استاد عميد زنجانى مىگويد:
از نكاتى كه من مىتوانم از آن دورهاى كه در نجف در خدمتحضرتامام بودم و اين افتخار بزرگ نصيبم بود، يادآورى كنم، مسالهكيفيت زيارت حضرت امام هست كه براى ما جالب بود. زياد اتفاقمىافتاد كه ما مىرفتيم در حرم مطهر حضرت امير(ع) فقط از دورمنظره زيارت امام را نگاه مىكرديم.
دو مورد بود كه مخصوصا طلابى كه حال و هوس اين كارها را داشتندمعمولا مىآمدند تماشاى زيارت مىكردند.
يكى زيارت مرحوم آقاى امينى بود كه ديدنى بود; و ايشان وقتىحرم مشرف مىشدند حالاتشان به قدرى جذاب و گيرا و چنان طبيعى وخالصانه بود كه واقعا انسان را وادار مىكرد كه بايستد و اينزيارت را تماشا كند; و بارها ديده مىشد كه مرحوم علامه امينىجلوى ضريح مطهر مىايستاد و يا مىنشست و هيچ نمىگفت، يعنى لبهاحركت نمىكرد كه آدم فكر كند كه دارد زيارتنامه مىخواند; ولىهمين طور اشك از چشم به پاى چشم و صورتش جارى مىشد.
مورد دوم زيارت حضرت امام بود كه هر شب ايشان مشرف مىشدند بهحرم مطهر حضرت امير(ع) و مقيد بودند كه متن زيارت را بخوانندو جاى خاصى بود كه حضرت امام مىآمدند آنجا و از روى مفاتيحدعا مىخواندند.
... زيارت امام خيلى طولانى بود. دعايى مىخواندند. زيارتعاشورا مىخواندند و نماز مىخواندند. بعد از اينكه تمام مىشد،حضرت امام در كنار ضريح مطهر مىايستادند و ظاهرا يك زيارتامين الله هم مىخواندند.
اين كيفيت تشرف امام به حرم حضرت امير(ع) و كيفيت زيارتشانواقعا جالب بود و حالت امام در دعاخواندن و زيارت، يك حالت ازخود بىخود شدن بود كه كاملا آن عمق اتصال روحى با آن صاحب ضريحو مزار و امامى كه امام زيارتشان مىكردند، اين اتصال روحى ومعنوى كاملا آشكار بود. همين منظره در كربلا در حرم حضرتاباعبدالله و حضرت ابوالفضل سلام الله عليهما اجمعينمشاهده مىشد. يكبارهم كه ما اول ورود حضرت امام تا سامرارفتيم; و در سامرا و كاظمين هم همين طور بود.
از نكاتى كه من مىتوانم از آن دورهاى كه در نجف در خدمتحضرتامام بودم و اين افتخار بزرگ نصيبم بود، يادآورى كنم، مسالهكيفيت زيارت حضرت امام هست كه براى ما جالب بود. زياد اتفاقمىافتاد كه ما مىرفتيم در حرم مطهر حضرت امير(ع) فقط از دورمنظره زيارت امام را نگاه مىكرديم.
دو مورد بود كه مخصوصا طلابى كه حال و هوس اين كارها را داشتندمعمولا مىآمدند تماشاى زيارت مىكردند.
يكى زيارت مرحوم آقاى امينى بود كه ديدنى بود; و ايشان وقتىحرم مشرف مىشدند حالاتشان به قدرى جذاب و گيرا و چنان طبيعى وخالصانه بود كه واقعا انسان را وادار مىكرد كه بايستد و اينزيارت را تماشا كند; و بارها ديده مىشد كه مرحوم علامه امينىجلوى ضريح مطهر مىايستاد و يا مىنشست و هيچ نمىگفت، يعنى لبهاحركت نمىكرد كه آدم فكر كند كه دارد زيارتنامه مىخواند; ولىهمين طور اشك از چشم به پاى چشم و صورتش جارى مىشد.
مورد دوم زيارت حضرت امام بود كه هر شب ايشان مشرف مىشدند بهحرم مطهر حضرت امير(ع) و مقيد بودند كه متن زيارت را بخوانندو جاى خاصى بود كه حضرت امام مىآمدند آنجا و از روى مفاتيحدعا مىخواندند.
... زيارت امام خيلى طولانى بود. دعايى مىخواندند. زيارتعاشورا مىخواندند و نماز مىخواندند. بعد از اينكه تمام مىشد،حضرت امام در كنار ضريح مطهر مىايستادند و ظاهرا يك زيارتامين الله هم مىخواندند.
اين كيفيت تشرف امام به حرم حضرت امير(ع) و كيفيت زيارتشانواقعا جالب بود و حالت امام در دعاخواندن و زيارت، يك حالت ازخود بىخود شدن بود كه كاملا آن عمق اتصال روحى با آن صاحب ضريحو مزار و امامى كه امام زيارتشان مىكردند، اين اتصال روحى ومعنوى كاملا آشكار بود. همين منظره در كربلا در حرم حضرتاباعبدالله و حضرت ابوالفضل سلام الله عليهما اجمعينمشاهده مىشد. يكبارهم كه ما اول ورود حضرت امام تا سامرارفتيم; و در سامرا و كاظمين هم همين طور بود.
منبع :پایگاه اطلاع رسانی امام خمینی (رحمت الله علیه )