به آغـوش کوچـک مـن بیـا ...

لاهوت

دوست خوب همه
"کاربر *ویژه*"
وقتی آسمان این همه بخیل است

وقتی ابرها ناخنخشكی میكنند

persian_star.net_1391_11_4_aghosh_01.jpg


وقتی دستهایی كه باید سایبان مهربانیات باشند، اینهمه كوتاهند

persian_star.net_1391_11_4_aghosh_02.jpg


وقتی شاخههای بهار تا دیوار خانه تو نمیرسند

وقتی گردبادهای گریز در چشمهایت قدم میزنند

persian_star.net_1391_11_4_aghosh_03.jpg


به سراغ دستهای من بیا

به آغوش من كه برایت همیشه گرم است ...

عزیز من! این آغوش هر چند كوچك، ولی برای تو یك دنیا جا دارد.

persian_star.net_1391_11_4_aghosh_04.jpg


این آغوش هرچند كوچك،
ولی میتواند سرمای ترسی كه در جانت بیتوته كرده است
را به تابستانیترین ظهر ممكن برساند.

وقتی "گلها فقط برای دیدن تو چانه نمیزنند" و كسی نیست كه برایت زنده بماند و زندگی كند

persian_star.net_1391_11_4_aghosh_05.jpg


وقتی ثانیههای حیات، سالاند، وقتی مرگ در دو قدمی ما نفس میكشد و جوان میشود

وقتی دار و ندار جهان به پای اسلحههایی میریزد كه فقط بلدند آدم بكشند؛

persian_star.net_1391_11_4_aghosh_06.jpg


به آغوش من بیا ...

به این مطمئنترین مكان دنیا كه برای تو میتواند جانپناهی باشد.

چرا كه عاقلان دنیا! سرپناهت را به موشك گرفتند و بازیهای كودكانهات را ناتمام گذاشتند.

persian_star.net_1391_11_4_aghosh_07.jpg
 

لاهوت

دوست خوب همه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : به آغـوش کوچـک مـن بیـا ...


عزیز من! من شاید كوچك باشم؛

شاید دستهای من برای به آغوش كشیدنت كوتاه باشد.

ولی دلم به اندازه تمام تابستانهای تاریخ گرم است و آغوشم مطمئنترین جا برای توست.

persian_star.net_1391_11_4_aghosh_08.jpg


به آغوش من بیا و آرام بگیر ...

از این همه صدای مسلسلهایی كه در تاریخ راه میروند و گوش جغرافیا را كر كردهاند.

persian_star.net_1391_11_4_aghosh_09.jpg


به آغوش من از نگاههای هیز مردانی كه چشمهایشان روی شكمشان باد كرده است و لبخند میزنند تا دندانهای كرمخوردهشان را به زنان روی دیوار نشان دهند.

عزیز من، خواهركم، مطمئنترین و گرمترین
نقطه جغرافیا آغوش كوچك من است كه برادر بزرگ توام.

 
بالا