ادب آیت الله خوانساری

BarOoN

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
مرحوم آقا سید احمد خوانساری طوری مؤدب و متواضع بود که در هنگام نشستن در میهمانی ها به دیوار تکیه نمی داد و با فاصله از دیوار می نشست.
بنده چون برایش لباس می دوختم با ایشان آشنا شده بودم و به منزلش می رفتم. هر کس که می خواست از منزلشان بیرون برود بر می خاست ودر منزل می ایستاد تا مهمان از منزل با احترام خارج شود.
این احترام را برای همه مهمانها رعایت می کرد.
 

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : ادب آیت الله خوانساری



مرحوم آیت الله العظمی حاج سید احمد خوانساری کسالتی داشتند و می بایستی معده ایشان را جراحی می کردند. به طور طبیعی باید بی هوشی انجام می گرفت تا بتوانند عمل جراحی را انجام دهند. مرحوم آیت الله خوانساری امتناع داشتند که بی هوش شوند. (گویا ایشان بی هوشی را مانند مردن موجب بطلان فتوا می دانستند و چون مقلدانی داشتند، نمی خواستند آنها دچار این مشکل گردند). از این رو، خواسته بودند که عمل جراحی را بدون بی هوشی انجام دهند! پزشکان هر اندازه اصرار کرده بودند که حتماً باید بی هوش شوید، ایشان فرموده بودند شما بدون بی هوشی عمل را انجام دهید! به هر حال، سرانجام پزشکان بدون بی هوشی شکم ایشان را باز کرده و قسمتی از معده را بیرون آوردند و دوباره شکم را دوخته و بخیه کردند! در طول این مدت، حضرت آیت الله خوانساری هیچ واکنشی که کوچکترین نشانی از درد و ناراحتی باشد، از خود نشان نمی دهند! پزشکان باور نمی کرده اند که چنین چیزی واقعاً ممکن باشد.



نقل می کنند که آن بزرگوار در تمام طول جراحی، توجهش را به ساحت مقدس پروردگار معطوف کرده بود، به گونه ای که کاملاً از خود و دنیای پیرامون غافل گردید! کسی که در هنگام عمل جراحی می تواند این چنین توجه خود را در ساحت قدس ربوبی متمرکز کند، به یقین در حال نماز هم می تواند چنین کاری را انجام دهد. به هر جهت این گونه کارها شدنی است و ما باید همت کنیم و از خدای تعالی نیز بخواهیم که چنین حال ها و مقام هایی را نصیب ما نیز بفرماید.


حضرت امام (ره) و دیگر عالمان اخلاق توصیه می فرمایند که «سعی کنید این مطالب را وارد قلب کنید». داخل کردن الفاظ و معانی به قلب به چخ معناست؟ در این تعبیر، علما می خواهند بین «ذهن» و «قلب» تفاوت بگذارند. اصولاً موضع معنا و جایگاه آن، ذهن انسان است. یک کافر هم می تواند معنای «لا اله الا الله» را در ذهن خود تصور کند. پس چرا با این وجود کافر است؟ چون گرچه معنا را در ذهن خود وارد می کند، اما وارد قلبش نمی شود. از این رو، مؤمن از آن جهت مؤمن است که افزون بر آن که این مفهوم را در ذهن تصور می کند، قلباً نیز آن را می پذیرد و باور می کند. این کلام مرحوم امام و دیگر عالمان اخلاق برگرفته از قرآن کریم است که می فرماید: برخی از بادیه نشینان گفتند: ایمان آوردیم. بگو: ایمان نیاورده اید، ولی بگویید: اسلام آوردیم، و هنوز ایمان در قلب های شما وارد نشده است.
 

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : ادب آیت الله خوانساری

شیخ محمد شیرازی می گوید : آیة الله سید احمد خوانساری می فرمود :
" در محفلی بودم که گروهی از فقها و مراجع تقلید در آن نشسته بودند که از جمله آنان آیة الله سیّد صدر الدّین صدر بود. در آنجا جوان خوش سیمایی نزد من آمد و من به الهام یقین کردم که فرشته مرگ است.
به او گفتم " من آماده ام "
گفت " خواهم آمد " و من اینک در انتظار او هستم.
هفته بعد در صبح روز جمعه 26 ربیع از راه رسید و آن بزرگوار فرمود
" امروز آخرین روز توقف من در دنیاست و آن جوان خوش چهره خواهد آمد "

به تلاوت قرآن نشست و سوره مبارکه مؤمنون را خواند تا از حال رفت و یکی از نوادگانش وی را در تمام کردن سوره یاری کرد.

در انتظار آمدن پیک حق بود و ناگاه دیدند که تکان خورد و بارها فرمود " یا حجة بن الحسن ! " گویی که آن حضرت در لحظات آخرین به بدرقه ی او آمد .

سپس به تکرار شهادت بر یکتایی خدا و رسالت پیامبر و ولایت ائمه معصومین علیه السلام پرداخت و سرانجام برای همیشه لب از سخن فرو بست.
 
بالا