بررسی دعا برای سلامتی امام زمان عج

ضحا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
امّا در طریق چهارم- همانگونه که گذشت- عبارت “و کالئاً و سَاتِراً” نیز آمده بود. “کالئاً”، از ریشه “کلأ، یکلأ” بوده و به معنای حراست و حفاظت است۴۸٫ “ساتراً” نیز از “ستر”، به معنای پوشاندن یا تحت پوشش قرار دادن که آن هم کنایه از حراست و حفاظت و مواظبت است.
حَتّی تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً
این قسمت از دعا، تقریباً لبّ و مغز دعا است. منتظر آن حضرت، در این عبارت، ظهور آن حضرت و به عبارتی دیگر، طلوع آن آفتاب حقیقت و سپری شدن شب هجران را از خدای توانا طلب میکند.
کلمه “طوعاً” در این عبارت، ممکن است از “مطاوعه” به معنای انقیاد و فرمانبری است. در این صورت به این عقیده اشاره دارد که آن حضرت، برای اطاعت امر الهی ظهور کرده و خواست خدا را اجرا خواهد کرد؛ بنابراین، معنا این چنین میشود: “پروردگارا!، آن حضرت را در زمین خودت ساکن کن، در حالی که از تو اطاعت کرده و فرامین تو را اجرا میکند”. احتمال دارد که”طوعا”، به معنای اختیار و خواست قلبی- در مقابل “کُره و ایجاب و اجبار”- باشد در این صورت نیز در معنا، دو احتمال وجود دارد: یکی اینکه: “پروردگارا!، تو آن حضرت را روی زمینت ساکن کن؛ در حالی که آن حضرت از صمیم قلب، تسلیم خواست و مشیّت تو است”. دوّم اینکه: “تو او را ساکن زمین کن؛ در حالیکه اقتضای مشیّت و خواست تو همان است، (و-معاذ اللّه- کسی تو را مجبور نکرده است و دامن کبریایی تو از آن پاک و مبرّاست)؛ و هو یفعل ما یشاء، کیف یشاء، و متی یشاء، و بأی سبب یشاء.
در نهایت، ممکن است “طوعاً”، همخانواده با “تطوّع”، به معنای تبرّع و احسان باشد. در این صورت معنا چنین میشود: “پروردگارا!، تو آن حضرت را از روی فضل و کرمت و به سبب تمام کردن احسان در حقّ بندگانت، روی زمین ساکن کن”.۴۹
وَ تُمَتِّعَهُ فِیهَا طَوِیلًا
این عبارت، آرزوی طول بقا برای حکومت آن موعود جهانی است؛ یعنی “پروردگارا! تو او را به صورت طولانی، در روی زمین متمکّن ساز”.
در طریق چهارم -همچنان که گذشت- عبارت “طولاً و عرضاً” آمده بود. این عبارت- بر فرض صحّت- به جهانیبودن حکومت آن حضرت، در طول و عرض کره هستی اشاره دارد؛ یعنی: “پروردگارا!، او را بر طول و عرض کره زمین مسلّط کن (تا زمین را از انواع ناپاکیها و آلودگیها پاک کند) “.
به امید آنکه، خالق فضل و کرم، ما را هم از آن حکومت رضوانی بهره مند سازد و همه منتظران آن حضرت، فردای ظهور، از یاران صدیق آن حضرت به شمار آیند؛ آمین، برحمتک یا أرحم الراحمین.
 

ضحا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
[h=6]پی نوشت:
۱٫ مرحوم شیخ کلینی این طریق را در الکافی (ج ۴، ص ۱۶۲، باب الدعاء فی العشر الأواخر من شهر رمضان، حدیث ۴) آورده است. مصادر ذیل هم، با اختلافاتی مختصر، این طریق را از همان کتاب نقل کردهاند: التهذیب، شیخ طوسی، ج ۳، ص ۱۰۲، ح ۳۷; مصباح المتهجّد، شیخ طوسی، ص ۱۲۸; فلاح السائل، سیّد بن طاووس، ص ۴۶; المزار، مرحوم مشهدی، ص ۶۱۱; مختصر بصائر الدرجات، حسن بن سلیمان حلّی، ص ۱۹۳; المصباح، شیخ کفعمی، ص ۵۸۶; البلد الأمین، شیخ کفعمی، ص ۲۰۳; مستدرک الوسائل، محدث نوری، ج ۷، ص۴۸۳، ح ۸۷۰۷; مرآة العقول، علّامه مجلسی، ج۱۶، ص۳۹۴; منازلالآخرة، شیخ عبّاس قمّی، ص ۲۸۷; مفاتیحالجنان، شیخ عبّاس قمّی، ص ۲۲۹ و ۲۳۵; عصر الظهور، شیخ علی کورانی، ص ۳۴۴٫
۲٫ تهذیب:”الصادقین” بدل “الصالحین”.
۳٫ تهذیب: + “قال”.
۴٫ در دو نسخه خطّی از کتاب کافی و همچنین در دو کتاب التهذیب و المزار به جای “تکرّر” عبارت “و کرّر”، و در نسخه ای دیگر از کافی “کرّر” بدون واو آمده است.
۵٫ در تهذیب و مصباح المتهجّد و مزار، “تمجید اللّه” و در البلد الأمین، “تمجیده” آمده است.
۶٫ مصباح کفعمی: “محمّد بن الحسن المهدی” به جای “فلان بن فلان”.
۷٫ المزار: “اللیلة”به جای”الساعة”.
۸٫ در تهذیب، مصباح المتهجّد، مختصر البصائر، مزار، فلاح السائل، مصباح و بلد الأمین، به جای عبارت داخل پرانتز، چنین آمده است: “و قائداً و ناصراً و دلیلاً و عیناً” و در اکثر نسخه های خطّی کتاب کافی و همچنین در کتاب مستدرک عبارت “و عوناً” نیامده است.
۹٫٫ تهذیب: “و تمکّنه” به جای “و تمتّعه”.
۱۰٫ ر.ک: مقدّمه کتاب کافی، استاد محفوظ; دفاع عن الکافی، ثامر عمیدی، ج۱، ص۴۰٫
۱۱٫ رجال نجاشی، ص۹۳٫
۱۲٫ رجال علّامه، ص۱۶; رجال ابن داود، ص۳۸٫
۱۳٫ رجال طوسی، ص۴۰۹٫
۱۴٫ رجال نجاشی، ص۹۴٫
۱۵٫ رجال علّامه، ص۲۰۳٫
۱۶٫ رجال ابن داود، ص۳۸۵ و ۴۲۲٫
۱۷٫ رجال طوسی، ص۳۵۱٫
۱۸٫ رجال نجاشی، ص۸۲٫
۱۹٫ رجال علّامه، ص۱۴٫
۲۰٫ رجال ابن داود، ص۴۳٫
۲۱٫ رجال طوسی، ص۲۷۲٫
۲۲٫ رجال نجاشی، ص۲۵۸٫
۲۳٫ رجال علّامه، ص۹۳٫
۲۴٫ رجال ابن داود، ص۴۳٫
۲۵٫ رجال نجاشی، ص۳۳۳ و ۳۴۸٫
۲۶٫ رجال علّامه، ص۹۳٫
۲۷٫ رجال طوسی، ص۳۹۱ و ۴۰۲٫
۲۸٫ بحارالانوار: “بأمرک محمد بن …”.
۲۹٫ بحارالانوار و المستدرک: “و قائداً”.
۳۰٫ مستدرک، ج۳، ص۳۵۱٫
۳۱٫ أمل الآمل، ج۲، ص۸۲٫
۳۲٫ مقابس، ص۱۶٫
۳۳٫ منتهی المقال، ص۳۵۷٫
۳۴٫ الکنی و الألقاب، ج۱، ص۳۲۸٫
۳۵٫ رجال النجاشی، ص۱۵۶، ۳۶۶و ۳۹۸٫
۳۶٫ خلاصة، ص۲۷۰; إیضاح الإشتباه، ص۲۸۷٫
۳۷٫ ر.ک: رجال ابن داود، ص۱۸۰; نقد الرجال للتفرشی، ج۴، ص۲۸۳; جامع الرواة، ج۲، ص۱۶۱; طرائف المقال، ج۱، ص۱۳۵; معجم رجال الحدیث، ج۱۸، ص۴۴٫
۳۸٫ تکملة أمل الآمل، ص۷۵٫
۳۹٫ معجم المؤلّفین، ج۱، ص۶۵٫
۴۰٫ الکنی و الألقاب، ج۳، ص۱۱۶٫
۴۱٫ معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۲۳۷٫
۴۲٫ ر.ک: مستدرک، ج۴، ص۲۶; کتاب الدعاء، طبرانی، ص۴۶۶; فیض القدیر، ج۱، ص۷۲۰; سبل الهدی و الرشاد، ج۱۰، ص۲۶۹، ۲۹۸٫
۴۳٫ ر.ک: العین، ج۳، ص۱۰; لسان العرب، ج۲، ص۲۲۸ (حجج).
۴۴٫ ر.ک: کافی، ج۱، ص۱۶۸ ـ ۱۸۰٫
۴۵٫ ر.ک: العین، ج۸، ص۳۶۵; لسان العرب، ج۱۵، ص۴۰۷; مجمع البحرین، ج۱، ص۴۵۵ (ولی).
۴۶٫ ر.ک: لسان العرب، ج۳، ص۳۶۱; مجمع البحرین، ج۳، ص۱۲۹٫
۴۷٫ سوره ق :۱۷٫
۴۸٫ ر.ک: العین، ج۵، ص۴۰۷; لسان العرب، ج۱، ص۱۴۶٫
۴۹٫ ر.ک: العین، ج۲، ص۲۱۰; لسان العرب، ج۸، ص۲۴[/h]
 
بالا