شما جوانها...!

RainiMan

داره دوست میشه
"منجی دوازدهمی"
[h=2][/h][h=2][/h]



(رهنمودهاي امام خميني به جوانان عاشورايي و منتظر)
www.mahdi313.ir_images_stories_javanan.ashorayys.jpg

امام خميني رحمت الله عليه انقلاب شكوهمند اسلامي ايران را با الهام گرفتن از فرهنگ عاشورا و انتظار و نيروي بيكران جوانان سرعت بخشيد.
ايشان گرچه خود كهنسال بود اما شناخت راستين او نسبت به جوانان و شيوههاي شايستة وي در جذب اين گروه، بدان حد موثر افتاد كه چون اكسيري پر بها وجود اين قشر را دگرگون و آنان را عنصري الهي و نوراني گردانيد، به گونهاي كه در وصفشان فرمود: «من واقعاً گاهي وقتها... خجالت ميكشم كه اينها چه ميگويند، ما چه ميگوييم؟ اينها چه حالي دارند ما چه حالي داريم؟»[1]
آري سخنان امام خميني رحمت الله عليه در عين روان بودن، عميق، پرمعني و از بصيرت ايشان حكايت ميكند و چون از قرآن و سنّت معصومين: سرچشمه گرفته است هرگز طراوت و كارآمدي خود را از دست نداده و براي نسل چهارم انقلاب كه سرمايههاي عظيم امروز ما هستند نيز راهگشا خواهد بود.
نوشتة حاضر رهنمودهاي آن عزيز سفر كرده در تأسي از نهضت حسيني و قيام مهدوي به جوانان است.
1. شناخت صحيح اسلام، نه تفسير جاهلانه
جوانان عزيز دبيرستاني و دانشگاهي توجه كنند كه سران و سردمداران گروهها كه ميخواهند به واسطة اسلام پايههاي آن را سست كنند و جوانان را به دام اندازند، هيچ اطلاعي از اسلام و اهداف و قوانين آن ندارند و با خواندن چند آيه از قرآن و چند جمله از نهجالبلاغه و تفسيرهاي جاهلانه و غلط، نميشود اسلامشناس شد».[2]
آري! اسلامي كه امام حسين عليه السلام فدايي و امام خميني رحمت الله عليه منادي آن بودند و امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف آن را در سراسر گيتي گسترش خواهد داد با اسلام اموي و آمريكايي تفاوت دارد.
امام حسين عليه السلام در نامهاي به مردم بصره مينويسد: «شما را به كتاب خدا و سنّت پيامبر دعوت ميكنم؛ زيرا در شرايطي قرار گرفتهايم كه ديگر سنّت پيامبر از ميان رفته و جاي آن بدعت قرا گرفته است پس اگر به سخنان من گوش فرا دهيد و دستور مرا اطاعت كنيد شما را به راه رستگاري هدايت ميكنم.»[3]
امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف نيز گرد و غبار بدعت و تفسيرهاي جاهلانه و برخاسته از هواي نفس را از چهرة دين ميزدايد و سرچشمة زلال معارف و حقايق را به جهانيان عرضه خواهد كرد. اميرالمؤمنين عليه السلام ميفرمايد: «او (حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف) خواستهها را تابع هدايت وحي ميكند هنگامي كه مردم هدايت را تابع هوسهاي خويش قرار ميدهند، در حالي كه به نام تغيير نظريههاي گوناگون خود را بر قرآن تحميل ميكنند، او نظريهها و انديشهها را تابع قرآن ميسازد.»[4]
2. دنياطلبي منشأ خطاها
امام حسين عليه السلام در سخني براي اتمام حجّت به سپاهيان كوفه فرمود: «اي مردم! اين دنيا شما را نفريبد؛ زيرا هر كس بر آن تكيه كند اميدش به يأس تبديل ميشود و هر كه بر آن دل بندد به آرزويش نميرسد».[5]
امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف نيز در جواب كلام ابن مهزيار كه گفته بود: اي آقاي من تا كنون كسي را نيافتهام كه مرا به نزد شما راهنمايي كند فرمود: «كسي را نيافتي كه تو را (به نزد من) راهنمايي كند؟ نه (اينچنين نيست) ليكن شما اموال فراواني انباشتيد، ضعفاي مؤمنين را در حيرت افكنديد و پيوند رحمي كه در ميان خود داشتيد قطع كرديد ديگر چه عذري براي شما خواهد ماند؟»[6]
امام خميني رحمت الله عليه در نامهاي به فرزند خود مرحوم حاج سيد احمد آقا مينويسند: «پسرم! هيچگاه دنبال تحصيل مال دنيا، اگرچه حلال او باشد مباش، كه حبّ دنيا گرچه حلالش باشد رأس همة خطايا است.[7] چه خود حجاب بزرگ است و انسان را ناچار به دنياي حرام ميكشد. تو جواني با قدرت جواني كه حق داده است ميتواني اولين قدم انحراف را قطع كني و نگذاري به قدمهاي ديگر كشيده شوي.[8]
3. ولايتمداري
ايجاد بدبيني و جدا نمودن افراد جامعه بويژه جوانان از ‎آغوش پرمهر رهبر جامعه و ولي فقيه نيرنگ حساب شدة دشمن بوده و خواهد بود.
بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران در اهميّت جايگاه ولي فقيه، ميفرمايد: «ولايت فقيه براي مسلمين يك هديهاي است الهي كه خداي تبارك و تعالي داده است. بهترين اصل اصول قانون اساسي اين اصل ولايت فقيه است. وليّ امر حجت خداست من به همة ملت و همة قواي انتظامي اطمينان ميدهم كه امر دولت اسلامي اگر با نظارت فقيه و ولايت فقيه باشد، آسيبي به اين مملكت وارد نخواهد شد».[9]
سيدالشهداء عليه السلام خود، بارزترين مصداق و الگوي ولايتمداري است و اطاعت او از امام مجتبي عليه السلام در دوران امامت امام حسن عليه السلام و در جريان صلح امام حسن عليه السلام گوياي اين واقعيت است.
4. پيوند با علماي متعهّد و دلسوز
سيدالشهدا عليه السلام در سخنراني سياسي اخلاقي خود در منا فرمودند: «علت همة گرفتاريها آن است كه زمام امور و اجراي احكام بايد به دست علماي الهي باشد كه در رعايت حلال و حرام خدا امين هستند».[10]
امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف نيز براي شناخت وظيفه در عصر غيبت، مردم را به پيروي از علماي راستين، امر نمودند، امام صادق عليه السلام ويژگي اين علما را اينگونه بيان مينمايند: «از ميان فقها و عالمان دين آن كسي كه (در برابر گناهان) خويشتندار بوده و نگهبان دين و آيين باشد و با خواستهها و تمايلات شخصي خود مخالفت كرده و از دستورات مولاي خود اطاعت كند بر مردم است كه از او پيروي نمايند و بعضي از فقهاي شيعه چنين هستند نه همة آنان».[11]
امام هادي عليه السلام در بيان نقش علماي متعهد در زمان غيبت فرمودند: «اگر نبودند علمايي كه پس از غيبت امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف مردم را به سوي آن حضرت بخوانند و آنها را به سوي امامشان هدايت كنند و با حجتها و دليلهاي محكم الهي از دين او (كه دين خدا است) حمايت كنند و اگر نبودند آن عالمان هوشيار كه بندگان خدا را از دامهاي شيطان و شيطان صفتان و از دشمنان اهلبيت: نجات دهند همه از دين خدا بيرون ميرفتند ولي ايشان هستند كه سررشتة دلهاي شيعيان را با استواري در دست دارند آنچنان كه كشتيبان سكّان كشتي را به دست ميگيرد. آن عالمان برترين (بندگان) نزد خداوند متعال هستند».[12]
رهبر كبير انقلاب اسلامي در اين زمينه ميفرمايد: «نكتة ديگري كه از باب نهايت ارادت و علاقهام به جوانان عرض ميكنم اين است كه در مسير ارزشها و معنويات از وجود روحانيت و علماي متعهد اسلام استفاده كنيد و هيچگاه و تحت هيچ شرايطي خود را بينياز از هدايت و همكاري آنان ندانيد».[13]
5. قرآن برنامه زندگي و رمز پيروزي
امام خميني رحمت الله عليه در مورد قرآن كريم فرمود: «مشكل بزرگ مسلمين اين است كه قرآن كريم را كنار گذاشتهاند و تحت لواي ديگران درآمدهاند.[14] شما جوانها اميد من هستيد من اميد آن را دارم كه شماها با علم و عمل، با علم و تهذيب نفس، با علم و عمل صالح بر مشكلاتتان غلبه كنيد. با اتّكا به ايمان و اعتقاد به اسلام و قرآن كريم دست خائنين را قطع كرديم و اگر تتمّهاي باشد قطع ميكنيم انشاءالله».[15]
امام سجاد عليه السلام ميفرمايد: شب عاشورا پدرم به يارانش ميفرمود: «خداوند را با بهترين ثناها، ثنا ميگويم و او را در فراخي و تنگي ستايش ميكنم، خدايا! تو را به سبب اينكه ما را با انتخاب پيامبر صلي الله عليه و آله از ميان ما، گرامي داشتي و قرآن را به ما آموختي ستايش ميكنم».[16] در اين خطبه حضرت با افتخار به پيامبر صلي الله عليه و آله و قرآن به همگان ميآموزد كه هر كس قرآن را داشته باشد شديدترين و سختترين مشكلات پيش چشم او آسان خواهد شد.
عشق امام حسين عليه السلام به قرآن كريم به حدّي بود كه شب عاشورا را مهلت خواست و علّت آن را عشق به نماز، قرآن، دعا و استغفار معرفي كرد.[17]
حكومت امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف نيز بر اساس قرآن ـ كه كاملترين طرح و برنامه براي زندگي سعادتمندانه بشر است ـ خواهد بود، چنانكه در روايات ميخوانيم كه امام باقر عليه السلام فرمود: «دنيا به پايان نميرسد مگر اينكه خداوند مردي از ما اهلبيت: را برميانگيزد كه به كتاب خدا عمل ميكند».[18]
6. اشك و گريه بر شهيد
امام خميني رحمت الله عليه رسالت جوانان هوشيار را در حفظ حماسة كربلا و ارزشهاي گريه اينگونه مطرح ميفرمايد: «جوانهاي ما خيال نكنند كه مسأله، مسأله ملت گريه است. اين را ديگران القا كردند به شماها كه بگوييد ملتِ گريه، آنها از همين گريهها ميترسند. براي اينكه گريهاي است كه گريه بر مظلوم است، فرياد مقابل ظالم است.[19] اين روضه و اين گريه آدمساز است. انسان درست ميكند اين مجالس روضه، اين مجالس عزاي سيدالشهدا و آن تبليغات بر ضد ظلم. اين تبليغ بر ضد طاغوت است بيان ظلمي كه به مظلوم شده تا آخر بايد باشد.»[20]
از آنچه گذشت به خوبي فلسفة سخن امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف را ميتوان درك كرد كه فرمود: «اي جدّ عزيز! در مصايب و بلاهايي كه بر تو فرود آمد هر صبح و شام سرشك غم و اشك اندوه از ديدگان خود جاري ميسازم و چون اشكم تمام شد براي تو خون گريه ميكنم».[21]
گر نباشد مهر تو، دل را نباشد ارزشي
برگ بيحاصل شود گل، چون گلاب آيد برون


--------------------------------------------------------------------------------
[1]. در جستجوي راه از كلام امام، ج6، ص100.
[2]. صحيفه نور، ج15، ص62.
[3]. بحارالانوار، ج44، ص340.
[4]. نهج البلاغه، خ138.
[5]. مقتل الحسين خوارزمي، ج1، ص252.
[6]. الحياة، ج6، ص694، مترجم احمد آرام.
[7]. اشاره به حديث مشهور «حُبُّ الدُّنيا رَأْسُ كُلِّ خَطيئة» كه از امام سجاد7 و چند نفر از اهلبيت: ذكر شده: كافي، ج2، ص317.
[8]. نقطه عطف (نامه اخلاقي به مرحوم حاج سيد احمد آقا).
[9]. كلمات قصار امام خميني1، ص119؛ صحيفه نور، ج20، ص241.
[10]. تحف العقول، ص238، چاپ جامعه مدرسين.
[11]. التفسير المنسوب الي الامام العسكري، ص300.
[12]. الاحتجاج، ج2، ص455.
[13]. صحيفه نور، ج20، ص241-242.
[14]. كلمات قصار امام خميني، ص43-44.
[15]. صحيفه نور، ج6، ص48.
[16]. الارشاد، ج2، ص91.
[17]. همان.
[18]. كافي، ج8، ص396.
[19]. صحيفه نور، ج10، ص30-32.
[20]. همان، ج9، ص201.
[21]. زيارت ناحيه مقدّسه.


پدیدآونده:محسن دنيا ديده
 
بالا