«اهميت مشاوره و ويژگى هاى مشاور از منظر دينى»

  • نویسنده موضوع *Man*
  • تاریخ شروع

*Man*

کاربر فعال
"بازنشسته"


11311-40544.jpg


چكيده


اسلام به عنوان مكتبى جامع و همه جانبه نگر براى سلامتى روح و روان و سلامتى دينى انسان اهميتى فوق العاده قايل است.

از اين رو، با ارائه برنامه و دستورات لازم، تمهيدات لازم را براى تحقق آن فراهم نموده است.

يكى از رهنمودهاى ارزشمند اسلام در اين رابطه، توصيه به همفكرى، تبادل نظر و مشورت در امور مختلف اجتماعى، و استفاده از تخصص هم نوعان در تأمين سلامت روحى، جسمى و توصيه به رعايت موازين اخلاقى و دينى در مشاوره است.

در اين جا، ضمن تبيين مفهوم مشاوره از نگاه دينى و روان شناسى معاصر و توجه به نقاط اشتراك و اختلاف آنها، به اهميت مشاوره و ويژگى هاى مشاور از منظر دينى پرداخته شده، و همچنين به آثار و پيامدهاى مثبت وجودِ اين ويژگى ها در مشاور اشاره گرديده است.




 

*Man*

کاربر فعال
"بازنشسته"
13880115031.jpg


مقدّمه


هر انسان بالغ و خردمندى به طور طبيعى در پى كمال و موفقيت و بالندگى بيشتر در زندگى بوده، همواره در تلاش است تا به هدف و آرزويى كه در حيات دنيوى دارد نايل آيد. از اين رو، براى رسيدن به هدف آرمانى خود از هيچ كوششى فروگذار نكرده، سعى مى كند از تمام استعدادها و توانمندى هاى خود بهره گرفته تا به سر منزل مقصود برسد. اما بسيار اتفاق افتاده كه به هدف خود نرسيده و از طى كردن مراتب كمال و پيشرفت باز مى ماند.


شايد بتوان علل و منشأ اين ناكامى ها و شكست ها را در چند عامل خلاصه نمود:


الف. خطا و اشتباه بودن مسيرى كه پيموده اند;
ب. روشن نبودن هدف و مقصود;
ج. عدم توجه به توانمندى ها;
د. انتخاب و گزينش معيارهاى نادرست;



همه اين عوامل مى تواند ناشى از استبداد به رأى و خودمحورى فرد باشد و اينكه فرد خود را بى نياز از همفكرى، تبادل نظر و مشورت با ديگران بداند.


روشن است كه زندگى فراز و نشيب هاى فراوانى دارد و هر فردى به تنهايى قادر بر فهم، حل و رفع موانع و مشكلات زندگى نيست و تنها مى توان در سايه تعامل انديشه و تضارب افكار و مشورت، سره را از ناسره جدا كرد.


اگر اندكى با تأمّل و دقت به پيرامون خود و حتى به گذشته انسان ها و ساير كشورها توجه كنيم، متوجه مى شويم كه بيشتر اكتشافات، اختراعات و نظريه پردازى ها در عرصه هاى گوناگون، محصول هم انديشى، تعامل و بهره گيرى از تجربه ها، ايده ها و نظريات ديگران بوده است. اگر قرار باشد هر فردى تنها به خودش متكى باشد و هيچ گاه از تجارب و انديشه ديگران بهره نگيرد، طبيعى است كه به بالندگى و پيشرفت اندكى نائل نشود و به شكوفايى و ترقّى زياد اميدوار نباشد. البته، روشن است كه مراد از پيشرفت و بالندگى در زندگى پيشرفت در عرصه هاى مادى، معنوى،اخلاقى،اجتماعى،انسانى است.


دين اسلام به لحاظ جامعيت، بالندگى، سعادت بخشى و پويايى، كه در قوانين و آموزه هاى خود دارد، به همفكرى و مشورت توجه ويژه اى نموده و اهميت آن، جايگاه آن و فوايد آن را گوشزد نموده است. نوشته حاضر در پى آن است تا اهميت مشاوره و خصوصيات مشاور را از منظر دينى، مورد بررسى قرار دهد تا مشاوران و حتى مراجعان بتوانند از آموزه ها و دستورات ارزنده اسلام در اين حوزه بهره مند باشند.
 

*Man*

کاربر فعال
"بازنشسته"
معناى مشاوره

1.«مشاوره» و مشتقات آن از قبيل تشاور، مشورت و غيره به معناى استخراج رأى صحيح است. بدين معنا كه انسان وقتى خودش درباره كار يا مسئله اى اطلاع درست و نظر صحيحى ندارد، به ديگرى مراجعه كند و از او نظر درست و محكم را بخواهد.


در لغت نامه دهخدا واژه «مشاوره» چنين تعريف شده است:

2.كلمه مشورت و مشاوِرِه، كه در تداول فارسى زبانان به كسر «واو» و «راء» تلفظ مى شود ولى تلفظ صحيح آن مشاوَرَه به فتح «واو» و «راء» است، واژه اى عربى از ريشه شارَ يَشيرُ به معناى بيرون آوردن، آراستن و رأى زدن است.


3.مشاوره همچنين در مفهوم جديد و حرفه اى آن ترجمه واژه انگليسى «Counseling» از ماده «Counsel» به معناى پند، نصيحت، راهنمايى و پيشنهاد است.


32_147_question.jpg

 

*Man*

کاربر فعال
"بازنشسته"
mashvarat.JPG


مفهوم مشورت در اسلام


در قرآن كريم سه بار كلمات هم خانواده مشورت ذكر شده است و به معناى توافق و هم رأيى، اهتمام به جلب نظر و رأى مردم در مسائل حكومتى و عاملى از مجموعه عوامل مؤثر در تشكيل يك جامعه سالم به كار رفته است.

موارد مذكور به ترتيب عبارتند از:بقره: 233، آل عمران: 159 و شورى: 38.

در احاديث و روايات هم مشاوره عمدتاً به معناى گفت وگو و تبادل نظر با افراد صاحب نظر و خردمند و استفاده از رأى و نظر آنان در تصميم گيرى هاى مهم و دشوار آمده است.

نمونه اى از اين روايات در مباحث آينده مطرح خواهد شد.
 

*Man*

کاربر فعال
"بازنشسته"
مشاوره در روان شناسى
Page-Data%5CStaticImages%5C88%5C12%5C1-15%5C12362.JPG




براى مشاوره تعاريف اصطلاحى متعددى ارائه شده است. به اعتقاد بوركس (Borks) و استفلر (Stoffler)

«مشاوره به رابطه حرفه اى بين يك مشاور آموزش ديده و مراجع دلالت دارد، اين رابطه براى كمك كردن به مراجعات جهت درك و روشن كردن نظرات آنها در مورد محيط زندگى خود و ياد دادن راه رسيدن به اهداف انتخاب شده فردى از طريق انتخاب راه هاى سنجيده و با معناى فردى و حل مشكلات هيجانى و ميان فردى برگزار مى شود.»

رابرت گيبسون (Robert Gibson) و ميشل (Mitchell) نيز مشاوره را اين گونه تعريف كرده اند:



مشاوره يك رابطه ياورانه دو نفرى است كه تكيه بر نياز فرد به رشد و سازگارى و تصميم گيرى و حل مشكل دارد.


انجمن روان شناسى آمريكا در سال 1981 حرفه مشاوره را با توجه به جنبه هاى عملى و قابليت اجرايى آن چنين تعريف كرد:


مشاوره يعنى كمك به مراجعان براى كسب مهارت هاى فردى ـ اجتماعى و تغيير و يا اصلاح اين مهارت ها، توسعه و پيشرفت سازگارى و افزايش قابليت انطباق آنان با تمنّيات و خواسته هاى متنوع و متغيّر زندگى، افزايش مهارت ها به منظور مقابله با مشكلات محيطى و بالاخره توسعه انواع قابليت هاى آنان در حل مسائل، مشكلات و تصميم گيرى ها.


با توجه به تعاريف ارائه شده درباره مشاوره و نيز با توجه به الزامات آموزه هاى دينى در خصوص ويژگى هاى مشاور، مى توان گفت:

مشاوره فرايندى فراتر از شور و مشورت ساده است و مشاور بايد داراى ويژگى ها و صفات خاصى باشد و ملتزم به رعايت قواعد و قوانين لازم بوده و آنها را رعايت نمايد.

به بيان ديگر، مشاوره فرآيند پويايى است كه طى آن مشاور براساس اصول روابط اسلامى و انسانى و با تكيه بر مهارت ها و توانمندى ها به برقرارى ارتباط با مراجع پراخته، به وى كمك مى كند تا مشكل و احياناً كمبود اطلاعات خود را برطرف نمايد.
 

*Man*

کاربر فعال
"بازنشسته"
Big%5C1387%5C10%5C207801491136817112481180127178128571495441.jpg


با در نظر گفتن تعاريف اصطلاحى، كه از مفهوم مشاوره از نگاه روان شناسى معاصر ارائه شده و با توجه به كاربرد مفهوم مشورت در متون مقدّس دين اسلام، اين سؤال مطرح مى شود كه:

بين مفهوم مشاوره از منظر روان شناسى و مشاوره تخصصى با مفهومى كه در روايات و آيات مورد استفاده قرار گرفته چه ارتباطى وجود دارد؟



در پاسخ به اين سؤال، سه تلقّى وجود دارد:



1. همه آنچه در روايات در اين باب وارد شده، مرتبط با مشاوره به معناى فنى و عملى امروزى آن دانسته شود. به عبارت ديگر، همه كاربردهاى واژه مشاوره در قرآن و سنّت، با مشاوره به معناى جديد و اصطلاحى آن مترادف گرفته شود.


2. احتمال ديگر اينكه، مشورت و مشاوره در روايات و آيات با مشاوره اصطلاحى كاملا متفاوت و متباين بوده و اين دو مفهوم كاملا با هم ديگر بيگانه باشند.


3. احتمال سوم كه به نظر مى آيد تلقّى درست هم باشد، اين است كه هرچند اين دو مفهوم كاملا بر هم منطبق نيستند، اما با همديگر ارتباط دارند و در بخش هاى زيادى از دايره صدقشان بر هم انطباق پيدا مى كنند.


در تحليل و تبيين اين ادعا بايد بر اين نكته تأكيد كرد كه مفهوم شور، مشورت و مشاوره در روايات به لحاظ كاربرد، وجود مشكل به معناى روان شناختى نيست.

البته، وجود مشكل در مشاوره روان شناختى نيز لزوماً براى مراجع لازم و ضرورى نيست; چه بسا مشاوره براى كسب مهارت و اطلاعات كافى صورت مى گيرد گرچه در موارد زيادى فرد به خاطر وجود مشكلات به مشاورِ روان شناسى مراجعه مى كند.

ثانياً، مشاوره و همفكرى در روايات شامل مواردى است كه افراد مشاوره كننده هم طراز هستند و يا يكى در سطح پايين تر است.

ثالثاً، مفهوم مشاوره، كه در متون دينى به كار رفته، از مفهوم اصطلاحى مشاوره روان شناختى، عام تر بوده و شامل مسائل خانوادگى، اجتماعى، سياسى، اخلاقى و... مى باشد. اين عموميت و شموليت در معناى لغوى مشاوره در متون دينى است. در حالى كه، مفهوم مشاوره در معناى اصطلاحى آن، كه رشته و فن خاص است، از هر سه لحاظ اخص است; زيرا

اولا، مراجع از آن حيث كه به مشاور مراجعه كرده است، هم طراز با او نيست.

ثانياً، به نحوى براى مراجع مشكل روانى و يا روحى پديد آمده است، نه اينكه صرفاً سؤال داشته باشد و بخواهد راه حلى براى آن پيدا كند.

ثالثاً، اين نوع مشاوره بيشتر ناظر به مشكلات شغلى، تحصيلى و روانى است.

بنابراين، براساس تلقّى سوم مشاوره به معناى لغوى آن، از سه جهت عموميت و شموليت دارد، ولى معناى اصطلاحى آن از هر سه جهت خاص است.


اما اگر كسى مدعى شود مشاوره به معناى خاص ماهيتاً با مشاوره به معناى عام متفاوت است، سخن درستى نيست.

نكته ديگر اينكه، مشورت و مشاوره داراى دو سطح است:

در سطح نخست، همه انسان هاى سالم و عاقل در پيمودن طريق كمال و بهره مندى از توانمندى ديگران، نياز به مشاوره دارند و يكى از نشانه هاى خردمندى انسان اين است كه از انديشه و خرد ديگران استفاده كند. به نظر مى رسد، انسان ها هرقدر عقلانيتشان بيشتر باشد، نياز آنان به مشاوره در مسائل گوناگون بيشتر خواهد بود.

در
سطح دوم، عده اى هستند كه نياز ويژه و تخصصى ترى به مشاوره دارند كه با مشاوره هاى عام قابل حصول نيست. مثلا، مشكلاتى از قبيل ناخن جويدن، شب ادرارى، فزون كنشى، اضطراب، وسواس شديد، توهم و مانند آنها، اين گونه مشكلات با مشاوره هاى عمومى قابل حل نيست. در اين گونه موارد بايد به مشاوران زبده كه تخصص كافى و آموزش كافى دارند، مراجعه شود و فرايند درمانى مى بايستى فرايندى علمى و جلسات به صورت حرفه اى برگزار شود. اين همان، مشاوره به معناى مصطلح است.



لازم به يادآورى است كه خصوصيات و صفاتى كه در روايات براى مشاور بيان شده است، همه سطوح مشاوره را شامل مى گردد و اگر مشاوره اى بخواهد اصولى و صحيح باشد، مى بايستى واجد همه شرايط بيان شده در روايات باشد.

اكنون به اهميت مشاوره و خصوصيات مشاور از نگاه دينى مى پردازيم و سعى خواهيم كرد دلايل صحت تلقّى سوم را بررسى نماييم.
 

*Man*

کاربر فعال
"بازنشسته"
dg7du91jpxkp8ym18f1.jpg


اهميت شور و مشورت در اسلام



در آموزه هاى حيات بخش اسلام به موضوع مشورت و هم فكرى اهميت ويژه اى داده شده و حتى به برگزيده و كامل ترين مخلوق الهى يعنى پيامبر گرامى(صلى الله عليه وآله)، با اينكه ـ قطع نظر از وحى آسمانى ـ آنچنان فكر نيرومندى داشت كه نيازى به مشاوره نداشت توصيه مى شود كه در امور عمومى مسلمانان، كه جنبه اجراى قوانين الهى دارد (نه قانونگذارى) و در مسائل سياسى و اجتماعى مشورت كند.

پيامبر گرامى(صلى الله عليه وآله)نيز به اين دستور الهى ملتزم بوده تا آنجا كه گاهى از رأى خود براى احترام به نظر ديگران، صرف نظر مى نمود.

نمونه عينى آن را در جنگ احد مشاهده مى كنيم، و حتى مى توان گفت: يكى از عوامل موفقيت پيامبر(صلى الله عليه وآله)در پيشبرد اهداف اسلامى همين موضوع بوده است.


اصولا رهبران و مردمى كه كارهاى مهم خود را با مشورت و صلاح انديشى يكديگر انجام مى دهند و صاحب نظران آنها به مشورت مى نشينند، كمتر گرفتار لغزش مى شوند و بيشتر كارهاى آنان قرين موفقيت، سلامتىوبالندگى بوده است. پيامبر گرامى(صلى الله عليه وآله)مى فرمايند:

*كسى نيست كه با ديگران مشورت كند و به سوى رشد و كمال هدايت نشود.*


حضرت اميرالمؤمنين على(عليه السلام) مى فرمايند:


*هر كس با خردمندان مشورت كند با انوار خردهاى آنان روشنى يابد و به راه راست و رستگارى نائل گردد.*

همچنين مى فرمايند:


*مشورت كننده از نابودى و سقوط مصون مى ماند.*


افرادى كه گرفتار استبداد رأى هستند و خود را بى نياز از افكار ديگران مى دانند، هر چند از نظر فكرى و تعقّل فوق العاده باشند، غالباً مبتلا به خطاهاى بزرگ و بنيان كن مى شوند.

حضرت على(عليه السلام)در اين باره مى فرمايند:


«من استبد برأيه هلك و من شاور الرجال شاركها فى عقولهم»;
كسى كه استبداد به رأى داشته باشد هلاك مى شود و كسى كه با افراد بزرگ و صاحب انديشه مشورت كند، در عقل آنان شريك مى شود.

همچنين فرمود:


*مشاوره كنيد، چون موفقيت در مشاوره است.*


همچنين آن حضرت فرمودند:


*مشورت عين راه يابى است، آن كس كه به فكر خود متكى گردد، خود را به مخاطره انداخته است.*


افراد مستبد علاوه بر اينكه خود را به خطر مى اندازند، موجب مى شوند پويايى و بالندگى انديشه در توده مردم بى رونق شده و افكارشان متوقف شود و استعدادها و سرمايه هاى انسانى آنان از دست برود.

سرّ اينكه خداوند متعال مى فرمايد:



(... وَ شَاوِرْهُمْ فِي الأَمْرِ...) (آل عمران: 159); در كارها با مردم مشورت كن.


به خاطر اين است كه افكار و انديشه هاى مردم به شكوفايى و پويايى برسد و در سايه مشورت و هم فكرى بتوانند از عقل و انديشه خويش بهره جسته و آن را بارور سازند. در رابطه با تفسير اين آيه از ابن عبّاس نقل شده است:

وقتى اين آيه نازل شد، پيامبر(صلى الله عليه وآله)فرمود:



*آگاه باشيد كه خداوند و رسولش از مشورت بى نياز هستند، لكن خداوند آن را رحمتى براى امت اسلام قرار داده، پس كسى كه مشورت نمايد از ترقّى و به راه راست شدن باز نمى ماند و كسى كه مشورت را ترك كند، از گمراهى و ضلالتش كاسته نمى شود.*


چنان كه افراد كارهاى خود را براساس مشورت و هم فكرى انجام دهند، كمتر گرفتار خطا و اشتباه مى شوند و اگر به خطا هم گرفتار شوند، مورد مذمّت و سرزنش قرار نمى گيرند; زيرا وظيفه خود را انجام داده اند و اگر اشتباهى رخ داده به خاطر ديگران و خطاى آنان بوده است و اگر به پيروزى و موفقيت نايل آيند، كمتر مورد حسد واقع مى شوند; زيرا ديگران پيروزى وى را از خودشان مى دانند و معمولا انسان ها نسبت به كارى كه خودشان انجام داده اند، حسد نمىورزند.

امام كاظم(عليه السلام)در اين باره مى فرمايند:



*كسى كه با ديگران مشورت كند، راهى را كه مى رود چنانچه صحيح باشد، مورد مدح و ستايش ديگران قرار مى گيرد و چنانچه به نتيجه مطلوب نرسد، مورد سرزنش قرار نمى گيرد.*

زمانى كه زمامداران (فرمانروايان) شما برگزيدگان و بهترين شما باشند و توان گر شما، سخاوتمند باشند و كارهايتان با مشورت و همفكرى انجام گيرد، در اين صورت زنده ماندن براى شما بهتر از مرگ است.


به عبارت ديگر، انسان ها در حيات پاكيزه قرار دارند و امور زندگى آنان براساس تدابير حكيمانه اداره مى شود و بخشى از شايستگى حيات در اين دنيا متأثر از مشورت و همفكرى است.

مولوى مى گويد:


مشورت ادراك و هشيارى دهد *** عقل ها مرعقل را يارى دهد
گفت پيغمبر بكن اى رايزن *** مشورت، كالمستشار مؤتمن
مشورت در كارها واجب بود *** تا پشيمانى در آخر كم شود
مشورت كن با گروه صالحان *** بر پيمبر، امر شاورهم بخوان
(امرهم شورى) براى اين بود *** كز تشاور سهو و كژ كمتر شود
كاين خردها چون مصابيح انور است *** بيست مصباح از يكى روشن تر است

 

*Man*

کاربر فعال
"بازنشسته"
ويژگى ها و صفات مشاور

كامل بودن و جامعيت از ويژگى هاى منحصر به فرد دستورات اسلام بوده و در آموزه هاى آن به تمام ابعاد مسائل اجتماعى، سياسى، فرهنگى، خانوادگى، حرفه اى و... اشاره شده است.

به گونه اى كه مى توان براى بسيارى از سؤال هاى مطرح در هر عصر و زمانى، پاسخى دقيق و قانع كننده يافت.

اين پاسخ ها و راه كارها با تتبع و اجتهاد در آيات و روايات و با بهره گيرى از نعمت عقل به دست آيد.

مشاوره و نظرخواهى و هم فكرى، كه در دستورات دينى به آن توصيه فراوان شده، نيز مشمول قوانين اسلامى بوده و شرايط و خصوصيات مشورت و مشاور در آن بيان گرديده است.

در اينجا به مهم ترين ويژگى هاى مشاور از منظر اسلام اشاره مى شود.


tax-questions-1-300x222.jpg
 

*Man*

کاربر فعال
"بازنشسته"
43019.jpg
1. عاقل بودن


از منظر اسلام، يكى از اصلى ترين تكيه گاه هاى اسلام در امور دنيوى و اخروى انسان ها قوّه تعقّل و خردورزى آنان است.

از منظر اين آيين ابدى، انسان حق ندارد آنچه را كه عقل نادرست مى داند، باور كند و به آن عمل نمايد. عقل از نگاه دينى، حجت باطنى انسان ها و يكى از هديه هاى بزرگ الهى، به بشريت است كه در سايه آن، راه صحيح و درست مشخص مى گردد.
اگر چه عقل به تنهايى اين توانايى را ندارد تا انسان ها را به سرمنزل كمال و سعادت برساند، ولى اين مهم در پرتو شرع و دستورات دينى امكان حصول دارد.

در منطق قرآن كريم، عقل به عنوان يكى از اسباب سترگ نجات و هدايت انسان معرفى شده و خردمندان مورد مدح و ستايش اين كتاب جاودانه قرار گرفته اند:

(الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُوْلَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ) (زمر: 18);
*آن كسانى كه به سخن گوش مى دهند و از بهترين آن پيروى مى كنند، ايشانند كسانى كه خدا هدايتشان كرده و اينان خردمندانند*


اين آيه كريمه افراد هدايت يافته را كسانى مى داند كه صاحب خرد و انديشه هستند و در سايه خرد و تعقل مى توانند گزينه هاى درست را انتخاب كرده و جزو هدايت يافتگان باشند. از اين رو، با توجه به اينكه خرد و عقل جايگاه ويژه اى در ترقّى و پيشرفت معنوى و مادى انسان ها دارد، در دستورات اسلامى بخصوص در فرمايشات ائمّه اطهار(عليهم السلام) به افراد توصيه شده است تا با اشخاص عاقل مشورت كنند و از فكر و نظر آنان بهره گيرند و از مشورت كردن با افراد جاهل برحذر باشند.

امام صادق(عليه السلام) در اين باره مى فرمايند:


*مشورت شايسته نيست، جز با رعايت حدود و شرايطش انجام پذيرد، چه در غير اين صورت زيان آن براى مشورت كننده بيش از منافع و سودش خواهد بود*

اين شرايط عبارتند از: خردمند و صاحب نظر بودن مشاور...


و در روايتى ديگر رسول گرامى(صلى الله عليه وآله) مى فرمايند:


***دورانديشى عبارت است از مشاوره با عاقل و اطاعت از او... وقتى عاقل خيرخواه به تو مشاوره داد، قبول كن ***



روشن است كه دليل ارجاع به صاحبان خرد و انديشه صحيح در مشاوره، به دليل منفعت ها و فوايدى است كه در مشاوره وجود دارد. در بعضى از فرمايشات معصومان(عليهم السلام)علاوه بر توجه دادن به مشاوره با افراد عاقل، به بركات و فوايد آن نيز اشاره گرديده است.

در اين زمينه پيامبر گرامى(صلى الله عليه وآله)مى فرمايند:


*مشورت كردن با عاقل خيرخواه، بركت، رشد، و توفيقى از جانب خداوند متعال است. و وقتى كه مشاور عاقل خيرخواه به تو توصيه اى كرد، نبايد مخالفت كنى، به درستى كه در مخالفت و توجه نكردن، هلاكت و خسران است*

حضرت على(عليه السلام)نيز مى فرمايند:


*كسى كه با صاحبان خرد مشورت كند به سوى رشد (سعادت) هدايت مى شود*

در اين دو روايت، چند نكته قابل توجه است:


الف. لزوم مشورت با افراد خردمند و عاقلى كه خيرخواه باشند;
ب. مشاوره با افراد خردمند سبب رشد، بركت، توفيق الهى و كمال است;
ج. مخالفت با توصيه هاى مشاور عاقل موجب هلاك و خسران مى باشد.
 

*Man*

کاربر فعال
"بازنشسته"

100805564083.jpg
2. دانش و تخصص




در آموزه هاى دينى و در سيره عقلا و انديشمندان، براى تخصص و خبرگى در شغل و حرفه مربوط و در لزوم مراجعه به افراد صاحب نظر و خبره، جايگاه ويژه اى قائل بوده و آن را يكى از اصول مسلّم عقلايى تلقّى مى كنند.

اگر كسانى براى رفع مشكل و سؤال خود به افراد غيرمتخصص رجوع كنند، مورد سرزنش و مذمّت قرار مى گيرند. اين سرزنش به اين دليل است كه فرد جاهل و كسى كه در رشته خود تخصصى ندارد، نه تنها توانايى حل مشكل را ندارد بلكه به دليل بى تجربگى بر ميزان مشكلات مى افزايد.

در قرآن كريم به روشنى دستور داده شده تا انسان ها به افراد خبره و كاردان رجوع كنند:




(فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ) (نحل: 43);
از اهل اطلاع و خبره سؤال كنيد اگر نمى دانيد.



در تفسير نمونه ذيل آيه مذكور مى فرمايد:

ذكر به معناى آگاهى و اطلاع است و اهل ذكر مفهوم وسيعى دارد كه همه آگاهان و اهل اطلاع را در زمينه هاى مختلف شامل مى شود.
مشاور نيز به لحاظ اينكه مورد مراجعه مردم است و بايد آنها را هدايت و راهنمايى كند، بايد از علم و تخصص مربوط به آن مسئله برخوردار باشد. در غير اين صورت، ضررش بيشتر از نفع آن خواهد بود.

حضرت اميرالمؤمنين(عليه السلام)مى فرمايند:



*بهترين كسى كه مشورت كنى صاحبان عقل و علم اند و صاحبان تجربه و دورانديشى*


پيامبر گرامى(صلى الله عليه وآله) در جنگ خندق وقتى براى دفاع از مدينه با لشگريان و ياران خود مشورت نمودند، بيشتر به نظر سلمان فارسى، كه تجارب جنگى و تخصص جنگى داشتند، اهميت دادند و در نهايت نيز نظر او را پذيرفته و اطراف مدينه را به پيشنهاد ايشان خندق كندند و بدين وسيله، از ورود دشمن خطرآفرين به مدينه جلوگيرى نمودند.

بنابراين، مشاور مى بايستى در حد امكان از بينش قوى و تخصص لازم بهره مند باشد تا بتواند گره مراجع را باز نموده و انديشه او را در مسيرى درست رهنمون شود.

 
بالا