روش علم کلام چیست...؟!

!Erf@n!

کاربر با تجربه
"بازنشسته"

در بیان چیستی علم کلام، تعاریف متعدد و مختلفی از سوی اندیشمندان اسلامی ارائه شده است. در مقاله پیشین به برخی از آنها اشاره کردیم. گفتیم مبنای این تعاریف عمدتاً بر موضوع، روش یا غایت این علم بنا نهاده شده است. در بسیاری از این تعاریف، هدف و غایت علم کلام دفاع از ساحت دین عنوان شده است. تصحیح عقاید دینی، اثبات تعالیم دینی و دفع شبهات منکرین از اهداف علم کلام شمرده شده است.

علاوه بر این در بسیاری از تعاریف علم کلام جنبه
«استنباط عقاید دینى‏»، و «اثبات این عقاید و دفاع از آنها» همزمان بیان شده است. هر چند، به دلیل ضرورت پاسخگویى به مخالفان، معمولا جنبه دوم بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. مسئله ای که در فهم و درک ماهیت علم کلام بسیار به ما کمک خواهد کرد این است که بدانیم متکلمین در علم کلام از چه روش هایی برای رسیدن به این هدف استفاده می کنند.
 

!Erf@n!

کاربر با تجربه
"بازنشسته"

بطور کلی متخصصان هر علمی از روشی خاص برای رسیدن به غایت خود استفاده می کنند. روششناسی یا متدولوژی وسیله شناخت هر علم است. روششناسی در مفهوم مطلق خود به روشهایی گفته میشود که برای رسیدن به شناخت علمی از آنها استفاده میشود و روششناسی هر علم نیز روشهای مناسب و پذیرفته آن علم برای شناخت هنجارها و قواعد آن است.

مثلا دانشمندان علوم تجربی از روش تجربی و فلاسفه از روش برهانی و ... برای پیشبرد اهداف خود سود می جویند. در میان علوم اسلامی نیز، علومى مانند تفسیر، فلسفه، فقه و اصول، هر یک از روش های خاصی استفاده می کنند. یکی از روش های پر کاربرد در علوم اسلامی روش عقلی است. در روش عقلی از استدلال و قیاس و برهان استفاده می شود. به علومى که اغلب با این روش سر و کار دارند علوم عقلى گفته مى شود. علومی مانند منطق، فلسفه و ریاضیات از علوم عقلی به شمار می آیند. یکی از مزایای روش عقلی، برهانی و یقین آور بودن آن است. استدلالات عقلی از قضایاى یقینى تشکیل می شوند و نتایج حاصل از آنها نیز قضایایی یقینی خواهند بود.
 

!Erf@n!

کاربر با تجربه
"بازنشسته"

یکی دیگر از روش های بکار گرفته شده در علوم اسلامی روش نقلی است. این روش عموما در علومی مثل تاریخ، حدیث، رجال، علوم قرآن و ... کاربرد دارد. در این روش با قواعد و ضوابط ویژه ای بر اسناد تاریخى اعتماد می شود.

در برخی از علوم نیز روش شهودی مورد استفاده قرار گرفته است. مثلا علوم عرفانی مبتنی بر کشف و شهود عرفانی هستند.

حال سوال این است که بحثهاى کلامى علم کلام برای پیشبرد اهداف خود ـ که همان اثبات و دفاع از گزاره های دینی است ـ از کدامیک از روش های معمول بهره می برد؟ در پاسخ باید گفت که متکلمین از روش های متنوع و مختلفی استفاده می کنند. در پاسخ به این سوال می توان گفت علم کلام از نظر روش و متد محدودیتی ندارد و از روش های گوناگون برای اثبات مدعای خود سود می جوید به گونه ای که می توان گفت متکلمین از هر روش ممکنی برای نیل به اهداف خود استفاده می کنند. از این رو هم برهان و هم جدل در علم کلام کاربرد دارند. تنوع روش های کلامی تنها از نظر صورت استدلال نیست بلکه از نظر ماده و محتوای استدلال نیز روش های کلامی متنوع هستند. در برخی مسائل کلامی مانند نبوت و ویژگیهای معاد و حشر، مبادی استدلال را قضایای برگرفته شده از کتاب و سنت تشکیل میدهند که به آن کلام نقلی گویند و در بسیاری مباحث کلامی دیگر، همچون اثبات واجب تعالی، اوصاف باری تعالی، نبوت عامه و اصل معاد از قیاس جدلی استفاده میشود که مبادی آن را قضایای عقلی تشکیل میدهند و به آن کلام عقلی گویند. متکلمین در استنباط عقاید دینى به دو منبع عقل و وحى توسل مى‏جویند. البته در میزان استفاده از این دو منبع، در میان ایشان گرایشهاى مختلفى وجود دارد.
 

!Erf@n!

کاربر با تجربه
"بازنشسته"

برخى متکلمان، همچون معتزله، تا آنجا پیش رفته‏اند که همه معارف اعتقادى را عقلى دانسته و نقش وحى را تایید و ارشاد حکم عقل پنداشته‏اند. برخى دیگر، چون اشاعره، همه واجبات حتى وجوب معرفت‏خدا و هرگونه حسن و قبح را نقلى دانسته اند. استاد مطهری در این باره می گوید:

در صدر اسلام در میان عامه(مذاهب غیرشیعی) دو جریان متضاد از نظر تدبر و تعمق در مسائل ماوراءالطبیعی قرآن و سنت پدید آمد. عدهای به نام اهل حدیث که معلوماتشان در حدود نقل و روایت احادیث بود و در رأس آنها حنابله، هرگونه بحث و تعمق و تجزیه و تحلیل در این مسائل را ناروا شمردند. ولی معتزله اجتهاد و استنباطشان این بود که باید در عمق این مسائل وارد شد و تجزیه و تحلیل کرد... . آنچه مایه تأسف است این است که در قرون متأخر، طرز تفکر اهل حدیث عامه در میان شیعه هم رسوخ یافت. در شیعه نیز گروهی پیدا شدند که هرگونه تعمق و تفکر در معارف الهی را بدعت و ضلالت شمردند؛ در صورتی که بدون شک این نوعی انحراف از سیره پاک پیشوایان این مذهب است.(اصول فلسفه و روش رئالیسم، 5/ 20)
بنابراین یکی دیگر از اهمیت های روششناسی علم کلام از آن روست که اختلاف روشها در گذر تاریخ، سبب پیدایی عقاید گوناگون و بعضاً انحرافی شده است. نکته بسیار مهمی که باید به آن اشاره کرد این است که بدانیم میان مقام استنباط آموزه های دینی و مقام دفاع از آموزه های دینی تفاوت وجود دارد. در مباحث دینى، شرط انتساب سخنى به دین آن است که آن را به گونه‏اى روشمند از متون مقدس کشف کرده و نحوه استناد آن را به متون نشان دهیم.

وقتی بر خود متکلم صحت آن مسئله اثبات شود نوبت به مقام اثبات آن برای دیگران می رسد و در صورتى که از سوى مخاطبان و مخالفان مورد انتقاد قرار گیرد، از آن دفاع مى‏شود. باید توجه داشت وقتی که می گوییم متکلمین از روش های جدلی و خطابی استفاده می کنند، منظور این است که بیشتر آنها این روش ها را در مقام دفاع از دین در برابر مخاطبین و منکرین و پس از فهم گزاره های دینی (مقام اول) بکار می گیرند.
 

!Erf@n!

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
منابع:
1. مرتضی مطهری، آشنایی با علوم اسلامی«کلام-عرفان»، انتشارات صدرا.

2. سیدمحمدحسین طباطبایی، مرتضی مطهری، اصول فلسفه و روش رئالیسم، انتشارات صدرا.
3. عبدالرزاق لاهیجی،شوارق الالهام فی شرح تجرید الاعتقاد، موسسه تعلیماتی و تحقیقاتی امام صادق (علیه السلام).



منبع: تبیان
 
بالا