به یاد بحر حقایق ، امام صادق علیه السلام"

مجنون الحسین

کاربر فعال
"بازنشسته"
[h=2]به یاد بحر حقایق ، امام صادق علیه السلام"[/h]
زبان رسای اسلام بود و مبین شریعت مصطفی صلی الله علیه و اله.

با سخنانی حکیمانه، منطقی استوار، علمی سرشار، برگزیده روزگار به شمار می آمد و... بنده شایسته پروردگاربود درسالهای سیاهی که ابرهای سلطه امویان، آسمان جهان اسلام را تاریک کرده و در سالهای تیره تر ، که حکومت عباسیان، مسلمانان را به تیرگی نشاند ،

او خورشید دین و دانش مدینه بود.


او آبیاری نهال حق کرد تا این بذر ایمان پا گرفت و در افق اندیشه ها تابان شد.

دین به نام او زنده گشت.
درخت علم، در بوستان کلامش رویید و به برگ و بار نشست.
گلشن فضل، از چشمه دانش او سیراب گشت .

کتاب فقه، با " الفبای صادقی" نگاشته شد.
فقیهان دین مدار، خوشه چین حدیث و حکمت صادقی اند.
و امروز، هر جا که شیعه ای هست ، جعفری است.(1)
 

مجنون الحسین

کاربر فعال
"بازنشسته"
نگاهی به سیره امام صادق علیه اسلام


کار و تلاش و دستگیری از مستمندان

امام نه تنها دیگران را دعوت به کار و تلاش می کرد ، بلکه خود نیز با وجود مجالس درس ، مناظرات و... در روزهای داغ تابستان ، در مزرعه اش کار می کرد. یکی از یاران حضرت می گوید : آن حضرت را در باغش دیدم ، پیراهن زبر و خشن بر تن و بیل در دست ، باغ را آبیاری می کرد و عرق از سر و صورتش می ریخت ، گفتم: اجازه دهید من کار کنم. فرمود : من کسی را دارم که این کارها را انجام دهد ولی دوست دارم مرد در راه به دست آوردن حلال از گرمی آفتاب ، آزار ببیند و خداوند نظاره گر تلاش من که در پی روزی هستم ، باشد. (2)

امام در نهایت علاقه به کار و تلاش ، هرگز فریفته درخشش درهم و دینار نگردید و می دانست که بهترین کار از نظر خداوند تقسیم دارایی خود با نیازمندان است . امام درباره باغ خود می فرمود : وقتی خرماها می رسد ، می گویم دیوارها را بشکافند تا مردم وارد شوند و بخورند. ده نفر دیگر بیایند و هر یک ، یک مد خرما بخورند. آنگاه برای تمام همسایگان باغ ( پیرمرد ، پیرزن ، مریض ، کودک و هر کس دیگر که توان آمدن به باغ را نداشته )، یک مد خرما ببرند. سپس مزد باغبان و کارگران و.. را می دهم و باقی مانده محصول را به مدینه آورده بین نیازمندان تقسیم می کنم و در آخر از محصول چهار هزار دیناری ، چهارصد درهم برایم می ماند. (3)
 

مجنون الحسین

کاربر فعال
"بازنشسته"
ساده زیستی امام


امام علیه السلام همانند مردم معمولی لباس می پوشید و در زندگی رعایت اقتصاد ( میانه روی ) را می کرد. می فرمود : بهترین لباس در هر زمان ، لباس معمول همان زمان است. (4)

پس گاه لباس نو و گاه لباس وصله دار بر تن می کرد. لذا وقتی سفیان ثوری به وی اعتراض می کرد که : پدرت علی لباسی چنین گرانبها نمی پوشید ، می فرمود : زمان علی علیه السلام ، زمان فقر و اکنون زمان غنا و فراوانی است و پوشیدن آن لباس در این زمان ، لباس شهرت است و حرام. پس آستین خود را بالا زد و لباس زیر را که خشن بود ، نشان داد و فرمود : لباس زیر را برای خدا و لباس نو را برای شما پوشیده ام. (5)
حضرت صادق علیه السلام همیشه همگام با مردم بود و اجازه نمی داد ، امتیازی برای وی و خانواده اش در نظر گرفته شود. و این ویژگی هنگام بروز بحران های اقتصادی و اجتماعی بیشتر نمایان می گشت . از جمله در سالی که گندم در مدینه نایاب شد ، در آن سال امام (ع) دستور داد گندمهای موجود در خانه را بفروشند و از همان ، نان مخلوط از آردجو و گندم که خوراک بقیه مردم بود ، تهیه کنند و فرمود :" خدا می داند که می توانم به بهترین صورت نان گندم خانواده ام را تهیه کنم ، اما دوست دارم خداوند مرا در حال برنامه ریزی صحیح زندگی ببیند." (6)
 

مجنون الحسین

کاربر فعال
"بازنشسته"
علم امام


آنچه به دوره امامت حضرت امام صادق علیه السلام ویژگی خاص بخشیده ، استفاده از علم بی کران امامت ، تربیت دانش طلبان و بنیان گذاری فکری و علمی مذهب تشیع است.

شیخ مفید می نویسد : آن قدر مردم از دانش حضرت نقل کرده اند که به تمام شهرها منتشر شده و کران تا کران جهان را فرا گرفته و از احدی از علمای اهل بیت :S (31): به اندازه امام این مقدار حدیث نقل نشده است.

اصحاب حدیث ، راویان آن حضرت را با اختلاف آراء و مذاهبشان گرد آورده که عددشان به چهار هزا تن رسیده است. (7)
سید مومن شافعی نیز می نویسد : مناقب آن حضرت بسیار است تا آن جا که شمارشگر حساب از آن ناتوان می باشد. (8)
ابو حنیفه می گوید : من هرگز فقیه تر از جعفر بن محمد [ع] ندیده ام و او حتماً داناترین امت اسلامی است. (9)
 

مجنون الحسین

کاربر فعال
"بازنشسته"
جوانان و امام صادق علیه السلام


نگاه مهربان امام به جوانان ، که با بزرگداشت شخصیت ، تکریم استعداد و صلاحیتها ، احترام به نیازها و توجه به قلبهای پاک و زلال آنان همراه بود و اقبال جمع جوانان به سوی امام علیه السلام ، که فرآیند عملکرد و رفتار متین ، محبت آمیز ، حکیمانه و سرشار از خلوص و عاطفه آن حضرت بود ، همواره جلوه نمایی می کرد.

امام در مورد جوانان می فرمود:
"جوانان زودتر از دیگران به خوبیها روی می آورند." (10)
جوانی فرصت نیکو و زودگذر است که باید به خوبی از آن بهره جست و با زیرکی ، ذکاوت و تیزبینی ، این نعمت خداد را پاس داشت ؛ زیرا این فرصت "ربودنی" و"رفتنی" است وضایع ساختن آن ، چیزی جز غم و پشیمانی برای دوران پس از آن به ارث نمی گذارد.
- امام صادق در این مورد می فرماید :" به هر کس فرصت دست دهد و او به انتظار به دست آوردن فرصت کامل ، آن را به تأخیر اندازد ، روزگار همان فرصت را نیز از او برباید ، زیرا کار ایام ، بردن است و روش زمان ، از دست رفتن." (11)
انسان با ورود به دوران جوانی به دنبال"هویت" جدیدی می گردد. در این مرحله هویت یابی ، نقش " آگاهی و بینش" بسیار مؤثر و کارساز بوده ، بر"رفتار و عمل" پیشی دارد ، در این دوران ، ممکن است سرگردانی در هویت سبب گردد که او به بحران هویت کشیده شود . در این شرایط ، جوان باید رنگ خدایی گیرد تا هویتش خدایی گردد ، دین همان " رنگ خدا " است ، امام صادق علیه السلام می فرماید:
" مقصود از رنگ خدایی همان دین اسلام است." (12)
دین به انگیزه جوان در بنا کردن و آراستن هویت او پاسخ می دهد ، زیرا آدمی دارای عطشی است که فقط با پیمودن راه خدا فرو می نشیند. (13)
از این رو امام صادق علیه السلام ، یادگیری باید ها و نبایدها و اندیشه های سبز دین را از ویژگیهای دوران جوانی می داند. (14)
امام نسبت به آن دسته از جوانانی که علم دین نمی دانند و در پی آن نمی روند ، رنجیده خاطر می گردد. (15)
 

مجنون الحسین

کاربر فعال
"بازنشسته"
جوانان و یافتن دوست


دوست خوب یکی از سرمایه های بزرگ زندگی و از عوامل خوشبختی آدمی است. رفیق شایسته برای جوان جایگاه خاص خود را دارد و اهمیت آن به گونه ای است که درشکل دهی شخصیت او نقش بزرگی ایفا می نماید.

امام دوستان را سه نوع می داند:
1. کسی که مانند غذا به آن نیاز است که آن " رفیق عاقل" است.
2. کسی که وجود او برای انسان به منزله بیماری مزاحم و رنج آور است که آن " رفیق احمق" است.
3. کسی که وجودش به منزله داروی شفا بخش است که آن " رفیق روشن بین و اهل خرد" است. (16)
و نیز رفاقت ، حدودی دارد ، کسی که تمام آن حدود را دارا نیست ، کامل نیست و آن کس که دارای هیچ یک از آن حدود نیست ، اساساً دوست نیست:
1- ظاهر و باطن رفیق، نسبت به تو یکسان باشد.
2- زیبایی و آبروی تو را جمال خود ببیند و نازیبایی تو را نازیبایی خود بداند.
3- دست یافتن به مال یا رسیدن به مقام، روش دوستانه او را نسبت به تو تغییر ندهد.
4- در زمینه رفاقت ، از آنچه در اختیار دارد، نسبت به تو مضایقه ننماید.

5- تورا در مواقع گرفتاری و مصیبت ، ترک نگوید. (17)
 

مجنون الحسین

کاربر فعال
"بازنشسته"
1.جواد محدثی.

2.بحار الانوار، ج 47، ص 56.
3.وسایل الشیعه، ج 16، ص 488.
4.بحار الانوار، ج 47، ص 54.

5.اعیان الشیعه،ج1،ص660.
6.همان ،ص59.
7.ارشاد مفید،ص 254.
8.منتهی الامال، ج2، ص 139.
9.الامام الصادق وابوزهره، ص 224.
10.بحار الانوار، ج 23، ص 236.
11.بحار الانوار ، ج 78، ص 268.
12.اصول کافی ، ج2، ص 14.
13.نهج البلاغه، ترجمه سید جعفر شهیدی، خطبه124،ص 122.
14.وسایل الشیعه، ج 15، ص 194.
15.تحف العقول، حرانی، ص302.
16.تحف العقول، ص 223.
17.الامالی، شیخ صدوق،ص 397.
18.بحار الانوار ، ج 1، ص 17.
19.اصول کافی، ج 4، ص 414.
20.مفاتیح الجنان
 
بالا