دنیای اقتصاد: آیا مدیران باید در مورد بخشی که در آن فعالیت میکنند، دانش فنی داشته باشند یا مهارتهای کلی مدیریتی و یک رویکرد بیرونی تازه میتواند مفید باشد؟ این پرسش که آیا مدیران باید در حوزه فعالیت خود تخصص علمی باشند یا نه، جای بحث زیادی دارد.
خیلیها میگویند داشتن تخصص در حوزه کاری شما یک ویژگی حیاتی است؛ اما فردی مثل ریچارد برنسون میتواند این عقیده را به چالش بکشاند. او در صنعت هواپیمایی یا قطار یا هر بخش دیگری که در آن کسب وکارهای موفقی را راهاندازی کرده، هیچ دوره آموزشی تخصصی را نگذرانده است.
با این حال، بحث موجود کمی پیچیدهتر از این مثال است. برنسون میتواند استثنایی برای این قانون باشد و کیفیت مدیریت و ذهن زیرک او میتوانست کم تجربگی او در بازار را جبران کند.
دیدگاه شما هر چه باشد، باید بدانیم افرادی که در صدر یک سازمان قرار میگیرند، باید چه ویژگیهایی داشته باشند. سازمانهای بزرگ نیازمند رهبران بزرگ هستند و بدون علم به اینکه این رهبران چه ویژگیها و مهارتهایی باید داشته باشند، کشورها در معرض خطر عدم توسعه استعدادهای مدیریتی برای آینده قرار میگیرند.
تحقیقات در مورد صنایع خاص نشان میدهد که داشتن دانش فنی عمیق از یک بخش خاص ارزش زیادی دارد. دکتر آماندا گودال، مدرس بخش مدیریت مدرسه کسبوکار کاس در لندن، تحقیقات متعددی را در بخشهای گوناگون شامل تحصیلات عالی تا مسابقات فرمول یک انجام داده است.
این تحقیقات او را به این نتیجه رسانده که سازمانهایی که توسط مدیرانی اداره میشوند که دانش تخصصی دارند و البته مقتدر هستند، نسبت به شرکتهایی که مدیران معمولی دارند، از عملکرد بهتری برخوردار بودهاند.
دکتر گودال در این تحقیقات دریافت که از میان 100 دانشگاه تحقیقاتی برتر دنیا، بیشتر آنها توسط متخصصان تحقیقاتی اداره میشوند یا در رتبه بندی بیمارستانهای آمریکا مشخص شد که امتیاز کیفی بیمارستانهایی که توسط یک پزشک متخصص اداره میشوند، نسبت به بیمارستانهای دیگر 25 درصد بیشتر است. تحقیقات در مورد مسابقات فرمول یک نیز نشان داد که احتمال برنده شدن تیمهایی که سرپرستان آنها راننده یا مکانیک هستند، نسبت به رقبا دو برابر بیشتر است.
دکتر گودال معتقد است متخصصین یک حوزه به دلایل مختلف میتوانند مدیران خوبی در آن بخش باشند: آنها میدانند چگونه باید شرایط مساعدی برای کارکنان کلیدی به وجود آورند، چون خودشان زمانی در این موقعیت بودهاند؛ هنگام تعیین استراتژی، تجربه و تمرکز کاری آنها بر صنعتی که فعالیت میکنند، بینش بزرگی ایجاد میکند و در نهایت تلاش میکنند استانداردها را ارتقا دهند، چون کارمندانی را استخدام میکنند و توسعه میدهند که مثل خودشان کارآمد هستند.
خیلیها میگویند داشتن تخصص در حوزه کاری شما یک ویژگی حیاتی است؛ اما فردی مثل ریچارد برنسون میتواند این عقیده را به چالش بکشاند. او در صنعت هواپیمایی یا قطار یا هر بخش دیگری که در آن کسب وکارهای موفقی را راهاندازی کرده، هیچ دوره آموزشی تخصصی را نگذرانده است.
با این حال، بحث موجود کمی پیچیدهتر از این مثال است. برنسون میتواند استثنایی برای این قانون باشد و کیفیت مدیریت و ذهن زیرک او میتوانست کم تجربگی او در بازار را جبران کند.
دیدگاه شما هر چه باشد، باید بدانیم افرادی که در صدر یک سازمان قرار میگیرند، باید چه ویژگیهایی داشته باشند. سازمانهای بزرگ نیازمند رهبران بزرگ هستند و بدون علم به اینکه این رهبران چه ویژگیها و مهارتهایی باید داشته باشند، کشورها در معرض خطر عدم توسعه استعدادهای مدیریتی برای آینده قرار میگیرند.
تحقیقات در مورد صنایع خاص نشان میدهد که داشتن دانش فنی عمیق از یک بخش خاص ارزش زیادی دارد. دکتر آماندا گودال، مدرس بخش مدیریت مدرسه کسبوکار کاس در لندن، تحقیقات متعددی را در بخشهای گوناگون شامل تحصیلات عالی تا مسابقات فرمول یک انجام داده است.
این تحقیقات او را به این نتیجه رسانده که سازمانهایی که توسط مدیرانی اداره میشوند که دانش تخصصی دارند و البته مقتدر هستند، نسبت به شرکتهایی که مدیران معمولی دارند، از عملکرد بهتری برخوردار بودهاند.
دکتر گودال در این تحقیقات دریافت که از میان 100 دانشگاه تحقیقاتی برتر دنیا، بیشتر آنها توسط متخصصان تحقیقاتی اداره میشوند یا در رتبه بندی بیمارستانهای آمریکا مشخص شد که امتیاز کیفی بیمارستانهایی که توسط یک پزشک متخصص اداره میشوند، نسبت به بیمارستانهای دیگر 25 درصد بیشتر است. تحقیقات در مورد مسابقات فرمول یک نیز نشان داد که احتمال برنده شدن تیمهایی که سرپرستان آنها راننده یا مکانیک هستند، نسبت به رقبا دو برابر بیشتر است.
دکتر گودال معتقد است متخصصین یک حوزه به دلایل مختلف میتوانند مدیران خوبی در آن بخش باشند: آنها میدانند چگونه باید شرایط مساعدی برای کارکنان کلیدی به وجود آورند، چون خودشان زمانی در این موقعیت بودهاند؛ هنگام تعیین استراتژی، تجربه و تمرکز کاری آنها بر صنعتی که فعالیت میکنند، بینش بزرگی ایجاد میکند و در نهایت تلاش میکنند استانداردها را ارتقا دهند، چون کارمندانی را استخدام میکنند و توسعه میدهند که مثل خودشان کارآمد هستند.