آيا در سير و سلوك به سوي خداوند حتماً استاد و رهنما لازم است؟

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"


1. آيا در سير و سلوك به سوي خداوند حتماً استاد و رهنما لازم است؟
2. چگونه عده اي از بزرگان بدون استاد و رهنما به قرب الهي باريافته اند؟
3.آيا متون ديني (قرآن، روايات و ادعيه) به جاي استاد و راهنما كفايت نميكند؟

 

mahdi gh

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
پاسخ : آيا در سير و سلوك به سوي خداوند حتماً استاد و رهنما لازم است؟

شكى نيست در هر علم و رشته‏اى كه انسان بخواهد با دقّت و ظرافت و تحقيق از خصوصيات و لطايف آن آگاهى يابد؛ ضرورى است كه از استاد متخصص آن فن استفاده كند. اين مطلب در خصوص رشته‏هايى كه تجربيات استاد، در آن مدخليت داشته باشد و يا مربوط به عوالم ماوراى طبيعت باشد، ضرورت مضاعف و بيشترى دارد. فردى كه مى‏خواهد در صراط حقيقت و به سوى كمال انسانيّت و روحانيّت سلوك كند، بايد از برنامه اين مسير آگاه باشد و با تمام دقت، منازل اين راه را طى كند و در اين خصوص بايد همه شرايط و موانع و خصوصيات و جزئيات سلوك را رعايت كند. مى‏توان نيازمندى به استاد را در سلوك معنوى از جهت‏هاى ذيل بررسى نمود: 1. استاد بهترين فرد از مصاديق رفيق است و براى كسى كه سير و سفر مى‏كند، داشتن رفيق از آداب سفر است «الرفيق ثم الطريق». 2. استاد از لحاظ مقامات روحانى، رفيقى مورد اعتماد و اطمينان است و احتمال خيانت و تعدى و نفاق در او نيست. 3. او رفيقى است كه در اين مسير، سوابق طولانى و تجربيات زيادى داشته و وجود او نافع و مورد استفاده خواهد بود. 4. او خود را موظّف و ملزم به راهنمايى و هدايت افراد نيازمند و مطالبان حق مى‏داند. 5. او از موانعى كه در اين سير وجود دارد و از قطاع طريق و راهزنانى كه در نقطه مخصوصى از اين راه هستند، آگاه است. 6. از حوادث و جريان‏هايى كه پيش مى‏آيد و از واردات غيبى و مكاشفه‏هايى كه مى‏شود، بااطلاع است. 7. از شرايط و خصوصيات و علائم هر منزلى از منازل اين سلوك روحانى، آگاه است. 8. اين استاد به لحاظ مقام نورانى و عبوديت حقيقى‏اش، هيچ گونه تشخّص، برترى و امتيازى ندارد و براى خود مرتبتى نمى‏بيند؛ از اين لحاظ براى مقام رفاقت بهترين فرد خواهد بود. 9. اين رفيق به لحاظ مقام روحانى و معنوى‏اش، داراى نورانيت نافذ و اراده مؤثر و روح پاك و قلب مهذب بوده و وجودش براى سالك نشان خير و بركت است؛ حتى مواجهه و ملاقات و مجالست او در نورانيّت طالب سلوك معنوى مؤثر خواهد بود. 10. استاد به استعدادهاى مختلف افراد، صفات ذاتى باطنى آنان، اخلاق و صفات اكتسابى سالكان و اعمال و عادات اشخاص، توجه دارد و به مقتضا و تناسب اين امور، دستورهاى لازم و برنامه‏هاى مؤثر براى تخليه و تهذيب و سير و پيشرفت آنان معين مى‏كند؛ مانند پزشك متخصصى كه به تناسب مزاج و به مقتضاى مرض، دارويى تجويز مى‏نمايد.نگا: رسالة فى السير و السلوك، ص‏91 - 92 و نيز نگا: روح مجرد، ص 49 - 67. عارف واصل مرحوم شعرانى در اين خصوص كلامى نغزدارد: «حق آن است كه سالك احتياج به استاد عارف دارد؛ چرا كه مبتدى هنگامى كه قصد تهذيب نفس از رذايل را داشته باشد، نمى‏داند چطور شروع در سلوك كند و چه چيزى شايسته است تا انجام دهد و از آنچه بايد بپرهيزد، چگونه عمل كند و چه بسا براى او صفت رذيله عجب، حاصل شود و خود بدان ملتفت نباشد تا از آن بپرهيزد، و لذا محتاج معلمى است تا به او تنبه دهد و او را به راه تخلص از آن ارشاد كند. پس همان طور كه در صنايع و مهارت‏ها به استاد احتياج است در تحصيل ملكه تهذيب نفس نيز به استاد احتياج مى‏باشد؛ بلكه احتياج در اين راه شديدتر است».انديشه و حيات شعرانى، (كيهان انديشه)، شماره 45.
هر هنر كه استاد بدان معروف شدجان شاگردان بدان موصوف شد
پيش استادى كه او نحوى بودجان شاگردش ازو نحوى شود
باز استادى كه او محو ره است‏جان شاگردش ازو محو شه است‏
مثنوى‏معنوى،دفتر 1، ابيات 2829 و 2832 - 2833. البته آنچه در اين مورد مهم است، يافتن چنين فرد كاملى است كه داراى ويژگى‏هاى ده‏گانه بوده و به حقيقت چنين مقام روحانى را حائز باشد؛ نه آنكه مدعى بوده و از حقيقت خالى باشد كه در اين صورت، خود گمراه بوده و گمراه كننده ديگران نيز خواهد بود. از اين رو براى به دست آوردن چنين استادى بايد كوشش نمود و دقت خاص به عمل آورد. اگر چنين استادى يافت نشد - هر چند كه جوينده يابنده بود - نبايد نااميد بود و سلوك را به كنارى گذاشت؛ به خصوص در عصر حاضر كه كشف اطلاعات و جمع‏آورى آنها، كار چندان دشوارى نيست. در اين صورت سالك معنوى چند وظيفه و راهكار در پيش رو دارد: يكم. همه آنچه را كه از جانب خداى متعال ابلاغ گرديده و به همان نحو كه بيان شده است، ياد بگيرد و به آن علم و اطلاع كامل داشته باشد. بدون هيچ سهل‏انگارى و سستى، مجاهدت علمى را پيشه خويش سازد تا طريق الى الله را به خوبى و به‏شكل صحيح و جامع و به همان صورت كه از جانب خداى متعال ارائه شده است، بشناسد؛ چنان كه امام‏صادق«عليه السلام» مى‏فرمايد: «العامل على غير بصيرة كالسائر على غير الطريق لا يزيده سرعة السير الا بعداً»؛اصول كافى، ج‏1، باب «من عمل بغير علم»، ج‏1. «كسى كه بدون بصيرت عمل مى‏كند، مانند كسى است كه در غير طريق افتاده و بيراهه مى‏رود و سرعت حركت وى تنها دور شدن از هدف و مقصد رابيشتر مى‏كند». دوم. به آنچه كه آموخته به دقت عمل كند و در اين خصوص نيز هيچ تسامح و سستى نداشته باشد. بدون شك شرايط و مقدمات و كم و كيف هر عمل مطرح شده در آيات و روايات، در اثر گذارى آن بر نفس انسانى و كمك به ارتقاى او به مراتب بالاتر مؤثر است. از اين رو ظرافت در عمل به آموخته‏ها و آموزه‏هاى وارد شده، امرى ضرورى و بايسته است. سوم. در مقام تحصيل علم بايسته سلوك معنوى و نيز در مقام عمل به آنها، با قدم حق و صدق پيش بيايد و هيچ تعصّب و تقليد نا به جا و سليقه شخصى را در آنها دخالت ندهد. شكّى نيست سالك معنوى با سه شرط ياد شده، مشمول عنايات خاص الهى مى‏گردد و از انحراف و لغزش‏ها محفوظ مى‏ماند و در سلوك به سوى خدا از ارشاد و راهنمايى‏هاى ولايت و از انوار و توجهات باطنى آنان برخوردار مى‏شود. چنين سالكى در مكتب اهل بيت«عليهم السلام» بوده و از آنان جدا نخواهد بود و در طريقى كه ايشان قدم برداشته‏اند، قرار خواهد گرفت، اين طريق همان «صراط مستقيم» است و انحراف از آن، نتيجه‏اى جز خسران نخواهد داشت.نگا: مقالات، ج‏1، ص‏83 - 87.
همچو آهن زآهنى بى‏رنگ شودر رياضت آينه بى رنگ شو
خويش را صافى كن از اوصاف خودتا ببينى ذات پاك صاف خود
بينى اندر دل علوم انبيابى كتاب و بى معيد و اوستا
 
بالا