نگاهی به تاریخچه ی شیطانپرستی / دجالهای مدرن

Mehrdad M

دوست خوب همه
"کاربر *ویژه*"
(بسم الله الرحمن الرحیم)

شیطانپرستی

نگاهی به تاریخچه ی شیطانپرستی

شیطان پرستی پیشینهای هزاران ساله دارد و دلیل آن را پرستش هر موجود دارای قدرت از سوی مردمان هزاران سال پیش و یا در نظر گرفتن دو خدای ضد هم یعنی خدای خیر و شر میدانند که نمونه ی آن در آیین زرتشت و قبل از آن در دنیای مصر باستان و بین النهرین دیده میشود،

اما برای نخستین بار «توماس هاردینگ» در ۱۵۶۵ میلادی در کتاب «تکذیب یک کتاب» واژه ی شیطانپرستی را علیه «مارتینلوتر» به کار برد و باعث ترویج و شیوع این لفظ شد، تا آنجا که شیطانپرستی در قرنهای هفدهم و هجدهم میلادی در برخی کشورهای غربی به صورت یک رسم ظهور پیدا کرد که به مخالفت با دینهای ابراهیمی میپرداخت.

1368381728_1051340_photoa.jpg


نشانه ی ستاره ی صبح، نامی که به شیطان تعلق دارد. این علامت در مراسم مخفیانه «کابالا» و جادوگری برای احضار ارواح شیطانی استفاده میشود. این علامت را شیطانپرستان با دو رأس در بالا و ملحدان با یک رأس در بالا استفاده میکنند.

در سالهای آغازین قرن بیستم، برخی عناصر سستایمان با تکیه بر گرایشها و نظریات توراتی و پروتستانی به طور مخفیانه جریان شیطانپرستی را با ویژگیهایی همچون گناهگرایی، قتل، تجاوزات جنسی، نابود کردن اصول اخلاقی، بیتوجهی به مسائل توحیدی و… پایهگذاری کردند. آنان با استفاده از موسیقیهای جذاب و متنوع، انجام اعمال خارقالعاده و دور از ذهن و با استفاده از خلأ معنویت در غرب، عدهای را به عضویت گروه خود درآوردند و بعدها نیز توسط قدرتهای بزرگ سیاسی مورد حمایت و پشتیبانی قرار گرفتند. سال ۱۹۶۰ را میتوان بهطور جدی آغاز دور جدید حیات و فعالیت شیطانپرستان در امریکا دانست، یعنی زمانی که یک جریان شیطانپرستی مسیحی به طور رسمی در کشور امریکا فعالیت خود را به عنوان یک فرقه و مکتب آغاز کرده است.

ظهور این پدیده، مدیون حمایتهای بیدریغ سرمایهداران یهودی و فراماسونها بود. جادوگری و شیطانپرستی را در اوایل قرن ۱۹ میلادی، بعضی از سرمایهداران و اشرافزادگان انگلستان که عضور گروههای فراماسونری بودند، به رهبری «سر فرانسیس داشو» با نام «باشگاه آتش جهنم» در شهر لندن تأسیس کردند و با تلاش آن ها، این گروهها در امریکا نیز رواج یافتند.

اغلب سرمایهدارانی که حامی شیطانپرستان بودند از قاچاقچیان و تولیدکنندگان مشروبات الکلی و مروجان قمارخانهها و مراکز فساد در اروپا و امریکا بودند و علت حمایت آن ها از این گروهها جلب سود از فروش مشروبات و ترویج آن در جامعه توسط این گروهها بود، بهطوری که اکنون یکی از بزرگترین تولیدکنندگان مشروبات الکلی در جهان «ساموئل برنفمن» رئیس غول صنایع شرابسازی در دنیا، یک یهودی مهاجر است. «روچیلد»، سلطان دنیای پنهان که بزرگترین امپراتوری قمار دنیا را در امریکا ایجاد کرد و از قاچاقچیان مشروبات الکلی و مواد مخدر است نیز یک یهودی و از حامیان این گروههاست. اولین بنیانگذار شیطانپرستی نوین «آنتوان شزاندر لاویِ» یهودی است که مؤسس کلیسای شیطان بود.

افکار و عقائد

بیشتر شیطان پرستان به جای اطاعت از قوانین خدایی یا طبیعی و اخلاقی، بر پیش رفت فیزیکی خود با راهنمایی های موجودی مافوق با قوانینی فرستاده شده، تمرکز دارند و از باورها و گرایش های ادیان گذشته، مخصوصاً ادیان ابراهیمی (یهودیت، مسیحیت، اسلام) اجتناب می کنند. آن ها به جای محور قرار دادن خدا در مرکز هستی، بیشتر گرایش های خودپرستانه دارند و با الگوگیری از مکتب های ماتریالیستی و اُمانیستی، خودمحور و جادومحور هستند و خود را در مرکز هستی و قوانین طبیعی می بینند. بعضی دیگر نیز شیطان را خدا می دانند و به پرستش او روی می آورند.

گروهها و گرایشها

شیطانپرستان را به دو گروه اصلی تقسیم کردهاند:

الف) شیطانپرستی فلسفی (معاصر)

ب) شیطانپرستی دینی (سنتی)


الف) شیطانپرستی فلسفی (معاصر)

به طور غیررسمی و گسترده، این شاخه از شیطان پرستی را منتسب به آنتوان شزاندر لاوی، مؤسس و کاهن اعظم کلیسای شیطان و نویسنده کتاب «انجیل شیطانی» و بنیانگذار «شیطان پرستی لاویی» می دانند. او در ۱۹۳۰ در شیکاگو به دنیا آمد و در سال ۱۹۵۰ در دایره ی جنایی پلیس امریکا مشغول به کار شد. از ازدواج اولش دختری به نام «کلارا لاوی» و از رابطه ی عاشقانه اش که هیچ وقت به ازدواج منجر نشد، دختر دوم او به نام «زنا لاوی» به دنیا آمد.

او یک پیانیست مشهور بود که شب های جمعه به ارائه سخنرانی های سرّی خود به نام «دایره ی اسرارآمیز» می-پرداخت و در همین حلقه بود که یکی از اعضا پیشنهاد تأسیس آیین جدید را به او داد. او در ۳۰ آوریل سال ۱۹۶۶ در حالی که سر خود را (به عنوان رسم آیین جدید) تراشیده بود، بنیانگذاری کلیسای شیطان را اعلام کرد و همان سال را سال اول عهد شیطان اعلام کرد و خود را کاهن کلیسای شیطان نامید.

او با انتشار کتاب انجیل شیطانی در ۱۹۶۹ تعالیم کلیسای شیطان را پایه ریزی نمود و شیطان را فرمانروای زمین اعلام کرد. او در ۱۹۹۷ بر اثر تورّم ریه مُرد و جسدش به رسوم شیطانی سوزانده شد و خاکسترش بین وراث تقسیم گشت تا از قدرت اسرارآمیز آن در پرستش شیطان استفاده کنند.

اکنون «پیتر گیلمورا» رهبر کلیسای شیطان است. آنتوان لاوی تحت تأثیر نوشته های فردریک نیچه، آلیستر کرالی، مارک دسید و چارلز داروین و بسیاری دیگر قرار داشت و تعالیم خداجویانه کلیساها را مسخره می نمود و شیطان در نظرش موجودی مثبت بود. شیطان پرستان لاویی نیز را خدای خود میدانند و اعتقادی به خدا ندارند.

ب) شیطان پرستی دینی (سنتی)

گرایش های شیطان پرستان دینی شباهت های زیادی به شیطان پرستان فلسفی دارد، با این تفاوت که در این مکتب، شیطانپرست اول باید یک قانون ماوراءطبیعی را که در آن یک یا چند خدا تعریف شده است و همه شیطانیاند یا به وسیله ی شیطان شناخته میشوند، بپذیرد. این شیاطین می توانند ذهنی باشند و یا از بین الهه های باستان بینالنهرین، مصر و… برگزیده شوند. بقیه ی شیطان پرستان، ادعای پرستش خدای اصلی را دارند و بعضی نیز شیطان سقوط کرده در انجیل را میپرستند. همه ی فرقههای شیطان پرستی، یک اصل مشترک دارند و آن هم در اولویت قرار دادن خودِ مشخص است.

گروه متالیکا در حقیقت ضد ارزشهایی را ارائه میکند که شامل بازگشت به تاریکی (محور اصلی تفکرات شیطانپرستی)، بیرحمی، تجاوزات جنسی، فحاشی و هجوم به جامعه و فرهنگ عمومی آن است. متالیکا از همجنسبازی دفاع میکند و آلبومی را در سال روز مرگ «کوئین» همجنسباز به نام امریکایی منتشر کرد

گروه دیگر شیطان پرستان «شرّ پرستان» هستند که در دوران تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا، شکل گرفتند و متهم به اعمال کریهی مثل «خوردن نوزادان»، «قربانی کردن دختران باکره پس از تجاوز به آن ها» و «نفرت از مسیحیت» هستند و رواج انواع فحشا و مسائل سکسی و جنسی در بین آن ها بیداد می کند. آن ها دنیایی را ترسیم می کنند که هیچ روزنه ی امیدی برای آن متصور نیست لذا شیطان پرستی را دنیای تاریک نیز نامیدهاند. خودکشی از موارد رایج این آیین است و آن را بهترین راه رسیدن به حقیقت می دانند.


صهیونیسم و شیطانپرستی

بسیاری بر این باورند که متون دینی یهود، مهمترین عامل ایجاد این نحله ی فاسد بوده است، زیرا در آموزههای یهودی و عبرانی، شیطان نه یک موجود بد بلکه فرشتهای خادم برای آزمایش انسانهاست. همچنین قرار گرفتن پرچم اسرائیل در یکی از نمادهای این فرقه نیز مؤید دیگری در این زمینه است. در نگاهی جامع، ارتباط رژیم صهیونیستی و نقش آن در سازماندهی گروههای شیطانپرست در محورهای زیر قابل اشاره است:

۱٫ این گروههای به لحاظ فلسفه ی اولیه و بسترهای معرفتی، دامنه ی وسیعی از ارتباط با این رژیم را داشته و خواهند داشت.

۲٫ بودجه، نظارت، پشتیبانی و… شیطانپرستان فعال در ایران، به صورت مستقیم توسط سازمان «موساد» تأمین شده و این سلسله اقدامات با اهداف امنیتی دنبال میشود.

۳٫ نحلههای مختلف شیطانی توسط دو سازمان عمده ی جاسوسی یعنی «سیا» و «موساد» سازماندهی و هدایت میشوند.

۴٫ رژیم صهیونیستی از اعضای این گروهها برای مقاصد شوم سیاسی و جاسوسی بهره میگیرد.


موسیقی و شیطانپرستی

شیطانپرستان با استفاده از موسیقی توانستند به نفوذ خود در بسیاری از نقاط جهان بیفزایند. بیشتر این اقدامات، در فضای تأسیس و فعالیت گروه متالیکا دنبال شده است.


متالیکا

در سال ۱۹۸۱ یک نوازنده ی درام به نام «لارس الریچ» با انتشار آگهی فراخوان، تشکیل گروه «هویمتال» را اعلام کرد و پس از مدتی موفق به جذب افراد مختلفی شد. در ظاهر، این گروه، فعالیت ابتدایی خود را به صورت پنهانی، غیرقانونی و زیرزمینی آغاز کرد اما در حقیقت، حمایت سازمان جاسوسی امریکا را به عنوان پشتوانه ی خود داشت.

درباره ی محتوا و ارزشهای القایی متالیکا باید گفت که این گروه در حقیقت ضدارزشهایی را ارائه میکند که شامل بازگشت به تاریکی (محور اصلی تفکرات شیطانپرستی)، بیرحمی، تجاوزات جنسی، فحاشی و هجوم به جامعه و فرهنگ عمومی آن است. متالیکا از همجنسبازی دفاع میکند و آلبومی را در سال روز مرگ «کوئین» همجنسباز به نام امریکایی منتشر کرد.

خوانندگان این گروه، روی صحنه و در کلیپهای خیابانی، دست به خوردن و آشامیدن میوههای فاسد، ادرار، مدفوع، خون و مردار میزنند و از کثیفترین گروههای موسیقی جهان بهشمار میآیند. «برایان هاگ وارنر» با نام مستعار «مرلین منسون» یکی از آن نمونه افرادی است که با بهرهگیری از احساسات جوانان دورمانده از معنویت و به مدد کارهای شنیع، توانسته به شهرت و ثروت کلانی دست یابد و در سال ۱۹۹۷ یکی از خبرسازترین چهرههای جهان شود.


دلایل استفاده از موسیقی

الف) جاذبههای مجازی و حاشیهای موسیقی متالیکا، مانند ایجاد فضا برای روابط آزاد دختران و پسران.

ب) ارزان و قابل دست رسی بودن موسیقی با توجه به ارتقای تجهیزات فنی تکثیر و توزیع.

ج) کاهش سطح حساسیت – یا حساسیتزدایی – از طریق نفوذ به خانوادهها، شرکتها، اتومبیلهای شخصی، رایانههای شخصی و در نهایت گوشیهای تلفن همراه.


شیطانپرستی در ایران

در کشور ما، شیطانپرستی تحرک و فعالیت زیادی دارد ولی به صورت مخفی و زیرزمینی و سبک تبلیغ آن کمتر عقیدتی است. وضعیت فعلی شیطانپرستان در ایران در چهار محور قابل بررسی است:

تحرک در اینترنت: وبلاگنویسی، گفتوگو در محیط یاهو ۳۶۰ درجه، سایت کلوپ داتکام، دریافت خبرنامه و…

ترویج نمادها: مغازهها و اصناف فروشنده ی زیورآلات نقره ای، فروشگاههای پوشاک جوانان و بانوان – بهویژه در شهر تهران – وظیفه ی اصلی ترویج شیطانپرستی در داخل کشور را بر عهده دارند.

جادوگری و شیطانپرستی را در اوایل قرن ۱۹ میلادی، بعضی از سرمایهداران و اشرافزادگان انگلستان که عضور گروههای فراماسونری بودند، به رهبری «سر فرانسیس داشو» با نام «باشگاه آتش جهنم» در شهر لندن تأسیس کردند و با تلاش آن-ها، این گروهها در امریکا نیز رواج یافتند.

ترویج متالیکا: گروههای موسیقی متالیکا همچون گروه «رامان» و گروه «osd» که توسط افرادی چون «بابک خواجهپور»، «ژانو باغومیان» و… اداره میشود بهعنوان شاخصی از فعالیت رو به گسترش این گروه است.

پارتیهای شبانه: دعوت به پارتیها و مهمانیهای شبانه که با انواع مشروبات الکلی، آمیختگی پسران و دختران با پوششهای نامناسب، موسیقی بیریشه، جاز و قرصهای روانگردان و مواد مخدر مانند شیشه و کوکائین و… صورت میگیرد و متأسفانه بسیاری از جوانان شرکتکننده از ماهیت این مجالس بیاطلاعند و صرفا با دعوت از طریق اینترنت و یا دوستان به این مجالس راه مییابند، بدون اینکه از شیطانپرستی و عقاید آنان اطلاعی داشته باشند.


علائم و سمبلها

در پایان به ارائه ی بعضی از علایم و سمبلهای شیطانپرستان میپردازیم که این علایم اعتقادات و شعارهای آنان را نیز هویدا میکند. این نمادهای معروف شیطانپرستی حتی ممکن است (بدون اطلاع از فلسفهشان) روی برخی از لباسهای جوانان ما نقش بسته باشد.

پنجضلعی وارونه (Invert Pentagram)

نشانه ی ستاره ی صبح، نامی که به شیطان تعلق دارد. این علامت در مراسم مخفیانه «کابالا» و جادوگری برای احضار ارواح شیطانی استفاده میشود. این علامت را شیطانپرستان با دو رأس در بالا و ملحدان با یک رأس در بالا استفاده میکنند. در هر حال این علامت، نشانه ی شیطان است و مهم نیست که یک نوک ضلع آن بالا باشد یا هر دوی آن ها و یا دور آن دایرهای کشیده شده باشد یا خیر. در هر حال این علامت شیطان است.

دیو بافومت (Baphomet)

علامت شیطانپرستی، خدای شیطانی و سمبل شیطان. ممکن است این علامت به شکل جواهرات دیده شود.

۶۶۶

علامت انسان، نشانه ی جانور (هیولا)، مکاشفات ۱۸:۱۳: «…پس هر کس حکمت دارد، عدد وحش را بشمارد زیرا که عدد انسان است و عددش ۶۶۶ است.»

صلیب شکسته یا چرخ خورشید (Swastika or Sun Wheel)

یک علامت مذهبی باستانی است که سالها قبل از قدرت گرفتن هیتلر به کار میرفت. این علامت در کتیبههای بودایی و مقبرههای سلتی و یونانی استفاده میشد. در آیین پرستش خورشید، این علامت به نظر میرسد نشانه ی مسیر حرکت خورشید در آسمان باشد.

چشمی که به همه جا مینگرد (All Seeing Eye)

آن ها معتقدند که این، چشم لوسیفر (شیطان) است و کسی که قدرت کنترل آن را دارد، بر تمام داراییها حکومت میکند. این علامت در پیشگوییها بهکار میرود. جادوها، نفرینها، کنترلهای روحی و تمامی انحرافات تحت این علامت کار میکنند. این علامت روشن فکران نیز هست. به پول رایج ایالات متحده نگاهی بیندازید؛ این علامت اساس نظم نوین جهانی است.

صلیب وارونه (Upside Down Cross)

نشانه ی استهزا و رد کردن مسیح است. گردن بندهای آن، توسط شیطانپرستان زیادی به کار میرود. این علامت را میتوان همراه خوانندههای راک و روی آلبومهای آن ها دید.

شکل سر بز (Goat Head)

بز شاخ دار، بز مِندِس (همان بَعل، خدای باروری مصر باستان)، بافومت، خدای جادو، بز طلیعه یا قربانی. این یکی از راههای شیطانپرستان برای مسخره کردن مسیح است زیرا گفته میشود که مسیح مانند برّهای برای گناهان بشر کشته شد.

هرج و مرج (Anarchy)

این علامت به معنای از میان بردن تمام قوانین است. به عبارت دیگر «هرچه تخریبکننده است، تو انجام بده» یعنی همان قانون شیطانپرستی. این علامت توسط پانکها، هوی متالها و راکها به کار میرود.

ضد عدالت (Anti Justice)

تبر رو به بالا علامت عدالت روم قدیم بوده است که علامت واژگون شده ی آن، نشانه ی ضد عدالت یا شورش و طغیان است. فمینیستها از دو تبر رو به بالا به معنی مادرسالاری باستانی استفاده میکنند.


عرفان سای بابا

نگاهی به تاریخچه ی این عرفان

در هندوستان دو نفر با نام «سای بابا» داریم؛ یکی سای بابا شیردی که در سال ۱۸۳۵ در حیدرآباد هند در خانوادهای برهمن به دنیا آمد و در ۱۹۱۸ از دنیا رفت. او درویشی بود که تعالیمش را از کتابهای مقدس هندوها و مسلمانان میگرفت و هوادار چندانی در هند ندارد، گرچه کارهای خارقالعادهای چون شفای بیماران و دانستن زبان حیوانات را به او نسبت میدهند.

نفر دوم «سوامی سانیا سای بابا» است که نماد یکی از فرقههای فعال و جذاب در داخل ایران است و از عرفان هندی و مخصوصا بودا به شدت متأثر است. او در سال ۱۹۲۶ در جنوب هند به دنیا آمد. برای او کارهای عجیب فراوانی مثل: ایجاد اشیا مانند انگشتر و غیره، قرار گرفتن میان زمین و هوا بهطوری که یک متر از زمین بلند شده و در هوا معلق میماند و… نقل می کنند.

بیشتر کارهای او که به اشتباه لقب معجزه به آن دادهاند، تردستی، شعبدهبازی و جادوگری است. به تازگی یکی از شبکههای رسانهای خارجی مچ او را گرفت و موجب رسوایی او شد. آن ها با دوربینهای پیشرفته ولی مخفی به نزد او رفته و لحظه ی ظهور چند تا از بهاصطلاح معجزات او را شکار کرده و در حرکت آهسته ی دوربین مشخص کردند که او با تردستی بعضی اشیا را از درون آستین یا جیب خود با سرعت شگرف بیرون میآورد و به دروغ مدعی میشود آنها را فیالبداهه خلق کرده است و روشن است که ادعای ایجاد و خلق یعنی ادعای خدایی!

افکار و عقاید

اعتقادات او شامل تناسخ، اعتقاد به ویشنو از خدایان هندو، عشق به خدا، توجه به عالم درون، برابری مذاهب که یک اندیشه ی پلورالیستی است۲ و… می شود.امروزه تعالیم سایبابا (و نیز اشو) پهنه ی وسیعی از نشر کتب و فضای اینترنت را به خود اختصاص داده است.

در کشور ما نیز بهویژه در تهران، تبلیغات وسیعی درباره ی او صورت میگیرد، و سودای دیدار با او را در ذهن بسیاری از جوانان کماطلاع ولی پرشور میپروراند! تا جایی که در محل زندگی سایبابا در هند، شما روزانه صدها نفر جوان ایرانی را میبینید که برای دیدار او به هند رفتهاند. از آنجا که در طریقه و سلوک او، فساد و فحشا نیز بسیار دیده شده، شکایات فراوانی بر ضدش انجام گرفته ولی دولت هند هیچ اقدامی نکرده است. میتوان بهخوبی دریافت که دولت هند از او به عنوان جاذبه ی گردشگری استفاده ی فراوانی میبرد.

————————————————————


  • پینوشتها:

  • ۱٫ پال توئیچل، اکنکار، کلید جهانهای اسرار، ترجمه: هوشنگ امرپور، ص ۱۷٫

  • ۲٫ سانیا سایبابا، تعلیمات سانیاسایبابا (تعلیمات معنوی ۶) ترجمه: رؤیا مصباحیمقدم، ص ۱۷٫

  • رضا اخوی


  • وعده صادق
 
بالا