♦♦ دین، فطرت و کرامت از دیدگاه قرآن♦♦

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
فطرت انسان فقط به يك سمت مايل است، و آن اينكه گناه را نمیخواهد. اگر كسي گناه كند، آن را بر فطرتش تحميل می كند. مثل اينكه اگر تشنهاي سمّ میخورد، آن را بر دستگاه گوارشش تحميل میكند. لذا قرآن میفرمايد: «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ اَمْثالِها»[1] هركس درقيامت با حسنه اي بيايد، ده برابر براي او جزاء هست، چرا كه حسنه راه فطري انسان است، در راه فطري وقتي انسان مقداري جلو رفت با سرعت پيشرفت می كند، ولي در طرف سيئه میفرمايد: «مَنْ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلا تُجْزي‏ اِلاَّ مِثْلَها»[2] هركس با گناه به قيامت بيايد به اندازه همان گناهش جزايش داده می شود، يعني به همان مقدار كه به طرف گناه رفت سقوط میكند و نه بيشتر، چون عصيان برخلاف جهت جان انسان است، و دين فطري است يعني نسبت انسان به دين با نسبتش به انحرافِ از دين فرق می كند، و اينكه خداوند می فرمايد من نوع انسان را كريم خلق كردم، يعني طوري آفريدم كه فقط به سمت كمال متمايل است.


پس فطرت انسان كريم است و آيهی «فَاَلْهَمَها فُجُورَها و تَقْواها»[3] نشان میدهد كه نسبتش به فجور و تقوا مساوي نيست بلكه يك سمت تقواي او و يك سمت فجور اوست، يك سمت براي او كمال و يك سمت براي او نقص است، البته عملش به هر دو جهت، و اختيارش به هر دو جهت مساوي است، ولي استعداد و گرايش فطري و دروني اش يكسان نيست و اين معني كرامت نفس است كه بايد آن را با تقوا به فعليت رساند، و اگر در جهت عكس حركت كرد استعداد كرامت خويش را دفن می‏كند «وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّها»[4] ضرر كرد آنكس كه روح خود را مدفون كرد. پس انسان بالفعل كريم نيست، و اگر همانند فرشته بالفعل كريم بود، رهزن نداشت، راهي در پيش نداشت كه به پيمودن آن مكلّف باشد. پس انسانِ بالقوه كريم است، و راه به فعليت رسانيدن آن هم فقط تقوا است.


.............


[1] - سوره ی انعام، آيه ی 160.

[2] - سوره ی انعام، آيه ی 160.

[3] - سوره ی شمس، آيه ی 8.

[4] - سوره ی شمس، آيه ی 10.


faswel9.gif
 
بالا