نویسنده: علی محمد اسدی
پایان برزخ
ثواب و عذاب قبر- چنانکه بیان شد - همچنان ادامه دارد تا اینکه مدتی پیش از برپایی قیامت بزرگ، حادثه ی شگفتی عالم را فرا می گیرد؛ زمین و آسمان را به لرزه در می آورد؛ موجودات را دستخوش مرگ می نماید و نظام هستی را دگرگون می سازد.
پس از مدتی، در آغاز برپایی قیامت، انقلابی شگفت تر از انقلاب پیشین صورت می پذیرد و تمام موجودات را در پیشگاه خدا حاضر می کند!
این دو حادثه ی بزرگ به امر خدا، توسط « اسرافیل» فرشته ی مأمور برپایی قیامت انجام می گیرد. مرحله ی نخست که سبب فنای جهان هستی می شود « نفخه ی اماته» و مرحله ی دوم که سبب زنده شدن موجودات و برانگیختن انسانها از قبر می شود « نفخه ی احیاء» نامیده می شود.
به آیاتی در این باره توجه فرمایید:
« و إن من قریةٍ إلا نحنُ مهلکوها قبلَ یوم القیامة» (1)
هیچ شهر و دیاری در روی زمین نیست، مگر آنکه پیش از فرارسیدن قیامت، هلاک شوند.
« کلُّ من علیها فانٍ و یبقی وجهُ ربک ذوالجلال و الاکرامِ» (2)
هر که و هر چه روی زمین هست، دستخوش مرگ و فناست. زنده و جاودان، تنها ذات خدای بزرگ و با عظمت است.
« کلُّ نفسٍ ذائقةُ الموتِ ثمّ الینا ترجعونَ» (3)
هر نفسی، شهد مرگ را می چشد و پس از آن بازگشتشان به سوی ماست.
« و یومَ ینفخُ فی الصورِ ففزعَ من فی السموات و من فی الارض» (4)
روزی که در « صور» دمیده شود، همه ترسان و هراسان، مدهوش مرگ گردند.
« ثمّ انکم بعد ذلک لمیّتونَ ثمّ انکم یوم القیامة تُبعَثون» (5)
باز [ در جهان برزخی] همگی خواهید مرد و سپس در روز قیامت، برانگیخته می شوید.
« و نفخَ فی الصور فصعِقَ من فی السموات و من فی الارض الا من شاءاللهُ ثمّ نفخَ فیه اخری فإذاهم قیامٌ ینظرون» (6)
چون در « صور» دمیده شود، جز عده ای [ که مراد فرشتگان مقرب الهی است] همه یکباره مدهوش مرگ شوند؛ سپس، بار دیگر در « صور» دمیده شود که ناگاه همه برخیزند و تماشاگر- حیات دوباره - باشند.
« ما ینظرونَ الا صیحةً واحدةً تأخذهم و هم یخصّمونَ فلا یستطیعونَ توصیةً و لا الی اهلهم یرجعونَ و نفخَ فی الصور فاذاهم من الاجداثِ الی ربهم ینسلونَ» (7)
چون صیحه ی نخست دمیده شود، به ناگاه مرگ همه را فرا گیرد؛ در حالی که آن لحظه با هم به گفت و گو مشغول بودند و فرصت سفارش و بازگشت به طرف خانواده ی خویش را ندارند. پس از مدتی، برای بار دیگر در صور دمیده می شود که به سرعت همه به سوی خدای خویش می شتابند.
« یوم ترجفُ الراجفة تتبعها الرادفةُ» (8)