نیاز به دین

Mehrdad M

دوست خوب همه
"کاربر *ویژه*"
نیاز به دین

اعوذبالله من شر نفسی و من شر شیطان لعین الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد الله رب العالمین


نیاز به دین
بحث اصول عقاید را با طرح سؤ الى شروع مى کنیم :
آیا انسان به دین نیاز دارد؟
قبل از پاسخ این سؤ ال ، لازم است ابتدا نیازهاى انسان را ذکر کنیم .

هر انسانى سه نوع نیاز دارد:
۱- نیاز شخصى ۲- نیاز اجتماعى ۳- نیاز عالى
نیاز شخصى ، مثل نیاز به غذا، پوشاک ، مسکن ، همسر.


نیاز اجتماعى ، امورى است که انسان چون در جامعه زندگى مى کند به آنها نیاز دارد. مانند قانون ، مقرّرات و رهبر.
نیاز عالى ، نیاز انسان به شناخت و معرفت است ، که بشر سؤ الات متعدّدى درباره خود و هستى دارد و مى خواهد خیلى چیزها را بشناسد و بداند و درباره آنها اطلاعاتى داشته باشد. مثلا شناخت هستى و مبداء آن ، شناخت هدف هستى و مقصد و پایان آن ، شناخت راه زندگى و شناخت حقّ و باطل ، از جمله نیازها وخواسته هاى هر انسانى است .


اکنون بار دیگر سؤ ال قبلى را تکرار مى کنیم : انسان چه نیازى به دین دارد؟
پاسخ : در میان انواع نیازهاى انسان ، دین ، پاسخگوى نیازهاى عالى اوست . انسان ها براى پاسخگویى به نیازهاى عالى خود به دین نیازمندند، و دین به سؤ الات فوق پاسخ مى دهد.
دین توضیح مى دهد که سرچشمه هستى کجاست ، آفریدگار هستى کیست ، هدفِ هستى چیست ، معیار شناخت حقیقت کدام است و مسئولیّت ما در این مجموعه چیست .


کدام راه ؟
ما انسان ها، براى سعادت و رشد خود به برنامه و طرح نیازمندیم و از سه طریق مى توانیم برنامه مورد نیاز خود را به دست آوریم . به عبارت دیگر سه راه پیش روى ماست :
۱- طبق میل و سلیقه خود عمل کنیم .
۲- طبق خواسته هاى مردم برنامه خود را تنظیم کنیم .
۳- خود را تسلیم خدا نماییم و راه خود را فقط از او بگیریم .


راه خود
راه خود ساخته ، هرگز راه مطمئنّى نیست ، زیرا معلومات ، اطلاعات و دانش انسان بسیار محدود است . او شاهد صدها اشتباه و خطا در اعمال گذشته خویش است . وجود پشیمانى هاى بسیار در زندگى ما دلیلى است بر اشتباه بودن راهى که رفته ایم و چه بسیار از تصوّرات ، برداشت ها و قضاوت هاى ما، که بعدا معلوم مى شود اشتباه بوده است .
مضافاً، طوفان غرائز هر لحظه انسان را از سویى به سویى مى برد وخواسته هاى جدیدى را مطرح مى کند، با این وضع آیا صلاح است باز هم در انتخاب راهى که به سعادت یا شقاوت همیشگى انسان مربوط مى شود، طبق فکر ناقص وعلم محدود خود عمل کند؟!


راه مردم
راه دوّم نیز در نامطمئن بودن ، دست کمى از راه اوّل ندارد، چون همان خطا و سهو و محدودیّت که در دانش و اندیشه من بود در نظریه دیگران نیز هست . همان گونه که من در دام هواها و هوس هاى خویش گرفتارم ، دیگران نیز همین گرفتارى را داشته و دارند و همان طور که من بارها پشیمان شده و مى شوم ، دیگران نیز همین پشیمانى را داشته و خواهند داشت .
از همه اینها گذشته ، هیچ دلیلى وجود ندارد که من از سلیقه خود صرف نظر کنم و دنبال سلیقه هاى گوناگون دیگران باشم . آزادى خود را رها کرده ، اسیر کسانى شوم که نه حقیقت مرا مى شناسند، نه سعادت ابدى مرا مى دانند و نه معلوم است که خیر خواهم باشند.


راه دین یا راه برتر
راه دین ، راهى است که آفریدگار براى ما قرار داده و بدیهى است که سازنده هر کالایى به مشخّصات و نیازهاى آن از دیگران آگاه تر است و بهتر از هر کسى مى تواند مقرّرات مربوط به نحوه استفاده و یا حفظ و نگهدارى آن را مشخّص نموده ، اعلام کند.
آیا وجود انسان ، از یک کالاى ساخته دست بشر کمتر ویا ساده تر است ؟! راه ما و مقرّرات و قوانین زندگى ما را نیز باید سازنده وخالق ما یعنى خداى بزرگ بیان کند، زیرا او از هر کس نسبت به بندگان خود آگاه تر و مهربان تر است .


برگرفته از کتاب توحید حجة الاسلام والمسلمین محسن قرائتى


الهم عجل ولیک الفرج

سربازان مبارز



 
بالا