آبروی مؤمن در روایات

ضحا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"



آبروی مؤمن در روایات



آبرو در لغت به معنای ناموس و شرف و اعتبار و ... آمده و انسان به خاطر کرامت ذاتی که دارد جانشین خداوند متعال در روی زمین شده و از طرفی فرشتگان هم مامور به سجده کردن برای انسان شدند تا جایی که ابا کننده از آن از درگاه الهی رانده شد . بنابراین نفس این انسان محترم است و شایسته احترام .

از نظر اسلام حفظ جان ، مال و آبروی مردم و حتی اندیشه آنان محترم است و احترام به ناموس دیگران را بسیار مهم می شمارد . امام صادق (علیه السلام) می فرمایند : حرمت مؤمن از حرمت کعبه بالاتر است . به گونه ای که مال مؤمن را دارای حریمی چون خودش در نظر گرفته اند . اسلام عزیز آبروی مسلمان را بسیار ارزشمند می داند و ریختن آن را بسیار خطرناک و گناهی بزرگ شمرده است . متاسفانه در جامعه ما چیزی که نزد برخی ها ارزش ندارد همین آبروی مسلمان است که آن را خیلی راحت مورد تاخت و تاز قرار می دهند و خود و دیگران را گرفتار عذاب الهی می کنند .

آبروی مؤمن محصول یک عمر زندگی ، تلاش و سختی است و تمام سرمایه ی او می باشد . اما این امر مهم که در آیات و روایات اسلامی تأکید بسیاری به آن شده است ممکن است در اثر جهالت و یا غرض ورزی عده ای در یک لحظه از دست برود ، چیزی که جبران آن بسیار مشکل است و حتی ممکن است هیچگاه جبران نشود .

لذا توجه به آموزه های دینی و عواملی که باعث ریختن آبروی مؤمن می شود بسیار ضروری به نظر می رسد چرا که دقت در آیات و روایات نشان می دهد که که خداوند توجه بسیاری به آن داشته تا جایی که هر چیزی که زمینه ریختن آبروی مؤمن می شود صراحتا به آن اشاره شده و از آن نهی شده است .


 

ضحا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"


تعریف آبرو




آبرو در لغت به معنای 1. عرق ، خوی ، آب رخ ، آب روی 2. اعتبار ، قدر ، جاه ، شرف ، عرض و ناموس است . و در اصطلاح آبروی کسی را ریختن : وی را مفتضح کردن ، او را مفتضح نمودن .[1]
عرض جمع اعراض است به معنی تبار و حسب و نسب و شرف و امثال اینها که مایه ی فخر و مباهات است ، آبرو ، ناموس ، شرف ، قدر ، مقام و اعتبار .[2]
اهمیت حفظ آبروی مؤمن




پوشاندن زشتی و بدی و قبیح و عیب ، از نعمت های بزرگ و احسان های عظیم و الطاف بی بدیل حق درباره عبد است . و باید دانست وقتی خدای مهربان در دنیا بدی و زشتی بنده ی مومنش را می پوشاند و آبرویش را میان مردم حفظ می کند ، قطعا در قیامت به بنده ی مؤمنش و گنهکار بازگشت کننده به درگاهش توجه بیشتری خواهد کرد ، و زشتی و بدی اش را بیش از پیش پرده پوشی خواهد نمود .
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرمایند : از خداوند درخواست کردم که در روز حساب حساب رسی امت را به خودم واگذار کند که بندگان اگر لغزشی داشتند آبروی من پیش پیامبران پیشین نرود . خداوند پاسخ داد حساب آنها را خودم به عهده می گیرم که اگر لغزشی داشتند آبرویشان پیش تو نرود .
با توجه به اینکه خداوند حفظ آبرو را به این اندازه مهم داشته که حتی نزد پیامبر خود نمی خواهد که آبروی بنده داش ریخته شود ، پس چکونه انسانها به خود اجازه می دهند که با آبروی یگذیگر بازی کنند .


 

ضحا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"

توجه به اصل کرامت انسان



"لِلهِ عَزَّ و جَلَّ فی بِلَادِهِ خَمسٌ حُرَم ؛ حُرمَةٌ رَسولِ اللهِ و حُرمَةُ آلِ الرَّسولِ و حُرمَةُ کِتابِ اللهِ عَزَّ و جَلَّ و حُرمَةُ کَعبَةِ اللهِ و حُرمَةُ المُؤمِنِ "
مملکت خداوند بزرگ را پنج حریم است : حریم پیامبر (صلی الله علیه و آله) و حریم آل پیامبر و حریم کتاب خدای بزرگ و حریم کعبه الهی و حریم مؤمن "
از منظر قرآن کریم ، انسان نسبت به سایر مخلوقات از کرامت و جایگاه ویژه ای برخوردار است و این کرامت در پرتو ایمان و تقوای الهی ایجاد می شود .
خداوند متعال در قرآن می فرمایند : " إنَّ أکرَمَکُم عِندَالله أتقَاکُم " به درستی که ارجمندترین شما نزد خدا ، پرهیزگارترین شماست .
بنابرین مؤمنان در نزد خداوند دارای کرامت و مرتبه ای بلند هستند و آنچه که سبب پایمال شدن این کرامت شود از نظر دین مذموم است .
روایت شده است که پیامبر (صلی الله علیه و آله) رو به کعبه کرد و فرمود : " آفرین بر تو ای خانه ( خدا ) چقدر نزد خداوند بزرگی و حرمت داری ! اما به خدا سوگند که مؤمن ( نزد خداوند ) محترم تر از توست ، زیرا خداوند از تو یک چیز را حرام و محترم قرار داده است ، ولی از مؤمن سه چیز را : مالش ، جانش و گمان بد او .
مقدس ترین سرزمین کعبه مکرمه ( قبله گاه مسلمانان و نمازگزاران ) است ، به گونه ای که بدون توجه به آن نماز باطل است و حیوانی که به آن سو ذبح نشود ، حرام است . تکریم و احترام کعبه بر همه واجب و اهانت به آن ، حرام و گناه بزرگی است . هر کس نسبت به آن قصد سوء داشته باشد ( مانند ابرهه ) با لشکر شکست ناپذیر " طیر ابابیل " رو به رو خواهد شد ، ولی مؤمن بالاتر از کعبه قرار دارد .
بنابراین مؤمن حقیقی برای حفظ کرامت دیگران یا گمان نیکو با آنها برخورد می کند و به خود اجازه نمی دهد که از طریق وسوسه های شیطانی ، بدون هیچ دلیل محکم و استوار بدبین شود و با دیده حقارت به آن ها بنگرد .
 

ضحا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"

لزوم حفظ آبروی مؤمن



رسول خدا (صلی الله علیه و آله) : هر حسنه ای صدقه است و هر چیزی که مرد مسلمان از ثروت خود برای خود و خانواده اش انفاق کند ، برای او صدقه (نزد خدا) نوشته می شود و هر چیزی که شخص مسلمان به وسیله ی آن ، آبروی خود را حفظ کند ، برای او به خاطر حفظ کردنش ، صدقه نوشته می شود ."[3]
ابو بصیر می گوید از امام باقر علیه السلام پرسیدم : مردی از یاران ما فقیر است و من می خواهم زکات خود را به او بدهم ، اما او شرم می کند که زکات بگیرد . آیا لازم است به او بگویم که این زکات اموال است ؟
حضرت در جواب فرمود : عملی که خدا بر تو واجب نموده انجام بده ولی مؤمن را خوار مکن .[4]
امام صادق (علیه السلام ) می فرمایند : هر کس از شما بتواند خداوند متعال را با دستی نیالوده به خون و اموال مسلمانان و زبانی سالم از لطمه زدن به آبروی آنان دیدار کند ، پس باید چنین کند .[5]
امام زین العابدین (علیه السلام) : هر که از لطمه زدن به آبروی مسلمانان خودداری کند ، خداوند عز و جل روز قیامت از لغزش او درگذرد .[6]
قیصر روم به کشیشی گفت : بالاترین حکمت چیست ؟ گفت : شناختن قدر خویش ، پرسید کاملترین عقل کدام است ؟ گفت از حدود علم تجاوز نکردن ، سؤال کرد : بیشترین حلم چیست ؟ گفت بردباری در مقابل دشنام ، پرسید : بالاترین نگهبان حیثیت چیست ؟ گفت نگهداشتن آبرو .....[7]
 

ضحا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"


دفاع از آبروی مومن




هر مسلمانی وظیفه دارد به اندازه توان خود ، آبروی برادر مومن خود را حفظ کند و نگذارد خدشه ای به آن وارد شود .
مردی در حضور رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از کسی بدگویی کرد ، در همان جا فرد دیگری از او دفاع کرد . حضرت فرمودند : " کسی که جلوی آبروریزی برادر مومنش را بگیرد ، از آتش دوزخ در امان است "
و در روایت دیگر است که فرمودند :
"کسی که در غیاب برادر (مسلمان) خود از او دفاع کند ، بر خداوند لازم است که او را از آتش جهنم محافظت کند ."[8]
امام صادق علیه السلام فرمود : خدای بزرگ می فرماید هر که بنده مؤمنم را خوار سازد مرا به ستیز فرا خوانده است و هر که بنده ی مؤمنم را بزرگ دارد از خشمم در امان ماند .[9]
و نیز در روایت آمده است که کسی که در مجلسی غیبت برادر خود را بشنود و در مقام رد آن بر آید و از او دفاع کند خداوند هزار نوع از شرور دنیا و آخرت را دور خواهد ساخت .[10]
بنابراین تنهاد نهی از غیبت کردن کافی نیست بلکه بر هر فردی لازم است که از برادران دینی خود دفاع کند و در حفظ آبروی آن ها بکوشد . یعنی بر هر مسلمانی لازم است انتقادها و عیب هایی را که به برادر دینی اش وارد می شود با توجیه صحیح و خداپسندانه دفع کند و زمینه شایعه پراکنی ها و اشاعه ی فحشاء را از بین ببرد تا دیگر کسی جرأت نکند بدون
 

ضحا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"

عوامل آبروریزی


اتهام


یکی از مواردی که باعث ریختن آبروی مومن می شود تهمت زدن به افراد است .
ابن ابی یعفور می گوید : امام صادق علیه السلام فرمود : هر که بر مرد یا زنی مؤمن به آنچه که در آن ها نیست افترا بندد خداوند او را در روز رستاخیز در "طینت خبال " برانگیزاند تا از سخنی که گفته به در آید . عرض کردم "طینت خبال" چیست ؟ فرمود : آب چرکینی که از فرج زنان بدکاره بیرون آید .
امام باقر علیه السلام روایت نموده که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود : دشنام گویی به مؤمن ، هرزگی ، و پیکار با او کفر و خوردن گوشتش (باغیبت) نافرمانی خداست .[11]
 

ضحا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"


حسادت



عده ای از مردم برای اینکه به اشخاص حسادت می برند به تحقیر کردن طرف مقابل می پردازند . و حتی گاهی شرم نکرده و در حضور او بدگویی می کنند . و با کمال تعجب این رفتار خود را پسندیده می شمارند و آن را صراحت لهجه نام می گذارند در صورتی که باید این صفت را بی حیایی نامید .

بی جهت آبروی بندگان خدا را بردن و نسبت به مردمی شریف بی احترامی روا داشتن ، جز بی شرمی ، چیز دیگری نیست . این افراد گاهی به صورت شوخی و استهزاء و متلک گفتن ، مقصود خود را انجام می دهند . بدگویی ناپسند است خواه در جلسه خصوصی باشد ، خواه در جلسات بزرگ ، خواه در روزنامه باشد خواه به صورت بیانیه در آید ؛ قبیح به هر لباس درآید قبیح است .
 

ضحا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"

افراط در شوخی و خنده



در روایت آمده است که : مزاح ناروا و مسخرگی ، زبان را از اینگونه سخنان نگهدار که آبرو را می برد ، موجب سقوط و مایه ی دشمنی است ، نهال عداوت در دلها می نشاند ، با کسی مزاح نکن و اگر با تو مزاح کردند جواب نده تا رشته سخن عوض شود ، از کسانی باش که با بزرکی از لغویات می گذرند .[12]
پیامبر اکرم(صلوات الله علیه و آله) می فرمایند : شوخی بیش از اندازه و بسیارآبرو را می برد خنده ی زیاد ایمان را محو می کند.
عنبسه ی عاید نقل می کند:شنیدم حضرت صادق(علیه السلام) می فرمود:خنده ی بسیار آبرو را می برد.[13]
و حضرت صادق (علیه السلام )می فرماید : مبادا مزاح کنید که آبرو را می برد.[14]
و البته باید دانست که در این جا مطلق مزاح کردن منظور نیست، رعایت نکردن حد ومرزهای شوخی و خنده طبق فرمایشات معصومین(علیهم السلام)باعث ریختن آبرو می گردد.
 

ضحا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"


استهزاء



خداوند متعای در سوره حجرات می فرمایند : لَا یَسخَر قَومٌ مِن قَومٌ[15] . یکدیگر را مورد مسخره و استهزاء قرار ندهید .
بی شک استهزاء مومن و برجسته کردن نقص های ظاهری او و سرزنش کردن انسان به خاطر خطاهایی که مرتکب شده و همچنین نگاه تحقیر آمیز به او باعث تحقیر و ریختن آبروی او می شود

تجسس


تجسس نیز از مواردی است که در قران به صراحت از آن نهی شده و حتی در هیچ موردی و در هیچ شرایطی انجام آن در زندگی شخصی افراد مجاز شمرده نشده و این صراحت در نهی دلالت بر گناه بودن آن دارد .
ارتباط بین تجسس و ریختن آبروی مومن به این صورت است که اگر شخصی در زندگی خصوصی مردم تجسس کند سعی می کند از تمام زوایای زندگی آنان آگاه شود و از هر مسئله ای که بدست آورد کنجکاوی او بیشتر می شود و بازگو کردن این مسئل به افراد دیگر ممکن است باعث هتک حرمت شخص و افشای مسائلی شود که شخص به آن راضی نیست .
 

ضحا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"


عیب گویی



یکی از مهم ترین راههای حفظ آبروی برادر دینی ، پوشیدن کاستی های اوست . و به همین دلیل خداوند متعال که از عیان و نهان بشر آگاه است ، ستار العیوب است و عیوب مردم را برملا نمی کند پس چگونه بر انسانی که خود از عیوب عاری نیست جایز است که به عیوب مردم بپردازد و سعی در برملا کردن نواقص آن ها و بدنام کردن و آشکار کردن خطاهای او باشد .
روزى حضرت عیسى(علیه السلام) از حواریون خود سؤال کردند، اگر شما در جایى ببینید یکى از دوستان و برادرانتان هنگام خواب لباسش کنار رفته و مقدارى از عورتش ظاهر شده است، آیا سعى مىکنید که او را بپوشانید و یا این که عورتش را بیش تر مکشوف مىسازید؟ آنها در پاسخ گفتند: روشن است، سعى مىکنیم عورتش را بپوشانیم. حضرت فرمودند: خیر، شما این کار را نمىکنید، بلکه همه آن را نمایان مىکنید. آنها از این سخن حضرت عیسى(علیه السلام) تعجب کردند، اما متوجه شدند که در این پرسش و پاسخ سرّى نهفته است. حضرت عیسى(علیه السلام) با این کار مىخواستند به یاران و شاگردانشان بفهمانند که حق مؤمن بر مؤمن این است که عیب او را بپوشاند و نه تنها آن را بازگو نکند، بلکه اگر مىتواند پرده پوشى هم بکند تا آبرویش محفوظ بماند.[16]
بنابراین اگر انسان کار بدى از کسى سراغ دارد نه تنها نباید از او غیبت کند و بدى او را براى دیگران بازگو نماید، بلکه باید سعى کند که این عیب مکشوف نشود و مکتوم باقى بماند؛ یعنى خطایى که از او سر زده در بین مردم و مسلمانها زبان به زبان پخش نگردد.
امام صادق علیه السلام می فرمایند : کسی که به منظور عیب جویی و ریختن آبروی مومن و این که او را از نظر مردم بیندازد سخنی را نقل کند ، خداوند او را از ولایتش بیرون کرده ، به سوی ولایت شیطان می فرستد ولی شیطان هم او را نمی پذیرد .[17]
ابی برده گوید : پیامبر خدا صلی الله علیه و آله با ما نماز گذارد و پس آنگاه شتاب ناک به پا خواست و به سوب در مسجد رفت و دست بر در نهاد و با صدایی بلند بانگ برداشت : ای ایمان آورندگان به زبان که ایمان در دلتان جای نگرفته ! عیبهای مؤمنان را نجویید ؛ زیرا هر که عیب های مؤمنان را بجوید خداوند نیز در پی عیب های او باشد و هر که خداوند عیب هایش را بجوید رسوایش سازد هر چند درون خانه اش باشد .[18]
 
بالا