صفت خوش رويي، خوش گويي و خوش خلقي♥♥♥

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
[h=1][/h] لطفا بفرماييد چه كنم كه صفت خوشرويي و صفا را در خود ايجاد كنم؟





شايد گيراتر از حُسن خلق و خوشرويي، واژه اي نباشد كه ترسيم كننده روحي زلال و طبعي بلند و رفتاري جاذبه دار باشد. چيزي كه به عنوان رفتار برجسته و معيار كمال ايمان يك مسلمان است. آنگونه كه رسول خدا(ص) نيز، به اين فضيلت متعالي آراسته بود.
بخشي از اخلاق نيكو و حسن معاشرت، در «خوشرويي» متجلّي است، بخشي در «خوشخويي» و بخشي هم در «خوشگويي». و چه نيكو است كه به اين سه «خوش» مبارك و مقدس، بپردازيم و از آنها كليدي براي گشودن قلعه دلها و عاملي براي تحكيم رابطه ها بسازيم.

«خوشرويي»
در مواجهه دو نفر با يكديگر، پيش از هر سخن و عمل، دو صورت با هم روبه رو مي شود. مواجهه دو انسان با هم و كيفيت اين رويارويي چهره ها، نقش عمده در نحوه گفتار و رفتار دارد و رمز گشايش قفل دلهاست.
«خوشرويي»، هم در نگاه مطرح است، هم در لبخند. هم در گفتار آشكار مي شود، هم در رفتار. چه بسا رابطه ها و دوستيهايي كه با «ترشرويي» و «اخم كردن» و «عبوس شدن» به هم خورده است. از سوي ديگر مبدأ بسياري از آشناييها هم يك «تبسّم» بوده است.
وقتي با چهره شكفته و باز با كسي روبه رو مي شويد، در واقع كليد محبت و دوستي را به دستِ او داده ايد. برعكس، چهره اخمو و ابروهاي گره خورده و صورتِ درهم و بسته، دريچه ارتباط و صميميّت را مي بندد. اگر اين خوشرويي و خنده رويي با نيّت پاك و الهي انجام گيرد، علاوه بر تأثير محبّت آفرين، «حسنه» و «عبادت» به حساب مي آيد.
امام باقر(ع) مي فرمايند: (تَبَسُّمُ الرَّجُلِ في وَجْهِ اخيهِ حَسَنَةٌ. لبخند انسان به چهره برادر ديني اش «حسنه» است!).
تبسّم، مبدأ بسياري از آشناييها و زداينده بسياري از غمها و كدورتهاست. شگفت از كساني است كه از اين كار بي زحمت و رنج و خرج، كه بركات فراوان دارد، طفره مي روند و به سختي حاضرند «گُلخنده» مسرّت را بر لبان خود و چهره ديگران بيافرينند. برخورد با چهره باز با ديگران، آنان را آماده تر مي سازد تا دل به دوستي با شما بسپارند. خنده رويي و بشّاش بودن، ديگران را دل و جرأت مي بخشد، تا بي هيچ هراس و نگراني، با شما باب آشنايي را باز كنند و سفره دلشان را پيشتان بگشايند.
اگر با خوشرويي، بتوانيد بار سنگين غم دوستان را سبك كنيد، كارتان عبادت است و اگر با يك تبسّم، بتوانيد خاطري را شاد سازيد، به خدا نزديك تر شده ايد. به قول حافظ:
دايم گل اين بستان، شاداب نمي ماند / درياب ضعيفان را، در وقت توانايي.
 

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
وقتي يك چهره گشاده و لبخند صميمي، غمي را از دل مي زدايد، چرا بايد از اين «احسان»، دريغ كرد؟ بعضيها حضوري غم آفرين دارند، برخي هم محضري غم زدا. گروه اخير، آيت لطف الهي اند كه قدرشان ناشناخته است.
انسانها تشنه محبّت اند و اين تشنگي، جز با ملاطفت و خوشرويي برطرف نمي شود. اگر اولين برخورد ما با كسي، به گونه اي باشد كه غم او را به شادي و نگراني اش را به اطمينان مبدّل سازد، دريچه اي به دنياي صفا و سرور به رويش گشوده ايم. اين نيز نزد خداوند، حسنه و عبادت است.
امام صادق(ع) در حديثي مي فرمايند: (مَنْ اَخَذَ مِنْ وَجْهِ اَخيه المؤمِنِ قَذاةً كَتَبَ اللّه ُ لَهُ عَشْرَ حَسَناتٍ. كسي كه از چهره برادر ديني اش، رنج و اندوهي را بزدايد، خداوند به پاداش آن، ده «حسنه» در نامه اعمالش مي نويسد).
البته اين رفتار، نوعي هنرمندي در معاشرت است، قلبي مهربان مي خواهد و عاطفه اي سرشار و خصلتي نوعدوستانه. خوشرويي مصاديق فراواني دارد، گاهي با توجّهي، نگاهي، محبتي، كلامي، هديه اي و ... مي توان انساني را مسرور ساخت و در نتيجه خدا را از خود راضي ساخت.
در اين زمينه، باز هم سخني از پيشواي صادق شيعه بياوريم كه فرمود: (اَيُّما مُسْلِمٍ لَقِيَ مُسلِما فَسَرَّهُ سَرَّهُ اللّه ُ عزَّ و جَلّ - هر مسلماني كه با مسلماني ديدار كند و در برخورد، او را شادمان سازد، خداي متعال نيز او را خوشحال و مسرور خواهد ساخت).
وقتي مي توان با كلماتي و چهره و برخوردي خوش و دلپذير، خاطري را خرسند ساخت، چرا بايد با گفتن كلماتي ناخوشايند و اندوه آفرين، غم بر چهره ديگري نشاند و او را به ياد روزهاي تلخش انداخت و او را مأيوس و دلسرد ساخت؟ هنرمند كسي است كه بتواند غبار غم از خاطرها بزدايد.
 

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
«خوشگويي»
از شاخه هاي ديگر «حسن خلق»، كه رابطه ها را استوارتر و پيوندها را صميمي تر مي سازد، گفتار دلپذير و شادي بخش است. متانت در سخن و ادب در گفتار و زيبايي در كلام، خصلت پاكدلانِ بي كينه است و خلق و خوي اولياء دين.
ارزش انسان و جوهره وجودي اش را زبان و بيان روشن مي سازد: يكي تحقير مي كند، يكي تشويق. يكي عيبجويي مي كند، ديگري تحسين و تقدير. يكي ملامت مي كند، ديگري پر و بال مي دهد و اميد مي آفريند.
كدام يك خوبتر است؟ شما خودتان چگونه بيان و زباني داريد؟ تلخ يا شيرين؟ گزنده يا مرهم گذارنده؟ آيا با ديگران همان گونه صحبت مي كنيد كه دوست داريد ديگران با شما آنچنان حرف بزنند و خطاب كنند؟
پذيرايي از ديگران، هميشه با غذا و ميوه و شيريني نيست. گاهي پذيرايي، با يك كلام خوب و سخن شايسته است. اين اِكرام، بالاتر از تغذيه و اطعام است، چرا كه گفتار شايسته و زيبا، غذاي روح است. گفتن يك «آفرين»، «احسنت»، «بارك اللّه » مگر چقدر هزينه و خرج دارد.

رسول خدا(ص) كه اسوه اخلاق حسنه و الگوي ادب در گفتار و رفتار است، مي فرمايند: (مَنْ اَكْرَمَ اَخاهُ المؤمنَ بِكلمةٍ يُلْطِفُهُ بها وَ فَرَّجَ عَنه كُرْبَتَهُ لَمْ يَزَلْ في ظلّ اللّه ِ المَمدُودِ عَليهِ الرّحمةُ ما كانَ في ذلك - هر كس برادر باايمانش را با گفتن كلامي ملاطفت آميز و غم زدا، مورد تكريم قرار دهد، تا وقتي او شادمان است، گوينده آن سخن همواره در سايه رحمت گسترده الهي به سر مي برد).
كلام تشويقي و آفرين و مرحبا گفتن بر عمل شايسته ديگري نيز، از اين گونه صالحات است. باز هم از كلام امام صادق(ع) بشنويم: (مَنْ قالَ لِاخيهِ المُؤمِنِ «مَرْحَبا» كَتَبَ اللّه ُ لَهُ مَرْحَبا اِلي يَوْمِ القيامَةِ - هر كس به برادر مؤمن خود مرحبا (در امور خير) بگويد، خداي متعال تا روز قيامت براي او مرحبا و آفرين مي نويسد).

غير از پاداش الهي، تأثيرات اجتماعي «خوشگويي» در نرم ساختن دلها و جلب عاطفه ها و استوار ساختن رابطه ها مشهود است. آنكه خوش سخن باشد، از ديگران نيز كلام نيكو مي شنود. «اين جهان كوه است و فعل ما ندا» و البته كه حرف و سخن ما هم در كوهستان زندگيها انعكاس دارد و خوبي آن به خود ما منعكس مي شود. كسي كه گفتار مؤدّبانه داشته باشد، ديگران نيز با او مؤدّبانه سخن خواهند گفت. وگرنه ... «كلوخ انداز را پاداش، سنگ است». از كلام مولا علي(ع) است كه: (اَجْمِلوُا فِي الخِطابِ تَسْمَعوُا جَميلَ الجَوابِ - «زيبا خطاب كنيد، تا جواب زيبا بشنويد!...).

كيفيّت برخورد ما با انسانهاي ديگر، همان نتيجه را به ما برمي گرداند. ادب، ادب مي آورد و توهين و فحش، بدزباني و اهانت متقابل را در پي دارد.
 

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
«خوشخويي»
از رموز موفقيت حضرت رسول(ص) در دعوت و رسالت خويش، اخلاق نيكو و برخورد شايسته و جذّاب با مردم بود. «حسن خلق» آن حضرت، امتياز بارز آن مظهر رأفت و رحمت بود. با همين «اكسير اعظم» دلها را جذب مي كرد، دشمنان را دوست مي ساخت، كينه ها را به مهرباني مبدّل مي كرد، الفت مي آفريد و پيوند مي داد، دلها را با دلها، دستها را با دستها! و به همين سبب مدال «اِنَّكَ لَعَلي خُلْقٍ عَظيمٍ» از خداي عظيم دريافت كرد.
كلام نرم، رفتار شايسته، گفتار مؤدّبانه و جاذبه دار، تحمل فراوان و حلم و بردباري و چهره گشاده و بشّاش، از مظاهر و جلوه هاي «حسن خلق» است. به تعبير ديگر، وقتي محبّت خود را به ديگران ببخشيد، در حوادث، صبور و شكيبا باشيد، خشم خود را فرو خورده، خويشتن داري كنيد، بدي را با خوبي پاسخ دهيد و از خشونت و عصبانيّت و بدزباني و تحقير و توهين و تكبّر به دور باشيد، داراي «حسن خلق» هستيد.

اگر خداوند به صاحبان حسن خلق، پاداش جهاد و شهادت مي دهد، بيجا و گزاف نيست، چرا كه اين هم نوعي مجاهده دارد. پيامبر اكرم(ص) براي تثبيت و گسترش همين كمالات اخلاقي و «خوشخويي» برانگيخته شد. از كلمات نوراني او است: (اِنَّ الرَّجُلَ يُدْرِكُ بِحُسْنِ خُلْقِهِ دَرَجَةَ الصّائِمِ القائِمِ - گاهي انسان در سايه خوشخويي، به مقام و رتبه روزه داران شب زنده دار مي رسد!).
در حقيقت صفا و صميميت تنها با داشتن لبي خندان حاصل نمي شود بلكه دل و زبان هم بايد كمك كنند تا انسان در ارتباطش با ديگران با صفا و صميميت رفتار كند. و انسي كه مؤمنان با يكديگر مي گيرند، بسيار قيمتي و باارزش است و اين در سايه خوش اخلاقي (خوشرويي، خوشگويي و خوشخويي) پديد مي آيد كه حلقه وصل انسانها به هم است.

در معاشرت مسلمانان با هم، بايد «همدلي»، بيش از «وحدت فيزيكي» و «پيوند سطحي» حاكم باشد، تا به انس و الفتهاي پايدار و رابطه هاي دروني بيانجامد. با سلام و مصافحه و حسن خلق و چهره باز و لبخند محبّت زا و غم زدا و برخورد نيك و مشكل گشاست كه اين مهّم تأمين مي شود. ميزان اسلامي بودن اخلاق هر مسلمان را بايد در نحوه معاشرتش با ديگران جستجو كرد. خوش خلقي ، دين و مرام مسلماني است. به فرموده حضرت رسول(ص): «ايمان كسي كاملتر است كه اخلاقش بهتر باشد، كسي به پيامبر شبيه تر و به او نزديكتر است كه خوش خلق تر باشد» و به تعبير امام صادق(ع): «پس از عمل به واجبات الهي، محبوبترين كارها نزد خداوند، آن است كه انسان اخلاقي سازگار با مردم داشته و اهل «مدارا» باشد.»
 

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
«برخي از راههاي تمرين خوش خلقي و خوشرويي»
1. تواضع و فروتني در برخورد با مردم: (الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَي الاْرْضِ هَوْنًا - بندگان خاص خداوند رحمن آنها هستند كه با آرامش و نرمي بر زمين راه ميروند. فرقان، 63). هيچگاه نبايد خود را برتر از ديگران دانست. در روايتي از امام صادقدر اين باره ميخوانيم كه فرمود: فروتني ريشة هر خير و سعادتي است، تواضع مقام والايي است... كسي كه براي خدا فروتني كند، خدا او را بر بسياري از بندگانش برتري ميبخشد... هيچ عبادتي نيست كه مقبول درگاه خدا و موجب رضاي او باشد مگر اينكه راه ورود آن فروتني است.(بحارالانوار، علامه مجلسي;، ج 75، ص 21، دار الاحيأ التراث العربي.)
2. حلم و بردباري: (وَ إِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَـَهِلُونَ قَالُواْ سَلَـَمًا - و هنگامي كه جاهلان آنها را مخاطب سازند به آنها سلام ميگويند. فرقان، 63). و با بياعتنايي و بزرگواري ميگذرند نه اينكه در صدد جواب و جبران كار زشت ديگران برآيند.
3. پرهيز از گفتار و رفتار بيهوده و لغو: (وَ الَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ - و آنها كه از لغو و بيهودگي رويگردانند. مؤمنون، 3). نبايد شوخيها و حركات نابجا اشتباها جايگزين پندها و حكمتها شود.
4. سخن گفتن با ديگران و پرهيز از صداي بلند و فرياد زدن: (وَاغْضُضْ مِن صَوْتِكَ - از صداي خود بكاه. لقمان، 19). در بر خورد با ديگران نبايد صدا را بلند كرد. متانت در گفتار از شروط اصلي خوشرويي است.
5. تقيّد به شرع و رعايت آموزه هاي ديني سيرت انسان را زيبا و نيكو مي گرداند و كسب و تقويت صفات نيكو و فضائل اخلاقي را به دنبال دارد.
همواره بايد در نظر داشت كه بنابر روايات و قواعد مسلم اخلاق اسلامي، بهترين حالت در هر كار ميانهروي است بنابراين در خوشرويي نيز بايد اعتدال را از دست نداد همانطور كه در روايت از امام علي(ع) است كه فرمود: ترشرو بودن سبب كسب دشمني مردم است اما گشادهرويي (زياد و با همه كس) نيز همنشينان بد را به سوي فرد جلب ميكند؛ بنابراين بين اين دو حالت باش. زيرا بهترين در همه صفات و كارها، حد وسط است. شرح نهج البلاغة، مكتبة آية الله المرعشي النجفي، قم، چاپ اول، 1404ق، ج 20، ص 286).
 
بالا