نمایندگانی که خود مردم برای رسیدگی به مشکلات و دغدغه هاشون انتخاب کردند و تنها رسالتشون رسیدگی به امورات مردمه ، اسیر بازی های سیاسی شدند و چشم بر روی نالایق بودن مسئولین می بندند. و این طور میشه که افراد بی مسئولیت و کسانی که به هیچ عنوان به فکر مردم نیستند و یا حتی آداب معاشرت با مردم را هم بلد نیستند در پست و مقام خودشون باقی می مانند.
سیاست در لغت به معنی «پاسداری ملک»، «نگه داری قدرت» و «حراست از کشور» است. ولی چیزی که مهم است آشنایی با اصولی می باشد که تدبیر و پاسداری بر آن استوار است.
اصولی که امام علیه السلام از آن پیروی می کرد همگی تحت پوشش ارزش های اخلاقی و اصول انسانی قرار داشت و بر اساس عدل و دادگری استوار بود و، هر نوع دگرگونی در کشور از این اصول سرچشمه می گرفت و امام کرارا بر این اصول تأکید می کرد و هر نوع اداره کشور را بر غیر این اصول نفی می نمود؛ زیرا او به آینده کشور فکر می کرد نه به بقای قدرت و سلطه خویش.
چه بسا ممکن است سیاستمداری از طریق مکر و خدعه و فریب مردم، قلوب و دل ها را متوجه خود و در نتیجه یک نوع آرامش نسبی بر کشور حکم فرما سازد، ولی از آنجا که ظاهرسازی و تزویر اثر موقت دارد و همیشه نمی تواند کار ساز باشد، امیر مؤمنانعلیه السلام از سیاست های مزوّرانه سیاسیکاران، پیوسته نقد می کرد و می فرمود:
«هیهات! لولا التقی لکنت أدهی العرب؛(7)
اگر پارسایی نبود من داهی ترین و زیرک ترین عرب بودم.»
در حدیث دیگر، انگشت روی سیاست های خادعانه معاویه می نهد و می گوید:
«وِاللّهِ ما مُعاویةُ بِاَدْهی مِنّی، وَلکنَّهُ یغدِرُ وَ یفْجُرُ. وَ لَوْلا کراهِیهُ الْغدْرِ لَکنْتُ مِنْ اَدْهی النّاسِ، وَ لکنْ کلُّ غَدرَةٍ فَجرَةٌ، وَ کلُّ فَجرَةٍ کفْرَةٌ. «وَلِکلِّ غادِرٍ لِواٌ یعْرَفُ بِهِ یوْمَ القیامةِ واللّهِ مَا اُسْتَغْفَلُ بِالْمَکیدَةِ، وَ لا اُسْتَغمَزُ بِالشَّدیدَةِ!؛(8)
به خدا سوگند معاویه زیرک تر از من نیست لیکن شیوه او پیمان شکنی و گنهکاری است. اگر پیمان شکنی، ناخوشایند نبود کسی از من زیرک تر نبود. اما پیمان شکنی انسان را به گناه برمی انگیزد و هر چه گناه برانگیزد، دل را تاریک می سازد در رستاخیز برای پیمان شکن درفشی است افراخته و او بدین درفش شناخته می شود به خدا مرا با فریب غافلگیر نتوانند کرد که با سخت گیری ناتوانم نخواهند ساخت.»
*****
سیاست در لغت به معنی «پاسداری ملک»، «نگه داری قدرت» و «حراست از کشور» است. ولی چیزی که مهم است آشنایی با اصولی می باشد که تدبیر و پاسداری بر آن استوار است.
اصولی که امام علیه السلام از آن پیروی می کرد همگی تحت پوشش ارزش های اخلاقی و اصول انسانی قرار داشت و بر اساس عدل و دادگری استوار بود و، هر نوع دگرگونی در کشور از این اصول سرچشمه می گرفت و امام کرارا بر این اصول تأکید می کرد و هر نوع اداره کشور را بر غیر این اصول نفی می نمود؛ زیرا او به آینده کشور فکر می کرد نه به بقای قدرت و سلطه خویش.
چه بسا ممکن است سیاستمداری از طریق مکر و خدعه و فریب مردم، قلوب و دل ها را متوجه خود و در نتیجه یک نوع آرامش نسبی بر کشور حکم فرما سازد، ولی از آنجا که ظاهرسازی و تزویر اثر موقت دارد و همیشه نمی تواند کار ساز باشد، امیر مؤمنانعلیه السلام از سیاست های مزوّرانه سیاسیکاران، پیوسته نقد می کرد و می فرمود:
«هیهات! لولا التقی لکنت أدهی العرب؛(7)
اگر پارسایی نبود من داهی ترین و زیرک ترین عرب بودم.»
در حدیث دیگر، انگشت روی سیاست های خادعانه معاویه می نهد و می گوید:
«وِاللّهِ ما مُعاویةُ بِاَدْهی مِنّی، وَلکنَّهُ یغدِرُ وَ یفْجُرُ. وَ لَوْلا کراهِیهُ الْغدْرِ لَکنْتُ مِنْ اَدْهی النّاسِ، وَ لکنْ کلُّ غَدرَةٍ فَجرَةٌ، وَ کلُّ فَجرَةٍ کفْرَةٌ. «وَلِکلِّ غادِرٍ لِواٌ یعْرَفُ بِهِ یوْمَ القیامةِ واللّهِ مَا اُسْتَغْفَلُ بِالْمَکیدَةِ، وَ لا اُسْتَغمَزُ بِالشَّدیدَةِ!؛(8)
به خدا سوگند معاویه زیرک تر از من نیست لیکن شیوه او پیمان شکنی و گنهکاری است. اگر پیمان شکنی، ناخوشایند نبود کسی از من زیرک تر نبود. اما پیمان شکنی انسان را به گناه برمی انگیزد و هر چه گناه برانگیزد، دل را تاریک می سازد در رستاخیز برای پیمان شکن درفشی است افراخته و او بدین درفش شناخته می شود به خدا مرا با فریب غافلگیر نتوانند کرد که با سخت گیری ناتوانم نخواهند ساخت.»
*****
آخرین ویرایش: