کار و شاعر مسيحي معاصر مي گويد:
سلام بر تو اي پرچم دار حقانيت انکار ناپذير حق، اي يکپارچه ترين مردان قرون ديرين..... اي دست خدا..... دست آسمان..... دست زمين.....
سلام بر تو اي اميرالمؤمنين..... اي انسان فناناپذير، انسان جاوداني، تو اي علي اي مرد تکرار ناپذير تاريخ..... تو شمشير برهنه بر دست در وحشي ترين ادوار تاريخ زندگي، بخاطر نجات بشر از چنگ ظلمت، بخاطر رهائي بندگان گمنام و بيگناه خدا از سيه چال زندگي، متين و مطمئن و سرافراز سينه بازت را پناهگاه قلب محبت پرور نغمه پردازت را طپش به طپش به پاي حقيقت ريختي.
شبها خودت را بخاطر راحت خواب درماندگان با بيداري هاي پايان ناپذير به هم آميختي... صميمانه استدعا مي کنم، اي شاه مردان، پذيرا باش.
درود بي پايان يکي از بندگان مسيح را که در مقابل عظمت روح تو زانو به زمين زده است. من به همان مسيح که مي پرستم سوگند، مطمئنم که اگر مسيح زنده بود با کمال صميميت همراه من بر شرافت يکپارچه تو، به عدم نيازت به فکر آفريننده و سپهر پروازت درود مي فرستاد.