نقد شیطان پرستی

peyvand

خودمونی
"منجی دوازدهمی"
نقـد شیطان پرستی
شیطانپرستان به اطرافیانشان توصیه می کنند که آهنگ های تند همراه با خشونت بشنوند. این آهنگها که روحیه وحشت و نفرت را در افراد ایجاد می کند، آنها را موظف می کند خشم و نفرت خود را نسبت به مقدسات مسیحیت و سایر ادیان اعلام کنند. شیطانپرستان خود را بی خانمانی بیابانگرد می پندارند که از عشق و محبت متنفرند. آنها در جنگ با واقعیت خود و به به دنبال حقیقت گمشده ای هستند. و آن حقیقت از نظر آنان چیزی نیست جز مرگ. خوانندگان خشنی که در صدایشان می توان غرش را شنید، سمبل قدرت شیطان پرستی هستند. و شیطانپرستان این خوانندگان را حاملان پیام شیطان به آنها میدانند.
شیطان پرستان کمبودها و نیازهای خود را با خشونت زیاد رفع می کنند. اهانت به ادیان به عنوان آزادی بیان در تصنیف های خوانندگانشان بشدت ترویج و تبلیغ می گردد.
گروه های موسیقی شیطان پرست عملاً و علناً پرچم جنگ با خدا را بر افراشته و مدعی هستند که، «هدفشان دستیابی به یک قدرت جهانی است. و هیچگونه محدودیتی برای حوزه فعالیتهای آنها وجود ندارد. همچنین توده مردم باید صرفاً به وسیله آنها اداره شوند.» این نکته در آموزه های آنتوان لاوی مؤسس فرقه شیطان پرستی دیده می شود.
شیطانپرستان ادعا می کنند که شیطان پرستی صرفاً یک دین و فلسفه است. و در کنار معنای ضد آن شناخته میشود. و مکتبشان را در مقابل ریاکاری، حماقت و خطاهای اصلی فلسفهها و ادیان ضعیف دیگر تعریف می کنند.
در پذیرش شیطان برخی از شیطان پرستان، شیطان را به عنوان نیروی سرکشی معرفی کرده و ادعا میکنند، چنین هویتی به معنای قبول کردن شیطان به عنوان موجودی یا قدرتی برتر است نمی باشد.
شیطان فقط به عنوان موجودی که با خداوند مخالفت میکند، قابل ستایش است. که البته این خود نوعی تناقض است. زیرا در صورت قبول کردن او به عنوان راهنما، باید با خودش نیز مخالفت کرد.
بزرگان مسیحی همچون پولس معتقدند که هرگز نمیتوان از شیطان پیروی نکرد. زیرا هیچ کس معصوم نیست. حتی کسانی که از فلسفه خود پرستی تبعیت میکنند، تلاش میکنند چیزهایی که به عنوان خوبی فقط برای خودشان شناخته شده است را بدست آورند. این فلسفه دانان ادعا میکنند، نتیجه این فلسفه اگر با قوانین خداوندگار تطابق نداشته باشد، تنها رنج، سردرگمی، انزوا و نا امیدی به همراه خواهد داشت.
شیطان پرستی تنها یک «سراب فلسفی» است. چرا که «آنتوان لاوی» تبحر خاصی در استفاده از لغاط داشته است و با لفاظی هایش سایرین را فرفته و به فرقه خود دعوت کرده است. شیطان پرستی نیز همانند بسیاری از فرقه های ساخته شده توسط بشر فقط یک تصور سطحی از خدا ارائه می دهد. که آن پادشاهی جهان است. و این پادشاهی نیز از آن شیطان است.
شیطان پرستان با تعریف غلط از مفهوم استقلال، آن را به حربه ای برای تمرد و نافرمانی های اخلاقی و اجتماعی تبدیل کرده اند. آنها بر این باورند که هر کس خدای خود است. و کسی جز خود او لایق احترام نیست.
شیطان پرستی خود را به عنوان تنها راه نجات برای تودههای تسلیم شده مردم در مقابل دینهای اصلی معرفی کرده، بر شایستگیهای آنها در بی نیازی از دیگران و انزوا گرایی تاکید میکند. و این انزوا گرایی به شیطان نسبت می دهد.
این اعتقاد معمولاً در بازخورد جوامع ناکار آمد است. و برای جبران این خلاء از قوانین ادیان سنتی استفاده کرده است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که شیطان پرستی یک حرکت مستقل و نوین نیست، بلکه تلفیق و تقلیدی از دیگر ادیان است آنهم برای مقاصد و اهداف ضد دینی.

منبع:ویکی پدیا
 
بالا