شعرهای زیبای مرحوم قیصر امین پور

فاطمه

داره دوست میشه
"کاربر *ویژه*"
سلام دوستان خوبم

اگر با شعری از مرحوم قیصر امین پور مواجه شدید اگه دوست داشتید تو این تاپیک قرارش بدید

از همتون ممنونم:5:



:53::53::53:
 

فاطمه

داره دوست میشه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : شعرهای زیبای مرحوم قیصر امین پور

شعر زیبای زنگ انشا:

صبح یک روز سرد پائیزی روزی از روز های اول سال
بچه ها در کلاس جنگل سبز جمع بودند دور هم خوشحال

بچه ها غرق گفتگو بودند بازهم در کلاس غوغا بود
هریکی برگ کوچکی در دست! باز انگار زنگ انشاءبود

تا معلم ز گرد راه رسید گفت با چهره ای پر از خنده
باز موضوع تازه ای داریم آرزوی شما در آینده

شبنم از رو برگ گل برخواست گفت میخواهم آفتاب شوم
ذره ذره به آسمان بروم ابر باشم دوباره آب شوم

دانه آرام بر زمین غلتید رفت و انشای کوچکش را خواند
گفت باغی بزرگ خواهم شد تا ابد سبز سبز خواهم ماند

غنچه هم گفت گرچه دل تنگم مثل لبخند باز خواهم شد
با نسیم بهار و بلبل باغ گرم راز و نیاز خواهم شد

جوجه گنجشک گفت میخواهم فارغ از سنگ بچه ها باشم
روی هر شاخه جیک جیک کنم در دل آسمان رها باشم

جوجه کوچک پرستو گفت: کاش با باد رهسپار شوم
تا افق های دور کوچ کنم باز پیغمبر بهار شوم

جوجه های کبوتران گفتند: کاش میشد کنار هم باشیم

زنگ تفریح را که زنجره زد باز هم در کلاس غوغا شد
هریک از بچه ها بسویی رفت ومعلم دوباره تنها شد

با خودش زیر لب چنین میگفت: آرزوهایتان چه رنگین است
کاش روزی به کام خود برسید! بچه ها آرزوی من اینست

 

Hadii

داره دوست میشه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : شعرهای زیبای مرحوم قیصر امین پور



باران گرفت نیزه و قصد مصاف کرد

آتش نشست و خنجر خود را غلاف کرد


گویی که آسمان سر نطقی فصیح داشت

با رعد سرفههای گران سینه صاف کرد


تا راز عشق ما به تمامی بیان شود

با آب دیده آتش دل ائتلاف کرد


جایی دگر برای عبادت نیافت عشق

آمد به گرد طایفه ما طواف کرد


اشراق هر چه گشت ضریحی دگر نیافت

در گوشهای ز مسجد دل اعتکاف کرد


تقصیر عشق بود که خون کرد بیشمار

باید به بیگناهی دل اعتراف کرد


:53::53:
قیصر امین پور
 

قاصدک

داره دوست میشه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : شعرهای زیبای مرحوم قیصر امین پور


خسته ام از آرزوها ، آرزوهای شعاری

شوق پرواز مجازی ، بالهای استعاری



لحظه های کاغذی را، روز و شب تکرار کردن

خاطرات بایگانی، زندگی های اداری



آفتاب زرد و غمگین ، پله های رو به پایین

سقفهای سرد و سنگین ، آسمانهای اجاری



با نگاهی سر شکسته،چشمهایی پینه بسته


خسته از درهای بسته، خسته از چشم انتظاری



صندلی های خمیده، میزهای صف کشیده


خنده های لب پریده ، گریه های اختیاری



عصر جدول های خالی، پارک های این حوالی


پرسه های بی خیالی، نیمکت های خماری



رو نوشت روزها را، روی هم سنجاق کردم:


شنبه های بی پناهی ، جمعه های بی قراری



عاقبت پرونده ام را،با غبار آرزوها


خاک خواهد بست روزی ، باد خواهد برد باری



روی میز خالی من، صفحه ی باز حوادث


در ستون تسلیتها ، نامی از ما یادگاری





...
 

Hadii

داره دوست میشه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : شعرهای زیبای مرحوم قیصر امین پور

دستی به کرم به شانه ی ما نزدی

بالی به هوای دانه ی ما نزدی

دیر است دلم چشم به راهت دارد

ای عشق ، سری به خانه ی ما نزدی

 

*Man*

کاربر فعال
"بازنشسته"
*ترانه بارانی*

سر زد به دل دوباره غم کودکانه ای
آهسته می تراود از این غم بهانه ای

باران شبیه کودکی ام پشت شیشه هاست
دارم هوای گریه خدایا بهانه ای!


t3_gstatic_com_images_88a04ac2ffb5d727f745c3970e170d80._.jpg
 
بالا