امام هادی (علیه السلام) در کاخ متوکل

مجنون الحسین

کاربر فعال
"بازنشسته"
[h=2]امام هادی (علیه السلام) در کاخ متوکل[/h]
n00221915-b.jpg


ابوالعباس از پدرش نقل کرده که من منشی مستنصر فرزند متوکل بودم و روزی با او به نزد متوکل رفتیم. دیدم متوکل بر تخت نشسته و هر بار که ما می رفتیم به مستنصر مرحبا می گفت و اجازه نشستن می داد ولی این بار خیلی غضبناک بود و به فتح ابن خاقان گفت: این است که در حقّ ما خِلل می کند، این است که علیه ما کار می کند و منظورش امام هادی علیه السّلام بود.

به فتح دستور داد که رفته و آن حضرت را بیاورد و عده ای از غلامان مجرّب خود را با شمشیرهای برهنه آماده کرد و گفت آماده بایستید هرگاه ابوالحسن الهادی وارد شد به او هجوم برده و تکه تکه اش کنید و من بکشتن تنها راضی نمی شوم بلکه باید امر کنم که او را بسوزانند!

ناگاه امام ابوالحسن الهادی داخل شد در حالیکه هیچ آثار ملامت و ناراحتی در چهره اش نبود و با آرامش تمام و در حالیکه لبش حرکت می نمود و ذکر خاصی می گفت به طرف متوکل رفت. متوکل چون آن حضرت را دید خود را از تخت انداخته و به پای امام افتاد و سپس دستش را به دست گرفته و می گفت ای سرور من، ای پسر رسول خدا، ای بهترین خلائق، ای پسر عمو، ای آقای من چرا در این وقت به خود زحمت داده و این راه را آمدید؟

حضرت فرمود:
تو مرا طلبیده بودی.
متوکل انکار کرد و ناسزایی نیز به فتح ابن خاقان نثار کرد و گفت ای فتح، ای مستنصر، ای عبدالله، سرور خود و مرا مشایعت کنید تا به منزل خود برگردد. وقتی که امام، بر متوکل وارد شد شمشیر دارانش به سجده افتاده بودند. بعد از رفتن امام متوکل رو به آنها کرد و با عتاب گفت:
دستور مرا در مورد ابوالحسن انجام نداید از چه رو به او سجده نیز نمودید؟ آنها به متوکل گفتند زمانی که او وارد شد شمشیرداران زیادی را پیرامونش دیدیم و از هیبت آنها به سجده افتادیم.۱

منبع:
۱. بحارالانوار، ج۵۰، ص۱۹۶.

 

مجنون الحسین

کاربر فعال
"بازنشسته"
آن حضرت وقتی از مدینه به سامرا برده شد پس از مدتی خانه ای را خریده و همسر و فرزندان خویش را از مدینه به سامرا برد. در مدتی که در سامرا بود، علاوه بر رسیدگی به وضع اصحاب و علویان و آگاهی دادن به مردم به اشکال مختلف، مناظره ها و مجالس علمی نیز با بعضی از دانشمندان زمان خویش داشت از جمله اینکه متوکل (لعنة الله)، ابن سکیت و ابن اکثم را مأمور نمود تا در حضور او سؤالاتی از آن حضرت بپرسند که نتواند پاسخ دهد و حضرت امام علی النقی آن حجّت باهره خدا با نطق و بیان خویش باعث بُهت و اعجاب متوکّل و حاضران می گردید. خود این مجلس و نقل آن در افکار عامه باعث روشنگری بیشتر می شد.

و بالاخره در تاریخ دوشنبه سوّم ماه رجب سال ۲۵۴ در اثر زهری که معتزّ به او خورانید به شهادت رسید.

تشییع جنازه با شکوهی از آن حضرت در سامرا به عمل آمد و حضرت عسکری علیه السّلام عهده دار غسل و کفن و دفن او شد. به این ترتیب دهمین امام معصوم نیز به شهادت رسیده و حضرت ابومحمّد حسن الزکی العسکری عهده دار امامت گردید.
 
بالا