مادر موسی، چو موسی را به نیل / در فکند، از گفته رب جلیل
خود ز ساحل کرد با حسرت نگاه / گفت کای فرزند خرد بی گناه
گر فراموشت کند لطف خدای / چون رهی زین کشتی بی ناخدای
گر نیارد ایزد پاکت به یاد / آب خاکت را دهد ناگه به باد
وحی آمد کاین چه فکر باطل است / رهرو ما اینک اندر منزل است
پرده شک را برانداز از میان / تا ببینی سود کردی یا زیان
ما گرفتیم آنچه را انداختی / دست حق را دیدی و نشناختی
در تو، تنها عشق و مهر مادری است / شیوه ما، عدل و بنده پروری است
نیست بازی کار حق، خود را مباز / آنچه بردیم از تو، باز آریم باز
سطح آب از گاهوارش خوش تر است/ دایه اش سیلاب و موجش مادر است
رودها از خود نه طغیان می کنند / آنچه می گوییم ما، آن می کنند
ما، به دریا حکم طوفان می دهیم / ما، بسیل و موج فرمان می دهیم
نسبت نسیان به ذات حق مده / بار کفر است این، به دوش خود منه
به که برگردی، به ما بسپاریش / کی تو از ما دوست تر می داریش
نقش هستی، نقشی از ایوان ماست / خاک و باد و آب، سرگردان ماست
خود ز ساحل کرد با حسرت نگاه / گفت کای فرزند خرد بی گناه
گر فراموشت کند لطف خدای / چون رهی زین کشتی بی ناخدای
گر نیارد ایزد پاکت به یاد / آب خاکت را دهد ناگه به باد
وحی آمد کاین چه فکر باطل است / رهرو ما اینک اندر منزل است
پرده شک را برانداز از میان / تا ببینی سود کردی یا زیان
ما گرفتیم آنچه را انداختی / دست حق را دیدی و نشناختی
در تو، تنها عشق و مهر مادری است / شیوه ما، عدل و بنده پروری است
نیست بازی کار حق، خود را مباز / آنچه بردیم از تو، باز آریم باز
سطح آب از گاهوارش خوش تر است/ دایه اش سیلاب و موجش مادر است
رودها از خود نه طغیان می کنند / آنچه می گوییم ما، آن می کنند
ما، به دریا حکم طوفان می دهیم / ما، بسیل و موج فرمان می دهیم
نسبت نسیان به ذات حق مده / بار کفر است این، به دوش خود منه
به که برگردی، به ما بسپاریش / کی تو از ما دوست تر می داریش
نقش هستی، نقشی از ایوان ماست / خاک و باد و آب، سرگردان ماست
آخرین ویرایش توسط مدیر: