♦♦ اساس تقوا از دیدگاه قرآن♦♦

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
خداي سبحان، وقتي احكام و دستورات الهي را بيان میكند، بعد می فرمايد: «لَعَلَّكُمْ تَتَّقُون» يعني اين اعمال را كه انجام داديد شايد متقي شويد، معلوم میشود تقوا تابع عمل صالح است، و چون عمل بدون معرفت حاصل نخواهد شد، پس تقوا به معرفت و عمل صالح وابسته است، قرآن میفرمايد: «خُذُوا ما آتَيْناكُمْ بَقُوَّةٍ واذْكُرُوا ما فيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»[1] آنچه به سوي شما فرستاديم با قوت بگيريد و متذكر مطالب دورن آن باشيد، شايد متقي شويد.

يعني تقوا حاصل نمیشود مگر آنچه را خدا فرمود شما با قوت بگيريد، و مضامين و محتويات آن را متذكر باشيد تا فراموشتان نشود، پس تقوا تابع محكم گيري دستورات الهي است. يعني هم خوب بفهميد، و هم خوب عمل كنيد، تا تقوا حاصل شود، و چون تقوا حاصل شد، كرامت حاصل می شود، پس به ترتيب؛ اول معرفت و بعد عمل به دستورات و سوم حاصل آن دو، تقوا است و چهارم نتيجه تقوا است كه كرامت است.

يعني ريشه ی اصلي كرامت، معرفت است، و تا انسان آگاه و عالم نباشد، نه به دنبال عمل صالح میرود، نه كيفيت عمل را به حد اخلاص میرساند.
چون تقوا محور كرامت است، هرچه انسان متقيتر باشد، كريمتر است، و در حقيقت انسانهاي متعالي واقعي، انسانهايي هستند كه در تقوا پيشرفتهترند و نه در دنيا داري. و اين متعاليبودن افراد متقي، ممكن است براي اهل دنيا در خود دنيا ظاهر نباشد، ولي در قيامت براي همه ظاهر است.

لذا میفرمايد: «زُيِّنَ لِلَّذينَ كَفَرُوا الْحَيوةُ الدُّنْيا وَ يَسْخَرُونَ مِنَ الَّذينَ آمَنُوا، وَ الَّذينَ اتَّقَوْا فَوْقَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ »
[2] يعني براي كافران زندگي دنيايي زيبا جلوه كند و مؤمنين را مسخره ميكنند، آنهايي كه تقوا پيشه كنند، در قيامت برتر از اهل دنيايند.


.........

[1] - سوره ی اعراف، آيه ی 171.

[2] - سوره ی بقره، آيه ی 212.



faswel9.gif
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

عنايت قرآن به مسأله «عمل صالح» و تأثير آن در «پرورش نسل صالح» بسيار مشهود و چشمگير است و اين مسأله در قرآن براي خود، ابعاد گستردهاي دارد كه برخي را ترسيم ميكنيم.

نشانه عنايت كتاب آسماني ما به اين موضوع بسيار روشن است زيرا تنها عمل صالح هشتاد و هفت بار به صورتهاي گوناگون مانند «العمل الصالح» «عمل صالحاً» و «عملوا الصالحات» و «يعلمون الصالحات» و نظاير اينها وارد شده است و اين خود ميرساند كه عنايت اسلام به مسأله «عمل صالح» كمتر از عنايت آن بر «ايمان» نيست.
زيرا عمل صالح، نه تنها نشانه وجود ايمان در دلها و مايه ي تجلّي و درخشش آن در قلمرو زندگي است، و ايمان بدون «عمل» و انجام مسئوليت، بسان درخت بيبر است كه فقط به درد سوختن ميخورد نه براي تربيت و پرورش.

آري نه تنها چنين است، بلكه عمل صالح نسبت به ايمان، به منزله ي تنه و شاخه، به ريشه آن است، كه هر يك در ديگري اثر متقابل دارد و وجود هر يك مايه تكامل ديگري است و آسيب پذيري يكي موجب آسايش پذيري ديگري نيز هست.


faswel9.gif
​​
 
بالا