست که خیلی جالب بود از خاطرات خودم گفتم تو این تاپیک بذارم براتون
نمیدونم تا حالا به اداره تشخیص هویت تشریف بردین یا نه ؟؟؟
ولی خب گاهی برا کارهای اداری لازم میشه قدوم مبارکتون به اونجا باز بشه
مخصوصا اگه قرار باشه یه سمت جدید داشته باشین تو کارهای اداری
اون روز که من دوباره باید میرفتم برای گواهی عدم سوء پیشینه برا یک کار اداری دو تا از موبایلهام تو کیفم بود
راستش یکیشونو اصلا فراموش کرده بودم ولی یکی رو خاموش کردم و سرباز محترم هم کیف بنده رو دیگه بازرسی نکردن
من هم با خیال راحت که اون یکی موبایلم رو تو دفتر کارم گذاشتم رفتم تو اداره
اتاق خواهران بودم برا انگشت نگاری و داشتن مدارکم رو مرتب میکردن که یهویی
داد بر من 
و داد بی داد صدای موبایلم وحشتناک بلند شد
آخخخ اصن یه وضی شد اونجانزدیک بود سرباز بی گناه هم به دردسر بیفته که خوشبختانه بعد از کلی دفاعیات من
و کلی حرفهای خانم مسئول قضیه ختم بخیر شد
خلاصه ماجرا به همینجا ختم نشد که
کل دست من جوهری بود به خاطر جوهرهای مرغوب اداره تشخیص هویت
خلاصه فرمودن انتهای راهرو بفرمایید دستتون رو بشویید
چشمتون روز بد نبینه رفتیم تا یه قطره آب به قیمت یه میلیون هم نیست
گفتن لابد تو حیاط آب هست اینجا قطع شده
پیاده روی کردیم وکل حیاط اداره محترم رو متراژ کردیم ولی دریغ از یه قطره آب
:a9:
هیچی دیگه فکر کنید چه وضعی
دوباره این همه راه با این اوضاع مسخره برگشتم واحد خواهران از شانس اون روز کیفی که همراهم بود دستی بود
فک کنین یه دستم جوهری کامل یه دستمم کیفم بود خیلی افتضاح
دیگه خوب بود دم در اداره منتظرم بودن از ماشین آب برداشتم دستمو یه جوری شستم
تا حالا براتون از این اتفاقات افتاده؟؟؟؟؟اگه آره بگین خب
یه ماجرایی هست که خیلی جالب بود از خاطرات خودم گفتم تو این تاپیک بذارم براتون
نمیدونم تا حالا به اداره تشخیص هویت تشریف بردین یا نه ؟؟؟
ولی خب گاهی برا کارهای اداری لازم میشه قدوم مبارکتون به اونجا باز بشه
مخصوصا اگه قرار باشه یه سمت جدید داشته باشین تو کارهای اداری
اون روز که من دوباره باید میرفتم برای گواهی عدم سوء پیشینه برا یک کار اداری دو تا از موبایلهام تو کیفم بود
راستش یکیشونو اصلا فراموش کرده بودم ولی یکی رو خاموش کردم و سرباز محترم هم کیف بنده رو دیگه بازرسی نکردن
من هم با خیال راحت که اون یکی موبایلم رو تو دفتر کارم گذاشتم رفتم تو اداره
اتاق خواهران بودم برا انگشت نگاری و داشتن مدارکم رو مرتب میکردن که یهویی
داد بر من و داد بی داد صدای موبایلم وحشتناک بلند شد آخخخ اصن یه وضی شد اونجا
نزدیک بود سرباز بی گناه هم به دردسر بیفته که خوشبختانه بعد از کلی دفاعیات من و کلی حرفهای خانم مسئول قضیه ختم بخیر شد
خلاصه ماجرا به همینجا ختم نشد که
کل دست من جوهری بود به خاطر جوهرهای مرغوب اداره تشخیص هویت
خلاصه فرمودن انتهای راهرو بفرمایید دستتون رو بشویید
چشمتون روز بد نبینه رفتیم تا یه قطره آب به قیمت یه میلیون هم نیست
گفتن لابد تو حیاط آب هست اینجا قطع شده
پیاده روی کردیم وکل حیاط اداره محترم رو متراژ کردیم ولی دریغ از یه قطره آب
:a9:هیچی دیگه فکر کنید چه وضعی
دوباره این همه راه با این اوضاع مسخره برگشتم واحد خواهران از شانس اون روز کیفی که همراهم بود دستی بود
فک کنین یه دستم جوهری کامل یه دستمم کیفم بود خیلی افتضاح
دیگه خوب بود دم در اداره منتظرم بودن از ماشین آب برداشتم دستمو یه جوری شستم
تا حالا براتون از این اتفاقات افتاده؟؟؟؟؟
اگه آره بگین خب 
