اوقات خوش آن بود که با دوست به سر شد

mahdi gh

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
در خلوت شب سیر سماوات خوش است

در ظلمت شب بزم مناجات خوش است
اندر دل شب ز دل برآوردن آه

در بارگه قاضی حاجات خوش است (1)


یکی از اوقاتی که انسان می تواند در مقام اُنس با حق تعالی قرار گیرد سحرگاه است که وقت تهجّد ، عبادت و انس گرفتن با محبوب حقيقي است. و انسان می تواند تنها و بدون مزاحمت دیگران با معبود خویش راز و نیاز کند؛
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
واندرآن ظلمت شب آب حیاتم دادند(2)
سحرگاه زمانی است كه پيشوايان معصوم اسلام (سلام الله عليهم) مسلمانان را به بيداري و تهجّد در آن ترغيب مينمودند. امام باقر علیه السلام در روایتی فرمودند که خداوند به حضرت موسی(ع) فرمود:
«دروغ میگوید هر که ادعاى دوستى با من کند و چون شب فرا رسد به خواب رود و از من روی گرداند (که یاد من ننماید و از عبادت من غافل شود).(3)
و حضرت علامه حسن زاده آملی در کلمه 60هزار و یک کلمه می فرماید:قدر شب را بدان که بزرگترین نزول و شریف ترین عروج در شب بوده است اما نزول (انا انزلناه فی لیلة القدر ) و اما عروج (سبحان الذی اسری بعبده لیلا من المسجد الحرام الی المسجد الاقصی الذی بارکنا حوله .....)
و در الهی نامه خویش فرمودند: الهی آنکه سحر ندارد از جایی خبر ندارد ، از انسان سر برود سحر نرود
و به برکت این زمان خاص انس و الفت با حق تعالی است که انسان می تواند به مقامات عالیه عرفانی برسد چنانچه مرحوم عارف کامل و مکمل مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی در اسرار الصلوة ص 293 خود می فرمایند: استادم مرحوم آخوند ملا حسین قلی همدانی (ره) به من فرمود: فقط متهجدین هستند که به مقاماتی نائل می گردند و غیر آنان به هیچ جایی نخواهند رسید


یا رب دل پاک و جان آگاهم ده

آه شب و گریه سحرگاهم ده

در راه خود اول ز خودم بی خود کن
بی خود چو شدم به سوی خود راهم ده(4)


و رسول خدا صلی الله علیه و اله فرمودند: بهترین وقتی که در آن خدای عز و جل را می خوانید سحرهاست سپس آن جناب به قول حضرت یعقوب اشاره فرمود که به فرزندانش گفته بود: (سوف استغفر لکم ربی «5») به زودی برای شما از خدا طلب استغفار می کنم و پیامبر فرمود حضرت یعقوب خواسته فرزندانش را که طلب آمرزش بود تا سحر تاخیر انداخت .(6)



پی نوشت:

1- علامه حسن زاده آملی

2- حافظ
3- رساله لقاءالله میرزا جواد اقا ملکی تبریزی ص 74
4- خواجه عبدالله انصاری
5- یوسف ،98
6- به نقل از رساله نور علی نور در ذکر و ذاکر و مذکور ص 58
 
بالا