موضوع اخلاق در بین عرفایکی از اصول بدیهی است که نیازی به تدوین قانون نداردو این اصل باید از جانب هر مدعی و سالک رعایت شودو اما اخلاقیات و تربیت انسانی در عرفان شیعی از این جا اغاز میشود که:
انسان برای وصول به «مقصداصلی » نیازمند به تربیت الهی است و بدیهی است که بدون آن هیچ وصولی نیست و تربیت الهی درمرتبه کامل آن در دست پیامبر و امامان معصوم است و تا این تربیت نباشد،کمالی برای هیچ کس متصور نمی باشد و لذا در دعا می خوانیم:
«اللهم عرفنی نفسک فانک ان لم تعرفنی نفسک لم اعرف رسولک، اللهم عرفنی رسولک فانک ان لم تعرفنی رسولک لم اعرف حجتک اللهم عرفنی حجتک فانک ان لم تعرفنی حجتک ضللت عن دینی...» (1) .
«خدایا خودت را به من معرفی کن که اگر خودت را به من معرفی نکنی، رسولت رانمی شناسم. خدایا رسولت را به من بشناسان که اگر رسولت را به من نشناسانی، حجت ترا نمی شناسم. خدایا حجتت را به من بشناسان که اگر حجتت را به من نشناسانی ازدینم گمراه می شوم ».
پس لازمه معرفه الله، معرفت پیامبر وامام است و «معرفه الله » بدون معرفت پیامبر وامام سودمند و نتیجه بخش نیست زیرا چون «معرفه الله » بدون ولایت، درواقع «معرفه الله » نیست، بلکه تصور معرفت الله است.
از امام حسین(ع) نقل شده است که فرمود: «یا ایها الناس ان الله ما خلق العباد الا لیعرفوه فاذا عرفوه عبدوه و اذا عبدوه استغیثوا بعبادته عن عباده من سواه فقال له رجل بابی انت و امی یابن رسول الله ما معرفه الله؟ قال: معرفه اهل کل زمان امامهم الذی یجب علیهم طاعته » (2) .
«ای مردم، خداوند بندگان را جز به منظور معرفت نیافرید. و اگر خدای خود رابشناسد بناچار سر به عبادت او خواهند گذاشت و چون او را عبادت کنند، با عبادت او از عبادت دیگران بی نیاز می گردند. مردی (در آن حال) از امام پرسید: ای فرزندرسول خدا، پدر و مادرم به فدایت، مقصود از معرفت خداوند چیست؟
فرمود: مقصود آن است که مردم هر زمان امام واجب الطاعه خود را باز شناسند».
البته رسیدن به هر چیز تنها از راه آن و باب آن میسر خواهد بود و خداوند چنان قرار داده است که آنان «باب الله » و «باب معرفه الله » باشند.
«من اراد الله بدا بکم و من وحده قبل عنکم و من قصده توجه بکم ».
«کسی که خدا را بخواهد از شما آغاز می کند، کسی که یگانه اش بداند از شمامی پذیرد و کسی که قصد او کند متوجه به شما گردد» (3) .
«بکم فتح الله و بکم یختم الله..» «به شما گشود خداوند در (علم و سعادت را)
و به شما ختم کرد». «من اتاکم نجی و من لم یاتکم هلک » «آن که سراغ شماخاندان آمد نجات یافت و آن که شما را ترک نمود، هلاک گردید».
امام باقر(ع) فرمود: «بنا عبدالله و بنا عرف الله و بنا وحدالله تبارک وتعالی و محمد حجاب الله تبارک و تعالی » (4) .
به وسیله ما خدا پرستش شد و به وسیله ما خدا شناخته شد و به وسیله ما خدای تبارک و تعالی یگانه شناخته گردید و محمد(ص) پرده دار خدای تبارک و تعالی است(تا واسطه میان او و مخلوقش باشد»).
و در روایت دیگر می فرماید:
«نحن حجه الله و نحن باب الله و نحن لسان الله و نحن وجه الله و نحن عین الله فی خلقه و نحن ولاه امرالله فی عباده » (5) .
«ما حجت خدائیم ما باب خدائیم، ما زبان خدائیم، ما وجه خدائیم، ما دیده خدادر میان خلقش می باشیم، مائیم سرپرستان امر خدا در میان بندگانش ».
از شرائط «خداشناسی » پیامبر شناسی وامام شناسی است و بدون شناخت پیامبروامام درجه کامل خداشناسی ممکن نیست.
«ابو حمزه » می گوید: امام باقر(ع) به من فرمود:
«انما یعبدالله من یعرف الله فاما من لا یعرف الله فانما یعبده هکذا ضلالا. قلت:
جلعت فداک فما معرفه الله؟ قال: تصدیق الله عزوجل و تصدیق رسوله و مولاه علی(ع)
و الائتمام به و بائمه الهدی و البراه الی الله عزوجل من عدوهم هکذا یعرف الله عزوجل » (6) .
«همانا خدا را کسی پرستد که او را بشناسد واما کسی او را نشناسد او رااینگونه (مانند عامه مردم) گمراهانه می پرستد. عرض کردم قربانت گردم معرفت خداچیست؟ فرمود: باور داشتن خدای عزوجل و باور داشتن پیغمبرش(ص) و دوست داشتن علی(ع) و پیروی از او و از ائمه هدی و بیزاری جستن به خدای عزوجل از دشمن ایشان، آری خداوند عزوجل این چنین شناخته می شود».
در روایت دیگر می فرماید:
«انما یعرف الله عزوجل و یعبده من عرف الله و عرف امامه منا اهل البیت و من لا یعرف الله عزوجل ولا یعرف الامام منا اهل البیت فانما یعرف و یعبد غیرالله هکذا و الله ضلالا» (7) .
«تنها کسی خدای عزوجل را شناسد و پرستش کند که هم خدا را بشناسد و هم امام از ما خاندان را و کسی که خدای عزوجل را نشناسد وامام از ما خاندان را نشناسدغیر خدا را شناخته و عبادت کرده است این چنین (مانند عامه مردم) که به خداگمراهند به این معنی خدائی که به وسیله غیر ائمه هدی معرفی شود، جوان خوش سیمائی است که در قیامت برای مردم جلوه گری کند، پس هر که به چنین خدائی معتقد باشد حقا که خدا را نشناخته است ».