«اهميت مشاوره و ويژگى هاى مشاور از منظر دينى»

  • نویسنده موضوع *Man*
  • تاریخ شروع

*Man*

کاربر فعال
"بازنشسته"
L130280075442.jpg

3. رازدارى


يكى از اصول اخلاقى و تربيتى اسلام رازدارى و فاش نكردن اسرار خود و ديگرن است. چه بسا ممكن است كرامت انسانى فرد در صورت فاش شدن اسرار و رازهاى نهانى اش لطمه بيند و ديگران از اين پيشامد و جريان سوء استفاده كنند.

از اين رو، در دستورات اخلاقى و تربيتى دين اسلام توصيه شده كه هرگز اسرار ويژه خود را، حتى به دوستان صميمى خود نگوييد; زيرا ممكن است آنان روزى دشمن شما شوند و از اين فرصت سوء استفاده نمايند.

تأكيد به رازدارى و كتمان سرّ در رابطه با اسرار ديگران و مسائل خصوصى ديگران، كه مورد اطلاع فرد است، بيشتر بوده و سفارش اكيد شده كه نبايد حرف هاى نهانى مردم و راز و رمز زندگى فردى و اجتماعى آنان را كه در اختيار شماست، فاش گردد و كتمان سرّ برادران دينى يكى از وظايف اخلاقى مؤمنان شمرده شده است.



حضرت اميرالمؤمنين(عليه السلام) در ضمن توصيه هاى اخلاقى و حكومتى كه به مالك اشتر دارند، به رازدارى مردم توصيه مى كنند، آن حضرت در الگوبردارى از قرآن كريم، به مالك اشتر تأكيد مى كند كه تو به عنوان نماينده حكومت، بيش از هر كس سزاوار حفظ اسرار مردم هستى. مردم به هنگام مشكلات و ناملايمات، با تو به طرح اسرار خود مى پردازند. تو بايد با حوصله كامل پاى حرف آنان بنشينى و سنگ صبور و رازدار آنان باشى.

در تفسير نمونه ذيل آيات 4 تا 6 سوره يوسف آمده است:

از درس هايى كه اين بخش از آيات سوره يوسف به ما مى دهد، درس حفظ اسرار است كه گاهى در مقابل برادران نيز بايد عملى شود. در زندگى انسان اسرارى وجود دارد كه اگر فاش شود، ممكن است آينده او و جامعه اش را با خطر مواجه كند. خويشتن دارى در حفظ اسرار و راز خود و ديگران يكى از نشانه هاى وسعت روح و قدرت اراده است.

امام رضا(عليه السلام)مى فرمايند:


*مؤمن، مؤمن نخواهد بود مگر اينكه سه خصلت داشته باشد: سنّتى از پروردگار متعال و سنّتى از پيامبر(صلى الله عليه وآله) و سنّتى از امام و پيشوا; سنّت پروردگار كتمان اسرار است، سنّت پيامبر مدارا با مردم است و سنّت امام شكيبايى در برابر ناراحتى ها و مشكلات مى باشد*

البته، مراد از كتمان سرّ در اين روايت بيشتر ناظر به كتمان اسرار ديگران است.


مشاور به عنوان كسى كه مورد اعتماد و محرم اسرار آنان است مى بايستى رازدارى را در حدّ اعلاى آن رعايت نمايد در غير اين صورت، هم مردم به او كمتر مراجعه و اعتماد خواهند كرد و هم اينكه افشاى اسرار مراجعان چه بسا موجب درگيرى ها، سوءظن ها و اختلافات گردد.

امام جعفر صادق(عليه السلام) در رابطه با رازدارى مشاور مى فرمايند:



«انّ المشورة لاتكون بحدودها... والرابعة ان تطّلعه على سرّ فيكون علمه به كعلمك بنفسك، ثم يسّر ذلك و يكتمه...»;
مشورت داراى حدودى است... چهارمين آن اين است كه اگر آگاه كنى مشاور را بر اسرار خودت، آگاهى او بر اسرارت مانند آگاهى خودت بر اسرارت باشد، و لذا بايد آن را مكتوم و پوشيده نگه دارد.



حضرت على(عليه السلام)نيز مى فرمايند:


«المستشار مؤتمن»;
مشاور امانت دار است.



كسى كه امانت دار باشد در امانت خيانت نمى كند و راز افراد را فاش نمى سازد. البته، در مواردى مشاور مى تواند و گاهى بايد اسرار مراجع را فاش كند و آن زمانى است كه مراجع احتياج پيدا مى كند از متخصصان ديگر كمك بگيرد. در اين صورت، مشاور بايد اطلاعات خود را در اختيار متخصصان مربوط قرار دهد تا آنان بتوانند با اطلاعات كافى به جهت حل مشكل مراجع اقدام كنند.
 

*Man*

کاربر فعال
"بازنشسته"
1743.jpg

4. ديندارى و تقوا

يكى از صفات پسنديده و ارزش هاى جاودانه و سعادت بخش، تقوا و ديندارى است.

ديندارى و رعايت حدود احكام الهى و تقيّد به دستورات شرع مقدّس اسلام و پرهيز از گناهان از مسائلى است كه نظير و همتايى نمى توان براى آن يافت; چه اينكه اين خصيصه موجب كمال دنيوى و اخروى انسان مى گردد.

كسى كه آراسته به اين گوهر گرانبها باشد، در چهارچوبه قوانين الهى قرار مى گيرد و از بندگان مطيع پروردگار شمرده مى شود. اين التزام و پاى بندى به دستورات خالق متعال موجب رشد مادى و معنوى انسان مى گردد و او را از پرتگاه هاى خطرناك محافظت نموده و از فتنه ها دور مى سازد. تقوا به مثابه يك نگهبان قوى و يك كنترل كننده مطمئن، جلوى سركشى نفس اماره را سد كرده، صاحب تقوا را از هلاكت معنوى مصون مى دارد و دريچه هاى نور و هدايت را به او مى نماياند.

اميرالمؤمنين على(عليه السلام)مى فرمايند:



*بدانيد كه هر كسى كه از خداى هراسد و تقوا پيشه كند براى او راه بيرون شدن از فتنه ها و چراغى در تاريكى ها قرار مى دهد، و او را در آنچه ميل و خواست اوست جاويدان مى دارد، و در نزد خود در منزل كرامت فرود مى آورد، در سرايى كه خاص خود ساخته و سايه اش عرش است، و روشناييش خشنودى او، و زايران آن فرشتگان و دوستانش پيامبران وى اند*


تقوا موجب سهولت در كارها، رهايى از شدائد، رزق فراوان و محبوب شدن در دل هاى مؤمنان مى گردد.

قرآن كريم مى فرمايد:



(وَ مَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجاً وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ...)(طلاق: 2و3);
هر كس تقوا و پرهيزكارى پيشه كند، خداوند براى او راه بيرون شدن از سختى ها و شدائد را قرار مى دهد و از راه هايى كه گمان نمى برد رزق و روزى مى دهد.



در آموزه هاى دينى سفارش شده كه مشاور هم بايد فردى ديندار و باتقوا باشد و به افراد توصيه شده با افراد ديندار و با تقوا مشاوره كنند; زيرا آنان اهل خيانت نبوده، براساس مصالح واقعى افراد قضاوت مى كنند.

در مشاوره نيز با همفكرى با مراجعان، آنان را به خير و نيكى رهنمون نموده، و نه تنها مصالح دنيوى بلكه مصالح اخروى آنان را نيز در نظر دارند و با دلسوزى و صداقت كامل، مشورت كننده را راهنمايى مى نمايند.

پيامبر گرامى(صلى الله عليه وآله)در اين رابطه مى فرمايند:



«شاور المتقين الذين يؤثرون الاخرة على الدنيا و يؤثرون على انفسهم فى اموركم»;
با پرهيزكاران كه آخرت را بر دنيا و كارهاى شما را بر مصلحت خود ترجيح مى دهند و ايثار مى كنند مشورت نماييد.



در حديثى ديگر حضرت امام صادق(عليه السلام)مى فرمايند:



«استشر فى امرك الذين يخشون ربّهم»;
با كسانى كه از خدا ترس دارند و مطيع پروردگارند مشورت كن.



آراستگى به صفت تقوا موجب اعتماد بيشتر مراجع، نفع دنيوى و اخروى او، دلسوزى بيشتر از ناحيه مشاور، مصون بودن از انحراف و... است.

در روايتى نورانى از امام صادق(عليه السلام) به اين مطلب اشاره شده، آنجا كه مى فرمايند:



«استشر العاقل من الرجال الورع فانّه لا يأمر الّا بخير، و ايّاك و الخلاف، فانّ خلاف الورع العاقل مفسدة فى الدين و الدنيا»;
با افراد عاقلى كه پرهيزكارند مشورت كن، به درستى كه جز به خير و صلاح امر نمى كنند و پرهيز كن از مخالفت با افراد با تقواى عاقل، زيرا موجب ضرر و خسران در دين و دنياى تو مى گردد.



نكته اى كه در اينجا ضرورى به نظر مى رسد ابعاد تقوا در مشاوره است كه از موارد آن مى توان به رعايت حدود الهى در نگاه، تماس بدنى در بيان توصيه ها، رعايت مصالح واقعى مراجع، عدم سوء استفاده از مراجع و... اشاره نمود.

و در جاى ديگر مى فرمايند:

«انّ المشورة لاتكون الّا بحدودها... و الثالثة ان يكون صدّيقاً مؤاخياً...»;
مشورت شايسته نيست جز با رعايت حدود و شرايط... شرط سوم آن است كه مشاور صادق و با محبت باشد.


 

*Man*

کاربر فعال
"بازنشسته"
00-little-pix-swans.jpg


5. صميمى بودن

محبّت و صميميت زيباترين و جذاب ترين ابزارى است كه در بسيارى از موارد مى تواند نقش آفرين بوده و ثمرات زيادى داشته باشد، به گونه اى كه مى توان در پرتو آن نيروى جاذبه و اعتماد متقابل را تقويت كرد، انسان ها را به وسيله آن به سوى حق و عدالت هدايت، ارتباطات را نيكو، افراد را به همديگر خوشبين ساخت.

محبّت همان مهربانى، رأفت، مدارا، دل سوزى، ترحم، صميميت و صفاى دل است كه داراى شاخه هايى مانند:

محبت دوجانبه پدر و مادر با فرزندان،
همسران،
همسايگان،
دوستان،
استاد و شاگرد،
مراجع و مشاور،
امام و امت و...

مى باشد كه سرچشمه آثار درخشان و بركات بوده و پديدآورنده مدينه فاضله و زيبايى زندگى و روابط اجتماعى خواهد شد. بر همين اساس، در آموزه هاى دينى به اين مفهوم توجه ويژه اى شده است.

قرآن مى فرمايد:

(مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاء بَيْنَهُمْ) (فتح: 29);
محمّد(صلى الله عليه وآله) رسول خداست و كسانى كه با او هستند، در برابر كفّار سرسخت و در ميان خود مهربان و با محبت هستند.


اميرالمؤمنين حضرت على(عليه السلام) مى فرمايند:


«أشرف الشيّم رعاية الودّ»;
برترين خوى ها، رعايت كردن حريم دوستى و محبّت است.


همچنين آن حضرت در نامه اى به بعضى از عمّال حكومت اسلامى چنين مى فرمايند:


«واحفض للرّعية جناحك و ابْسط لهم وجهَكَ و اَلِن لَهُم جانبك»;
بال هاى محبت را براى رعيّت بگستران و با مردم گشاده روى و فروتن باش.



محبت و علاقه به همديگر، تلخى ها را بى اثر و بذر علاقه مندى و صفا را در دل ها مى افشاند.

مولانا جلال الدين در ديوان مثنوى مى گويد:

«لقمان حكيم داراى ارباب با محبت بود به طورى كه هر غذايى را كه مى خواست تناول كند، نخست آن را نزد لقمان نهاده، سپس نيم خورده لقمان را مى خورد. روزى ايشان خربزه اى آورد و آن را پاره كرده و يك قاچ به لقمان داد، لقمان وقتى آن را خورد متوجه شد كه بسيار تلخ است، ولى چيزى نگفت و آن را با لذّت و شوق خورد. به اين ترتيب ارباب او قاچ هاى ديگرى به لقمان داد و آن را خورد، تنها يك قاچ باقى ماند و خودش آن را تناول كرد، ولى متوجه شد كه بسيار تلخ است. زبانش آبله زد و گلويش سوخت و به لقمان گفت: اين زهر را چگونه نوش كردى؟ لقمان گفت: آن همه نيكى به من كردى در ميان آنها يكى تلخ بود، آيا سزاوار است كه به خاطر يك تلخى آن همه نيكى ها را فراموش كنم و ناشكرى نمايم؟ از اين رو، اين زهر را به خاطر شيرينى هاى محبت و صميميت تو نوش جان كردم.



از محبت تلخ ها شيرين شود *** وز محبت مس زرين شود
از محبت خارها گل مى شود *** وز محبت سركه ها مل مى شود
از محبت نار نورى مى شود *** وز محبت ديو حورى مى شود



اگر مشاور فردى با صفا و محبت باشد، افراد شيفته او شده، توصيه هاى او را به جان و دل خريده، عمل مى كنند. حتى اگر به كارى سخت و خوردن دارويى تلخ فرمان دهد، اطاعت مى كنند و از تعامل با او احساس آرامش مى كنند. در پرتو اين آرامش و صفا، كدورت ها، افكار منفى و مشكلات زندگى از آنها دور شده، دل هاى آنان نورانى مى شود.

امام صادق(عليه السلام) مى فرمايند:


*مشاور بايد دوست صميمى باشد و اگر دوست صميمى شد، سرّ تو را كه بر او آشكار ساخته اى پنهان خواهد كرد*
 

*Man*

کاربر فعال
"بازنشسته"
nasihat2_67134.jpg

6. خيرخواهى


نصيحت و خيرخواهى به همنوعان، به ويژه برادران دينى در فرهنگ اسلامى از اهميت و جايگاه قابل توجهى برخوردار است و در دستورات اخلاقى اسلام به آن سفارش و تأكيد فراوان شده است. در آموزه هاى دينى توصيه شده كه افراد جامعه انسانى و اسلامى غمخوار همديگر بوده، آنان را به صلاح و خير دعوت كنند.

امام صادق(عليه السلام)مى فرمايند:



*براى مؤمن واجب است تا مؤمن ديگر را نصيحت و خيرخواهى كند*


اين وظيفه درباره مصلحان اجتماعى و انبياى الهى از اهميتى مضاعف برخوردار است، به گونه اى كه در قرآن كريم دعوت و تبليغ انبياى الهى با واژه «نصيحت» معرفى شده است.

قرآن از زبان حضرت نوح(عليه السلام)چنين نقل مى كند:


(أُبَلِّغُكُمْ رِسَالاَتِ رَبِّي وَأَنصَحُ لَكُمْ)(اعراف: 62);
پيام هاى پروردگارم را به شما مى رسانم و اندرزتان مى دهم.


حضرت هود(عليه السلام) نيز اعلام مى كند:


(أُبَلِّغُكُمْ رِسَالاتِ رَبِّي وَأَنَاْ لَكُمْ نَاصِحٌ أَمِينٌ)(اعراف: 68);
پيام هاى پروردگارم را به شما مى رسانم و براى شما خيرخواهى امينم.



قوام نصيحت به انگيزه هاى خيرخواهانه و بدون ناخالصى از سوى نصيحت كننده مى باشد. در استعمال واژه عربى نيز اين مضمون در معنا اشراب شده و به هر گفتارى يا عملى كه در آن خير نصيحت شونده منظور شده باشد و معناى تصفيه كردن و خالص كردن باشد، اطلاق مى گردد.


نصيحت و خيرخواهى، گستره وسيعى دارد و هرگونه گفتار و كردار خيرخواهانه را دربر مى گيرد:

ارشاد به مصالح دينى،
دنيوى،
كمك به اصلاح امور،
جلوگيرى از لغزش،
تنبيه در صورت غفلت و...


خيرخواهى و نصيحت همچنين زبان خاصى نمى شناسد، ممكن است ناصح براساس تشخيص، گاهى از زبان انتقاد و گاهى از زبان تعريف و تمجيد، براى رفع مشكل مراجع استفاده كند.

اميرالمؤمنين على(عليه السلام)انتقادها و اعتراض هاى خود را نسبت به معاويه «نصيحت» دانسته و در نامه اى به او مى نويسد:


«وَ اعْلَم اَنّ الشَيطانَ قَد ثَبَّطَكَ عَن اَنْ تُراجِعَ اَحسَنَ اُمورُكَ و تَأذَنَ لِمَقالِ نصيحِكَ»;
بدان كه شيطان نمى گذارد تو به نيكوترين كارهايت بپردازى و اندرزى را كه به سود توست بشنوى.



گاهى ممكن است نظر نصيحت كننده براى نصيحت شونده خوشايند نباشد و از اين رو، ناصح نبايد خوشايندى منصوح را در نظر بگيرد، بلكه بايد مصالح واقعى منصوح را لحاظ كند، نه ميل و گرايش او را.

حضرت على(عليه السلام) در وصيت خود به امام حسن مجتبى(عليه السلام)فرمودند:


«وامحض اخاك النصيحة، حسنة كانت أو قبيحة»;
براى برادرت نصيحت را خالص گردان، چه در نزد او تصوّر او «نيكو» باشد و يا «زشت».


مشاور نيز به عنوان كسى كه مورد اعتماد و مشورت قرار مى گيرد، بايد خيرخواه و نصيحت كننده به صلاح و رستگارى واقعى باشد و منافع شخصى خود و ديگران را هرگز در نظر نگيرد، بلكه مصالح مراجع را در نظر داشته باشد.

اميرالمؤمنين على(عليه السلام) در نامه اى به محمّدبن ابى بكر چنين مى نويسد:


«و أنصح المرء اذا استشارك»;
وقتى كسى از تو مشورت خواست او را خيرخواه باش.


امام صادق(عليه السلام) نيز مى فرمايند:

«شاور فى امورك مما يقتضى الدّين مَن فيه خمس خصال: منها النصح»;
در مواردى كه دين اقتضا مى كند با افرادى مشورت كن كه پنج ويژگى داشته باشند از جمله خيرخواهى و نصيحت


پيامبر گرامى(صلى الله عليه وآله) در روايتى علاوه بر اشاره بر لزوم خيرخواهى مشاور، به فوايد مشاوره با افراد عاقل و خيرخواه نيز اشاره نموده، مى فرمايند:

«مشاورة العاقل الناصح رشد و يمن»;
مشاوره با افراد عاقل و خيرخواه باعث رشد و بركت است.


در جاى ديگر مى فرمايند:

«اذا اشار عليك العاقل الناصح فاقبل و ايّاك و الخلاف عليهم فانّ فيه الهلاك»;
وقتى مشاور عاقل و خيرخواه به تو نصيحتى كرد قبول كن و اگر مخالفت كنى در هلاكت و خسران گرفتار مى شوى.


 

*Man*

کاربر فعال
"بازنشسته"
نتيجه گيرى

اسلام به عنوان مكتبى جامع و همه جانبه نگر به تمام ابعاد وجودى و نيازهاى انسان توجه كرده است.

يكى از مسائل مهم و ارزشمند در گستره زندگى اجتماعى، تعامل و همفكرى و مشورت است كه به اين مسئله در آموزه هاى دينى توجه ويژه شده است و روايات بسيار و آياتى از قرآن كريم به اين امر اختصاص يافته است.

همان گونه كه در نوشته بالا ملاحظه نموديد براى مشاور ويژگى هاى زيادى شمرده شده بود كه از جمله آنها:

عاقل بودن،
دانش و تخصص كافى،
رازدارى،
تقوا،
صميمى بودن
خيرخواهى

مى باشد. همچنين در بعضى روايات به آثار و فوايد اين ويژگى ها اشاره شده و همه آنها در راستاى تعامل بهتر و ارتباط مطلوب تر مراجع و مشاور مى باشد.
Picture

على احمد پناهى
 
بالا