بوسیدن ضریح معصومین چه حکمی دارد؟

مجنون الحسین

کاربر فعال
"بازنشسته"
[h=2]بوسیدن ضریح معصومین چه حکمی دارد؟[/h]
بوسیدن ضریح معصومین چه حکمی دارد؟
انسان موحّد معتقد است کلیهی امور تکوینی و تشریعی به عنایت خداوند انجام میگیرد و هیچ یک از این امور به مخلوقات او واگذار نشده است و به همین دلیل، خداوند را میپرستد. امّا انسان مشرک معتقد است گرچه الهه و ربها مخلوق حق اند، امّا برخی یا تمام امور تکوینی و تشریعی، به آنها واگذار شده است، و بر اساس همین اعتقاد از ستارهها و بتها طلب باران، شفاعت، یاری رساندن و پیروزی در جنگ میکند، چرا که این امور را تفویض شده به آنها میپندارند.
معیار و ملاک شرک در عبادت چیست؟

یکی از مراتب توحید، توحید در عبادت است یعنی عبادت و پرستش مخصوص خداست، و غیر او شایسته پرستش نیست; چنانکه در نمازهای یومیه همگی چنین میگوییم: «إیّاکَ نَعْبُدُ» تنها تو را میپرستیم.
عبادت را میتوان به صورتهای گوناگون تعریف کرد:
الف) عبادت، خضوع و کرنشی است که از اعتقاد به الوهیت معبود سرچشمه میگیرد; چنانچه اگر گفتار یا رفتاری ناشی از این اعتقاد نباشد، عبادت محسوب نمیشود.
مؤید این معنا آیاتی است که به عبادت خداوند امر کرده و از عبادت غیر خدا نهی میکند
( ...یقَوْمِ اعْبُدوُ اللّه مَالَکُمْ مِنْ إِله غَیْرُه... ).[1]
«ای قوم من، (تنها) خداوند یگانه را پرستش کنید، که معبودی جز او برای شما نیست».
ب) عبادت، خضوع و کرنش در مقابل موجودی است که او را «ربّ» و صاحب خود میدانیم، بسان صاحب هر باغی و مزرعهای که آن را پرورش میدهد، یعنی عبادت معبود به دلیل ربوبیّت او است.
گواه این تعریف، آیاتی است که دلیل منحصر بودن عبادت به خداوند را، یگانه ربّ بودن او میداند مانند:
1. ( ...وَ قالَ الْمَسِیحُ یا بَنی إِسرائیل اعْبُدُوا اللّهَ رَبِّی وَ ربَّکُمْ... ).[2]
«مسیح گفت: ای بنی اسرائیل خداوند یگانه را که پروردگار من و شما است پرستش کنید».
2. ( إِنَّ هَذه أُمَّتُکُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَأَنَا رَبُّکُمْ فَاعْبُدُونِ ) .[3]
«این (پیامبران بزرگ و پیروانشان) همه امت واحدی بودند و من پروردگار شما هستم، پس مرا پرستش کنید».
3. ( إِنَّ اللّهَ رَبِّی وَربُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ هذَا صِراطٌ مُسْتَقِیمٌ ) .[4]
«خداوند پروردگار من و پروردگار شما است، او را بپرستید (نه من، و نه چیز دیگر) این است راه راست».
انسان موحّد معتقد است کلیهی امور تکوینی و تشریعی به عنایت خداوند انجام میگیرد و هیچ یک از این امور به مخلوقات او واگذار نشده است و به همین دلیل، خداوند را میپرستد

ج) عبادت ، خضوع و خشوع در برابر کسی است که او را اله عالم، یا موجودی که امور هستی به او واگذار شده است میدانیم، حال چه امور تکوینی مانند خلق، رزق، زنده کردن و می راندن، و چه امور تشریعی مانند قانونگذاری، شفاعت و مغفرت. انسان موحّد معتقد است کلیهی امور تکوینی و تشریعی به عنایت خداوند انجام میگیرد و هیچ یک از این امور به مخلوقات او واگذار نشده است و به همین دلیل، خداوند را میپرستد. امّا انسان مشرک معتقد است گرچه الهه و ربها مخلوق حق اند، امّا برخی یا تمام امور تکوینی و تشریعی، به آنها واگذار شده است، و بر اساس همین اعتقاد از ستارهها و بتها طلب باران، شفاعت، یاری رساندن و پیروزی در جنگ میکند، چرا که این امور را تفویض شده به آنها میپندارند.

معیار اساسی توحید و شرک در عبادت


با توجه به تعاریف سهگانه یاد شده ، معیار اساسی توحید و شرک در عبادت آشکار میشود. هر خضوعی که ناشی از اعتقاد به الوهیت یا ربوبیّت و یا تفویض کاری به موجود مورد خضوع باشد، عبادت شمرده میشود، حال چه این اعتقاد، بر حق و صحیح باشد ( اگر خداوند معبود باشد) و یا اعتقادی باطل و ناصواب باشد (اگر بتها و غیر خداوند معبود باشند) در هر دو صورت، خضوع او برگرفته از اعتقاد به الوهیت یا ربوبیّت یا تفویض است و چنین خضوعی عبادت آن موجود محسوب میشود.
امّا اگر خضوع انسان، بدون این اندیشه و اعتقاد باشد، این خضوع عبادت نیست، بلکه تعظیم و بزرگداشت شمرده میشود، و نه انسان خاضع مشرک است و نه عمل او شرک آمیز. امّا این تعظیم و احترام غیر عبادی، گاهی جایز و حلال است مانند تعظیم انبیا و اولیای الهی و یا معلمان و مربیان، و گاهی حرام و غیر مجاز است، مانند سجده کردن در مقابل انبیا و اولیای الهی; امّا حرمت این کار ، به دلیل عبادت بودن آن نیست، بلکه به دلیل ممنوعیت سجده کردن در برابر غیر خداوند است و این که غیر او، سزاوار سجده نیست.
حال که تفاوت بین تعظیم و عبادت روشن شد، به این نتیجه میرسیم که اعمالی مانند بوسیدن قرآن مجید، یا ضریح انبیا و چیزهایی که به گونهای به آنها مربوط اند، در صورتی که همراه با اعتقاد به الوهیت و ربوبیّت یا تفویض نباشد، عبادت آنها محسوب نمیشود.

پی نوشت ها :
[1] . اعراف/59.
[2] . مائده/72.
[3] . انبیاء/92.
[4] . آل عمران/51. و آیات دیگری نیز به همین مضمون وجود دارد مانند: آیات 3 یونس، 99 حجر، 65 و 36 مریم، 64 زخرف​
 
بالا