***زيبايي شناسي قرآن كريم ****

  • نویسنده موضوع ضحا
  • تاریخ شروع

ضحا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"


:god10:



اصول و مباني زيبايي شناسي قرآن كريم






مقدمه

زيباشناسي، بررسي و كشف علل انبساط نفس و انفعال احساس دروني و باطني انسان و شناخت جهت جلب در قالب دانش هنر و روانشناسي است. زيباشناسي قرآن، شناسايي جمال و هنر كلام و بيان قرآن و كشف علل و عوامل تاثيرگذار در انفعال احساسات دروني و باطني انسان و كشش به آن است. اصول و مباني اين زيباشناسي، پيشفرضها و نگاههاي بنيادين شناخت زيبايي قرآن است زيرا برخي قرآنپژوهان در بررسي عامل زيبايي قرآن به فصاحت و بلاغت قرآن تاكيد كرده و همان را وسيله جذب و كشش دانستهاند، و برخي به عوامل ديگر، در صورتي كه اين كشش به عوامل گوناگوني وابسته است و نميتوان تنها به عاملي چون زيبايي واژهها و كلمات، با نوع به كارگيري و الفاض فصاحت و بلاغت آن بسنده كرد و تحريك عقل و تخيل و تمايلات عالي انساني را نسبت به اين كتاب مقدس به يك جهت محدود كرد آنچه مسلم به نظر ميرسد، ايجاد لذت و انبساط و شوق در اثر خواندن و شنيدن است، تا جايي كه ميتوان تعبير كرد: شناخت زيبايي قرآن، درك كردني و وصفناشدني است.
به عبارت ديگر زيباشناسي قرآن در صورتي ميتواند درست انجام گيرد كه شناخت از ويژگيهاي قرآن حاصل گردد و ابعاد وجودي آن لحاظ گردد و اينگونه نباشد كه جنبه ادبي و بيان آن برجسته شود و امور ديگر مغفول بماند.

:joda49:


 

ضحا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"

hsdf%20%2840%29.gif



بنابراين، بررسي زيبايي قرآن مانند هر چيزي متناسب با خودش مورد توجه زيباييشناسان قرار گيرد چنانكه گاهي زيباييشناسي انسان است ،گاهي زيباييشناسي در يك ساختمان هنري و معماري باستاني است. در يك تابلو نقاشي و با يك آلبوم و فيلمسينمايي و گاهي درباره بخشي از طبيعت، كوهها، جنگلها و يا يك باغ همراه با گلهاي گوناگون و در نهايت درباره يك كتاب ادبي، شعر، رمان و نثر آهنگين است در هر كدام از اين مثالهايي كه زده شد تابع اصول و مباني، ظرفيتها و توقعهايي است كه از آنها ميرود و چگونگي تمايل عالي انسان و ايجاد لذت و شادابي را به وجود ميآورد هدف از اين بررسي منقح كردن جايگاه بررسي زيباييشناسي و تعيين پيشفرضها، قلمرو ظرفيت و محدوده بررسي است از اين رو بررسي اصول و مباني زيباشناسي، هم به ماهيت و چيستي زيباييشناسي ياري ميدهد و هم در گفتمان قرآن، قلمرو زيباييشناسي را مشخص ميكند و هم در بحث هماوردخواني، جايگاه تحدي قرآن را مشخص ميكند كه چه چيزي موجب يكتايي اين كتاب شده و كساني كه بخواهند از باب معارضه و تحدي مانند اين كتاب را بياورند، بايد با چه ويژگيهايي مانند قرآن مواجه شوند.

و از سوي ديگر، بررسي اين اصول و مباني، افق و چشمانداز زيباشناسي را معين ميكند و در فربهتر كردن موضوع و تقويت جنبههايي از جاذبهها و كششهاي قرآن به ويژه در بخشهاي معرفتي و هدايتي قرآن كه اساس هدف نزول را تشكيل ميدهد، كمك ميكند



hsdf%20%2840%29.gif

 

ضحا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"

hsdf%20%2840%29.gif



پيشينه زيباشناسي



پيشينه گفتمان زيباييشناسي به قدمت تاريخ اعجاز قرآن كريم است. نخستين محور زيباشناسي، نظم قرآن بود كه آن را ابراهيم بن سيار معروف به نظام (م224) مطرح كرد. وي مساله فصاحت و بلاغت عرب را ميشناخت و از اديبان عصر خود بود و ميشناخت كه چگونه عرب در نظم و نثر چيرگي دارد براي نظام، اين پرسش مطرح شد كه چگونه عرب نتوانست بمانند قرآن بياورد، او نظريه اعجاز صرفه را مطرح كرد، تا نشان دهد كه با همه چندگانگي و پاشاني بودن قرآن، از نظم و اعجاز ويژهاي برخوردار است و به اين كتاب زيبايي مخصوص بخشيده كه غيرقابل معارضه است جاحظ (م255) شاگرد وي نيز كار استاد خود را دنبال كرد، هر چند كه او ديدگاه استادش درباره صرف را نميپذيرفت، اما او كتاب نظمالقرآن را به همين جهت نگاشت تا يادآوري كند كه برجستگي و ويژگي قرآن را به عامل بيروني مانند صرفه برنميگردد و خود اين كتاب داراي نظم بيمانند است (زركشي، البرهان، ج2، ص93).

hsdf%20%2840%29.gif

 

ضحا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"


hsdf%20%2840%29.gif




در مرحلهاي پس از طرح اين نظريه، دانشمند ديگري برخاست او ابوسليمان حمدبن محمد خطايي بستي (م388) است. بستي، كه اصالتاً افغاني بود ولي در بغداد ميزيست، با تاكيد بر بلاغت قرآن، محوريت حلاوت و جاذبه را فخامت الفاظ قرآن قرار داد و همچنين فصاحت قرآن و زيبايي و در نهايت جاذبه قرآن را در تاثير نفوس برجسته كرد. (ثلث رسائل في اعجاز القرآن، ص13).

پس از اين مرحله به بعد بود كه گفتمان اعجاز قرآن و زيباشناسي اين كتاب ابعاد گسترهاي پيدا كرد، مثلا ابوعيسي رماني (م386) به شرايط و موقعيت كتاب اشاره ميكند و وجوهي را كه بيانگر اعجاز قرآن است مورد مداقه قرار ميدهد و به هفت وجه اشاره ميكند (همان، ص16).
اين آهنگ ادامه مييابد و كساني به وجوه متنوعتري اشاره ميكنند و افزون بر نكات ابوعيسي رماني به حسن تاليف و تناسب كلمات، صورت نظم شگفتآور، اسلوب ويژه مخالف با اسلوب كلام عرب و تاثير خاص قرآن در ناتوان كردن مخاطبان ميپردازد (قاضي عياض، الشفا به تعريف حقوق المصطفي، فصل سوم، ص268).
به هر حال بررسي زيباشناسيهاي قرآن همچنان تا امروز ادامه مييابد. قرآن پژوهاني بر محوريت خاصي از ابعاد وجوه قرآن تاكيد ميكند و آن را دليل بر زيبايي آن و سند نبوت و پيامبر برميشمارند تا جايي كه برخي اين زيباشناسي را قابل شناخت و غيرقابل توصيف ميدانند (يدرك و لايوصف).
(البرهان في علوم القرآن، ج2، ص226-238).



hsdf%20%2840%29.gif


 

ضحا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
hsdf%20%2840%29.gif




اهميت بررسي مباني



نكته مهم براي به توافق رسيدن درباره جهت زيبايي و بيمانندي قرآن، بررسي اصول و مباني اين زيباييشناسي است بدون تنقيح مباني و معلوم كردن اينكه وحي الهي از چه ويژگيهايي برخوردار است. عبارت «من مثله» (بقره 23) روشن نميشود وگرنه هر كسي با تنظيم چند تكه عبارت از اينجا و آنجا ميگويد، من مانند قرآن را آوردهام، درحالي كه اگر به صورت و ظاهر عبارت توجه شود، گفته ميشود مانند قرآن است، اما صرفنظر از اينكه بسا درست كردن متني تقليدي و كپيبرداريكردن از قرآن باشد، از جاذبه و كشش و اثرگذاري قرآن به عنوان كتابي خاص غفلت شده است به همين دليل در اين مقاله به مواردي اشاره ميگردد كه اصول و مباني شناخت شناسانه زيبايي قرآن را تشكيل ميدهد. هر كسي كه بخواهد درباره اصول زيباييشناسي سخن بگويد، بايد در قلمرو موضوع بررسي كند، نميتواند از موضوعات عام و كلي درباره جمال قرآن سخن بگويد، اما ناظر به ويژگيهاي موضوع نباشد كشف علل و عوامل تاثيربخش وابسته به شناخت جايگاه موضوع و جهتهاي تشكيلدهنده زيبايي است.

hsdf%20%2840%29.gif


 

ضحا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"


hsdf%20%2840%29.gif



1- شناخت جايگاه قرآن در جذب مخاطب


نخستين اصل در بررسي زيباشناسي قرآن، توجه به اهداف نزول قرآن و شناخت جايگاه قرآن به عنوان كتابي هدايتي و تربيتي است. از آن هنگام كه پيامبر گرامي، آيات را براي مردم مكه تلاوت ميكرد، چه آناني كه مسلمان شده بودند و چه آنهايي كه در جبهه مقابل قرار داشتند و قرآن را ميشنيدند ميدانستند كه حضرت نميخواهد درباره يك متن ادبي مسابقه بگذارد، نميخواهد يك نوشته ادبي را به رخ آنها بكشاند او از پيامي معنوي و الهي سخن ميگويد، مردم را به توحيد دعوت ميكند، به اخلاق و انسانيت راهنمايي ميكند و از رفتارهاي زشت جاهلي مذمت ميكند. هر چند اين سخنان در قالب الفاظ زيبا، آهنگين، فصيح و بليغ ارائه شده، اما آنچه مهم است، جاذبه و كشش اين گفتهها در عصر خود به عنوان كتابي در مقام تعليم و تربيت است قرآن هيچگاه زيباييهاي صوري قرآن را به رخ مخاطبان نكشيده است، بلكه اين مخاطبان بودهاند كه جذبه قرآن را دريافته و تاثير دروني و چيرگي بر دلها و برانگيختن وجدان را يادآوري كردهاند، اين جاذبه اختصاصي به مسلمانان نداشته، بلكه كفار و مشركان كه از در مخالفت سخن گفتهاند از اين كتاب به عنوان چيزي كه انسانها را مسحور ميكند ياد كردهاند: و يقولوا سحر مستمر (قمر (54):2) و گوينده سحر دايم است « فقال ان هذا الا سحر يوثر» (مدثر (74):24) و گفت اين قرآن چيزي جز سحري كه به برخي آموختهاند نيست. تاثير بر دلها و جاذبه آن، چيزي نبوده كه قرآن بخواهد بر آن مانور برود، بلكه دريافت مخاطبان بوده است. شايد نخستين كسي كه به اين ويژگي قدرت بر جذب اشاره دارد، خطايي (م385) بوده كه در كتاب بيان اعجاز القرآن مينويسد: «و قد يوجد لبعض الكلام عذويه في السمع و هشاشه في النفس لا توجد مثلها لغيره منه» (ثلاث رسائل، ص24)





hsdf%20%2840%29.gif


 

ضحا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
hsdf%20%2840%29.gif



گاهي در برخي كلام گوارايي در گوش و شادماني در درون يافت ميشود، كه مانند آن، در غيرش ديده نميشود.

هر چند وي اين ويژگي را به بلاغت قرآن مربوط ميكند، اما آنگاه كه درباره آن سخن ميگويد، از انحصاري بودن و بيبديل بودن آن سخن ميگويد كه در كلام بليغان عرب يافت نميشود، در صورتي كه اگر تنها فن بلاغت مطرح بود، بايد با آوردن مانند بلاغت قرآن كه محال هم نيست، اين مثليت تامين شده باشد. 1 از اين رو نكته مهم را در اين جهت ميداند كه علت جاذبه و شيفتگي و تاثير در دلها و ايجاد لذت و شيريني و تكان دادن و خشوع از ناحيه لفظ با معنا نيست، بلكه از مجموع عواملي است كه اثر ميگذارد و به شناخت جايگاه قرآن به عنوان كتابي آسماني بازميگردد به همين دليل درباره اين كتاب آن همه كتاب، رساله و مقاله نگاشته ميشود و ميليون ميليون انسان شيفته ميشوند، اما درباره نوشتههايي كه به عنوان معارضه مطرح ميشود، حتي براي خود آنان چنين جذابيتي ندارد و در خودشان شوقي و نشاطي ايجاد نكرده است. به همين دليل قرآن درباره تاثير نفسي خودش ميگويد:

لو انزلنا هذا القرآن علي جبل لرأيته خاشعاً متصدعاً من خشيته الله (حشر،21)
يا درباره جن آمده است كه شيفته قرآن شدند و گفتند: «انا سمعنا قراناً عجباً يهدي الي الرشد فامنا به» (جن، 1-2) تني چند از جنيان گوش فرا داشتند و گفتند راستي ما قرآني شگفتآور شنيديم كه به راه راست هدايت ميكند.

نكته مهم و قابل توجه همين تاكيد بر «يهدي الي الرشد» است. يعني شگفتي قرآن، در تاثيرپذيري فروتني، خشوع و از هم پاشيده شدن (كوهها) و جنيان به خاطر دعوت به راه راست كردن است. يعني محوريت جايگاه قرآن.

hsdf%20%2840%29.gif

 

ضحا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"


hsdf%20%2840%29.gif





به همين دليل اين نوشته و كتاب با همه ابعاد و جهات لفظي و محتوايي بيبديل مانده است و تاكنون كسي نتوانسته كتابي عرضه كند كه مورد توافق حتي غيرمسلمانان باشد كه در مقام تحدي و مبارزهطلبي چنين تاثيرگذار و تحولآفرين بوده باشد و آنگونه كه قرآن ايجاد جاذبه كرده و اثر دروني گذاشته، آن نوشتهها بتواند اثر بگذارد، كساني خواستهاند بگويند تشخيص مثليت قرآن مبهم است، داوري آن به خود مسلمانان واگذار شده در صورتي كه مثليت قرآن، همانندي به لحاظ ظاهر و معناست و نيازي نيست كه مسلمانان داوري كنند، بلكه چنانچه افكار عمومي اهل تخصص داوري كنند و بگويند اين نوشته مانند قرآن است، كافي است.

جاذبه قرآن، مهمترين اصل شناخت شناسانه در بررسي زيباييهاي قرآن است. از اينرو در كلام امام صادق به اين نكته تاكيد شده است.
«لان القرآن حجته علي اهل الدهر الثاني، كما هو حجته علي الدهر الاول، فكل طائفه تتلقاء غضاً جديداً، و لان كل امريء في نفسه متي اعاده و فكر فيه، تلقي منه في كل مره علوماً غضه، و ليس هذا كله في الشعر والخطب (ابن عطيه، المحرر الوجيز، ج1، ص36).


hsdf%20%2840%29.gif




 

ضحا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"

hsdf%20%2840%29.gif




چگونه قرآن كريم بر مردم نسل جديد حجت است، آنگونه كه در نسلهاي پيشين سند آسماني بودن آن بود، چون هر دستهاي طروات جديدي را درمييابد و هر كدام در درون خود درمييابد آنگاه كه مرور ميكند و ميانديشد، به نكته جديدي ميرسد، در حالي كه اين ويژگي در شعر و خطبههاي عرب ديده نميشود. بنابراين، جذب مخاطب در شناخت جايگاه قرآن اهميت بسزايي دارد و زيباشناسي در صورتي درباره اين كتاب صادق است كه ويژگي جذب قرآن را ناديده نگيريم، ويژگي كه موجب ايجاد تمدني در جهان بشريت و فرهنگ اسلامي گرديد و در سايهسار اين كتاب، همه دانشهاي اسلامي شكل گرفت در نظر بگيريد، ادبيات عربي با همه رونق و گسترشي كه در عصر نزول داشت، تا جايي كه عربها ويژگي و برجستگي قرآن را ادبيات آن ميدانستند و تا قرنها مساله اصلي اعجاز قرآن را فصاحت و بلاغت آن ميشمردند با آمدن قرآن، دانش ادبيات به شكل شگفتانگيزي رشد و تكامل يافت و شاخههاي گوناگوني، چون علم معاني، بيان و بديع تنوع پيدا كرد. اگر زبان عربي پيش از نزول قرآن با گويشها و قواعد گوناگون در بستر قبيلهها مختلف جزيرهالعرب به كار برده ميشد، اما پس از نزول قرآن به تدريج لهجه معيار، لهجه قرآن شد و همين لهجه حاكميت يافت تا آنجا كه دستور زبان و صرف و نحو عربي بر مبناي مطالعه قرآن كريم و توجه به كاربردهاي آن شكل گرفت. اگر نبود جذب و كشش قرآن، هرگز در بعد زبان نميتوانست چنين مبنايي زباني قرار گيرد و قرآن عامل و حافظ بقاي زبان عربي شود.


hsdf%20%2840%29.gif

 

ضحا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"

hsdf%20%2840%29.gif




2- اثرگذاري معنوي

اصل ديگري كه در بررسي شناخت جايگاه قرآن اهميت جدي پيدا ميكند و زيباشناسي را محوريت ميبخشد، اثرگذاريهاي معنوي قرآن است. عارفان مسلمان از دير ايام بر اين موضوع تاكيد فراواني داشتهاند، تا جايي كه برخي از قرآنپژوهان به اثرگذاريهاي معنوي قرآن به صورت ويژهاي پرداختهاند به عنوان نمونه ابواسحاق ثعلبي (م427) كتابي دارد به نام قتل القرآن، وي در اين كتاب به كساني اشاره ميكند كه در اثر انس با قرآن دگرگون و كشته و مردم اين كتاب شدهاند و زندگاني آنان زير و رو گشته است قرآن كريم نيز اين ويژگي را يادآور شده است.

در جايي ميفرمايد:
«الله نزل احسن الحديث كتاباً متشابهاً مثاني تقشعر منه جلود الذين يخشون ربهم ثم تلين جلودهم و قلوبهم الي ذكرالله» (زمر، 23).
خداوند، زيباترين سخن را به صورت كتابي متشابه، كه متضمن وعده و وعيد است نازل كرد. آنان كه از پروردگارشان ميهراسند، پوست بدنشان از آن به لرزه ميافتد، سپس پوستشان و دلشان به ياد خدا نرم ميگردد.
اين آيه، به مساله زيباييشناسي قرآن اشاره دارد و تاكيد ميكند كه زيباترين سخن را نازل كرده، هم اثرگذاريهاي معنوي و هم تحولآفريني را يادآوري ميشود آري ويژگي قرآن چنين است كه مخاطب خود را تحتتاثير قرار ميدهد و در دل آنها خشوع و خضوع ايجاد ميكند.




hsdf%20%2840%29.gif



 
بالا