در سوگ درختان تبریزی ...

قاصدک

داره دوست میشه
"کاربر *ویژه*"


زمین می لرزد و آوار خانه

به روی شانه مادر می افتد


درخت سبز تبریزی در آنسو


میان کوچه ... پشت در می افتد


زمین می لرزد وگهواره بی تاب

به این سو و به آن سو می زند سر


چرا خونین شده گهواره انگار


پرستویی در اینجا مانده بی پر




صدای گریه می آید از اینجا


بیا آوارها را زیر و رو کن


سپر کرده ست مادر پیکرش


بیا با اشک چشمانت وضو کن



زمین لرزید و از آوار این درد


لبان روزه داران پر ترک شد


شب قدر آمد و گرد غم و آه


به روی زخمهای ما نمک شد



دعای ما:هر آنکس زنده مانده


نجاتش با امیر المومنین باد


هرآنکس رفته از دنیا دراین شب


روانش با علی مولا قرین باد



زمین می لرزد و یاد قیامت


مرا شرمنده از خود می کند باز


شب قدر است و دست توست تقدیر


شفاعت کن مرا ای محرم راز



خبرها صبح فردا :در ورزقان +

به دنیا آمده یک کودک ناز


زمین یک بار دیگر زندگی کن


نلرز و غم به جان ما مینداز!



نغمه مستشارنظامی

 
بالا