از تو درامانم

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
[h=1][/h]
وجود مقدّس امام سجاد ع ، روزى يكى از خدمتكارانش را دوبار صدا زد، از پاسخ دادن خوددارى كرد. چون بار سوّم جواب داد، حضرت فرمود: صداى مرا در دوبار گذشته نشدنيدى؟
عرضه داشت: چرا، فرمود: چرا جوابم را نمى دادى؟
گفت: يا ابن رسول اللّه از سياستت درامان بودم.
امام چهارم زبان به شكر گشود و به پيشگاه حقّ عرضه داشت: خدا را سپاس كه مملوكان من خودشان را از اين بنده ربّ در امان مى بينند.

 

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
[h=1]ديونت بر عهده من
[/h]
استزيد بن اُسامة بن زيد به وقت مشاهده آثار مرگ به سختى گريست. حضرت سجّاد در حالى كه ناظر وضع او بود، سبب گريه و ناله او را پرسيد. عرضه داشت: پانزده هزار درهم بدهكارم، آنچه از من مى ماند خلإ قرضم را پُر نمى كند. حضرت فرمود: تمام ديونت بر عهده من است، از گريه خوددارى كن كه هم اكنون به هيچ كس بدهكار نيستى. آنگاه به اداى دَين زيد اقدام كرد و او را از سختى حقّ النّاس نجات داد.
 

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
[h=1] رفتار با آسيب ديدگان از جذام
[/h]
در حال سواره بر جمعى گذشت كه گرفتار بيمارى خطرناك و مهلك جذام بودند و كسى حاضر نبود با آنان نشست و برخاست كند!!
آنان سفره غذا انداخته و مى خواستند مشغول خودرن شوند، تا حضرت را ديدند وى را با غذا خوردن با خود دعوت كردند.
فرمود: اگر روزه نبودم پياده مى شدم و كنار سفره شما مى نشستم. چون به منزل رسيد دستور داد غذائى مخصوص آماده كنند، سپس همه جذاميان را به خانه خواست و همراه آنان سر يك سفره نشست، و از آنان بدينگونه دلجوئى فرمود.
بيائيم همچون سيّد عابدان، و زينت عبدت كنندگان، و فخر سالكان به فرياد آنان كه به فريادشان نمى رسند برسيم، و دست نوازش به سر آنان كه دستى بر سرشان نمى كشند بكشيم، و به رفع نياز آنان كه كسى به رفع نيازشان بر نمى خيزد اقدام كنيم، و خلاصه در اين چند روزه عمر كسب معرفت و فضيلت كنيم، و به اخلاق اولياء حقّ و عاشقان جمال و جلال آراسته گرديم.
 

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
[h=1]در مسير مسجد
[/h]
در شبى سرد غلامى از غلامانش آن حضرت را در مسير مسجد ديد در حاليكه جبّه و لباس و عمامه اى از خز بر سر داشت و با خوشبوترين عطرخود را زينت داده بود. عرضه داشت: مولاى من در اين ساعت با اين وضع و شكل كجا مى روى؟ فرمود: مسافر مسجد جدّم رسول خدايم، تا برنامه ازدواج با حورالعين را براى خود فراهم آورم... چه نيكوست كه تمام مسلمانان براى رفتن به مسجد جهت انجام نماز جماعت علاوه بر نيّت خالص، از بهترين لبس و خوشبوتريت عطر استفاده كنند، تا در برخورد با يكديگر غرق در نشاط و انبساط گشته، و محلّ عبادت هم بطور دائم از بهداشت و طهارت برخوردار باشد.
 

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
[h=1]داستانى بسيار عجيب
[/h]
امام صادق عليه السّلام مى فرمايد: مرد هرزه اى در مدينه بود كه مردم از اطوار و افعال و حركات و اداهاى او مى خنديدند. روزى در حالى كه حضرت علىّ بن الحسين با دو نفر از خادمانش در حركت بود، به دنبال آن جناب آمد و قصد كرد كارى خنده دار انجام دهد; در برابر ديدگان مردم عباى حضرت را از گردن آن جناب كشيد، سپس دور شد; دوباره آمد عبا را برداشت و فرار كرد; آنگاه بازگشت و عبا را به طرف آنجناب انداخت. حضرت بدون آنكه به وى التفات كند، فرمودند: اين شخص كيست؟ عرضه داشتند: دلقكى است كه مردم مدينه را مى خنداند، حضرت فرمودند: به او بگوئيد: براى خداوند روزى است كه در آن روز اهل باطل غرق در خسارتند.
 
بالا