نگاهی به زندگانی حضرت شعیب (ع)

!Erf@n!

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
لقب:خطیب آلانبیاء
پدر:صیفون
مادر:میکاء
تاریخ ولادت:۳۶۱۶ سال بعداز هبوت آدم.
مدت عمر:۲۴۲ سال
بعثت:برای هدایت مردم مدین و ایکه مبعوث شد.
محل دفن:بروایتی آن حضرت در بیت المقدس مدفون است.
بروایتی نسب آن حضرت:شعیب بن صیفون بن عنفاء بن ثابت بن مدین بن ابراهیم(ع)
تعداد فرزندان:آن حضرت ۷ دختر داشت.
فهرست سوره هایی که نام حضرت شعیب(ع) درآن ذکر شده:اعراف،هود،شعراء،عنکبوت
 

!Erf@n!

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
پاسخ : نگاهی به زندگانی حضرت شعیب (ع)

داستان حضرت شعیب علیه السلام در سوره اعراف، آیات ۸۵ تا ۹۳؛ سوره شعرا، آیات ۱۸۶ تا ۱۹۱، سوره عنکبوت، آیات ۳۶ و ۳۷ آمده است.

به شعیب، خطیب الانبیاء گفته می شود زیرا قوم خود را با سخنانی نیکو و فصیح و مستدل دعوت به توحید و خداپرستی می نمود.

حضرت شعیب در مدین به رسالت رسید اهل مدین عرب بودند و در سرزمین معان، در اطراف شام می زیستند. این مردم دو گناه فاحش داشتند:۱- منکر خدای یکتا بودند و به پرستش بیشه های سرسبز و خرم و درختان پرداخته بودند. ۲- در معاملات خود با مردم، خیانت و غش می کردند . هر گاه جنسی را می فروختند وزن و میزان آن را کم می دادند و هر گاه جنسی را می خریدند آن را کامل می گرفتند و در وزن جنس مورد معامله، به خریدار خسارت می زدند.
امام سجاد علیه السلام می فرماید: اول کسی که توزین و ترازو را به کار گرفت شعیب بود که به وسیله پیمانه و ترازو اجناس را وزن می کرد و مردم نیز به پیروی از او وزن و ترازو به کار می بردند. سپس در پیمانه و ترازو راه انحراف و کم فروشی پیش گرفتند و به نصایح و توصیه های شعیب اعتنا نکردند تا اینکه عذاب الهی نازل شد و همه آنها را از بین برد.
اهل مدین به سرزنش و تمسخر شعیب پرداختند و از روی استهزاء گفتند: ای شعیب! آیا دینت فرمان می دهد که ما خدایان نیاکان خود را کنار گذاریم و به دستور تو به عبادت معبودی دیگر بپردازیم.
 

!Erf@n!

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
پاسخ : نگاهی به زندگانی حضرت شعیب (ع)

حضرت شعیب در مقابل مخالفتهای مردم، از خود ناراحتی و خشم بروز نداد، بلکه از راه ملاطفت و ملایمت وارد شد، و برای هدایت آنان تلاش نمود.

شعیب رسالت و دعوت خود را ابلاغ کرد ولی احساس کرد که قوم از دعوت وی روی گردانند و اصرار به مخالفت با او دارند. مردم می گفتند: حرفهای تو راهی به دلهای ما ندارد و به اندیشه ما نفوذ نمی کند. ای شعیب تو باید از سرزنش پسران قبایل و طوایف دست برداری، تو در نظر ما فردی ذلیل و ضعیف هستی. ما فقط به علت احترام به طایفه و قبیله ات از آزار تو خودداری می کنیم و گرنه سنگسارت می کردیم.
شعیب در مقابل این تهدید تسلیم نشد، بلکه با دعوت حق، به دفع عقیده باطل آنان پرداخت و عزت و شوکت خود را از خدا خواست.
قوم وقتی متوجه این موضوع شدند که شعیب از اعتقادش دست بر نمی دارد، وحشت وجودشان را فرا گرفت و ترسیدند کار شعیب بالا گیرد و نیرومند گردد و دین او منتشر شود و طرفدارانش افزایش یابد، پس شعیب و پیروان او را به تبعید از مدین تهدید کردند.
آنگاه که شعیب علیه السلام از هدایت قوم به سوی خدا مأیوس شد و دریافت که آنها به کفر خویش اصرار دارند، از خدا خواست تا کیفر کفر و انکار آنان را به عذابی عاجل برساند. مردم مدین در نهایت شعیب را تکذیب نموده و او را شعبده باز و جادوگر معرفی کردند و گفتند: اگر او در ادعای خود صادق است، صاعقه ای از آسمان بر سر قوم نازل گرداند و عذاب را متوجهشان سازد.
خدای متعال دعای حضرت شعیب را به اجابت رساند و اهل مدین را به گرمای شدیدی مبتلا نمود، به حدی که تشنگی آنها با آب برطرف نمی شد و خنکی سایه، حرارت بدن آنان را کم نمی کرد. ناچار از ترس گرمای مدین هراسان و نگران فرار کردند، غافل از این که هر کجا بروند از عذاب الهی ایمن نمی مانند. مردم ناگهان در آسمان ابری دیدند و تصور کردند که سایه آن می تواند آنها را از گرمای آفتاب نجات دهد، به همین جهت در زیر سایه ابر گرد آمدند تا از آن بهره گیرند. پس آتش و شهاب ابر بر سر آنان باریدن گرفت و صدایی از آسمان به گوششان رسید و زمین در زیر پایشان لرزید و در این حال وحشت زده و بدون اینکه راه نجاتی داشته باشند، جملگی هلاک گشتند.
 

!Erf@n!

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
پاسخ : نگاهی به زندگانی حضرت شعیب (ع)

یکی از دلائل توصیه به مطالعه تاریخ، عبرت گرفتن از گذشتگان می باشد. این که دریابیم چه اموری باعث سعادت و یا شقاوت اقوام و ملل در گذشته شده و ما اعمالی که باعث عذاب آنان شده را تکرار ننماییم چرا که سنت الهی تغییرناپذیر است.

حضرت موسی هنگامی که از مصر فرار کرد، به مدین رفت و به حضور شعیب رسید وقتی داستان خود را بیان کرد، شعیب به او گفت: از قوم ستمکار نجات پیدا کردی و یکی از دختران خود را به حضرت موسی تزویج نمود و در مقابل حضرت موسی هشت سال یا ده سال برای حضرت شعیب کار کرد.
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم فرموده است که شعیب از محبّت خدا آنقدر گریست تا نابینا شد و خداوند بینائی او را بازگرداند و باز آنقدر گریست تا نابینا شد . . . . . خداوند به او وحی نمود: ای شعیب اگر گریه تو برای ترس از آتش است من تو را از آتش حفظ می کنم و اگر گریه تو برای شوق به بهشت است تو را بهشت می دهم!
شعیب عرض کرد : پروردگارا تو خود می دانی که سبب گریه من نه ترس از آتش تست و نه شوق به بهشت تو، بلکه عشق و محبت تو در دلم جا گرفته و نمی توانم صبر کنم مگر آنکه به زیارت و دیدار تو نائل شوم!

خداوند به او وحی نمود: حال که چنین است به علت این محبت و عشق تو به زودی کلیم خود موسی بن عمران را به خدمت تو خواهم فرستاد تا خادمت باشد.
 

!Erf@n!

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
پاسخ : نگاهی به زندگانی حضرت شعیب (ع)

مرقد مطهر پیامبر خدا حضرت شعیب(ع)





منبع: مدفن
 
بالا