اشعار شب سوم محرم

BarOoN

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : اشعار شب سوم محرم

عمه جان این سر منور را
کمکم می کنی که بردارم
شامیان ای حرامیان دیدید
راست گفتم که من پدر دارم
ای پدر جان عجب دلی دارم
ای پدر جان عجب سری داری
گیسویم را به پات می ریزم
تا ببینی چه دختری داری
ای که جان سه ساله ات بابا
به نگاه تو بستگی دارد
گر به پای تو بر نمی خیزم
چند جایم شکستگی دارد
دستی از پشت خیمه ها آمد
لاجرم راه چاره ام گم شد
در هیاهوی غارت خیمه
ناگهان گوشواره ام گم شد
هر بلایی که بود یا می شد
به سر زینب تو آوردند
قاری من چرا نمی خوانی
چه به روز لب تو آوردند
چشم های ستاره بارانم
مثل ابر بهار می بارد
من مهیای رفتنم اما
خواهرت را خدا نگه دارد
 

BarOoN

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : اشعار شب سوم محرم

تا شعله هجران تو خاموش کنم
بر آتش دل ز صبر، سرپوش کنم


بسیار بکوشیدم و نتوانستم
یک لحظه غم تو را فراموش کنم


ای کاش، دمی دهد امانم این اشک
تا نقش تو را به دیده منقوش کنم


آخر چه شود، شبی به خوابم آیی
تا جام محبت تو را نوش کنم


بنشینی و در برت، مرا بنشانی
تا زمزمه نوازشت گوش کنم


گر بار دگر مرا در آغوش کشی
صد بوسه بر آن دست و بر و دوش کنم


سجاده تو، که میدهد بوی تو را
برگیرم و بوسم و در آغوش کنم


چون درد فراق تو، ز حد درگذرد
زین عطر تو قلب خویش، مدهوش کنم


از حمله غارت به دلم آتشهاست
این داغ، عیان، ز لاله ای گوش کنم


گویند به من، یتیم غارت زده ام
زآن چشمه چشم خویش پرجوش کنم


دیگر اگر ای پدر نخواهی برگشت
برخیزم و پیکرم سیه پوش کنم؟


این داغ حسین، جاودان است حسان
هرگز نتوان به اشک، خاموش کنم
 

BarOoN

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : اشعار شب سوم محرم

مرا كه دانه اشك است دانه لازم نيست
به ناله انس گرفتم ، ترانه لازم نيست

ز اشك ديده به خاك خرابه بنوشم
به طفل خانه به دوش ، آشيانه لازم نيست

نشان آبله و سنگ و كعب نى كافى است
دگر به لاله رويم نشانه لازم نيست

به سنگ قبر من بى گناه بنويسيد
اسير سلسله را تازيانه لازم نيست

عدو بهانه گرفت و زد و به او گفتم
بزن مرا كه يتيمم ، بهانه لازم نيست

مرا ز ملك جهان گوشه خرابه بس است
به بلبلى كه اسير است لانه لازم نيست

محبتت خجلم كرده ، عمه دست بدار
براى زلف به خون شسته ، شانه لازم نيست

به كودكى كه چراغ شبش سر پدر است
دگر چراغ به بزم شبانه لازم نيست

وجود سوزد از اين شعله تا ابد ((ميثم ))
سرودن غم آن نازدانه لازم نيست
 

BarOoN

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : اشعار شب سوم محرم

دوباره از سقيفه دست آن ظالم برون آمد
كه مثل مادرم زهرا ز سيلى پاره شد گوشم


من آن شمعم كه آتش بس كه آبم كرد، خاموشم
همه كردند غير از چند پروانه ، فراموشم

اگر بيمار شد كس گل برايش مى برند و من
به جاى دسته گل باشد سر بابا در آغوشم


پس از قتل تو اى لب تشنه آب آزاد شد بر ما
شرار آتش است اين آب بر كامم ، نمى نوشم


تو را بر بوريا پوشند و جسم من كفن گردد
به جان مادرت هرگز كفن بر تن نمى پوشم


دوباره از سقيفه دست آن ظالم برون آمد
به ضرب تازيانه ، قاتلت مى كرد خاموشم


فراق يار و سنگ اهل شام ، و خنده دشمن
من آخر كودكم ، اين كوه سنگين است بر دوشم


نگاه نافذت با هستى ام امشب كند بازى
گه از تن مى ستاند جان ، گه از سر مى برد هوشم


بود دور از كرامت گر نگيرم دست ((ميثم )) را
غلام خويش را، گر چه گنهكار است ، نفروشم
 

BarOoN

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : اشعار شب سوم محرم

گرديد فلك و اله و حيران رقيه
گشته خجل او از رخ تابان رقيه


آن زهره جيينى كه شد از مصدر عزت
جبريل امين خادم و دربان رقيه

هم وحش و طيور و ملك و عالم و آدم
هستند همه ريزه خور خوان رقيه


خواهى كه شود مشكلت اندر دو جهان حل
دست طلب انداز به دامان رقيه


جن و ملك و عالم و آدم همه يكسر
هستند سر سفره احسان رقيه


كو ملك يزيد و چه شد آن حشمت و جاهش
اما بنگر مرتبت و شان رقيه


يك شب ز فراق پدرش گشت پريشان
عالم شده امروز پريشان رقيه


ديدى كه چسان كند ز بن كاخ ستم را
در نيمه شب آن دل سوزان رقيه
 

BarOoN

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : اشعار شب سوم محرم

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]با غم كه هم مسير شدم در سه سالگي[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]از غصه ناگزير شدم در سه سالگي[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]گفتم به تن كه آب شود از گرسنگي[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]از جان خود كه سير شدم در سه سالگي[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]من پاي عشق تو كمرم تا شد اي پدر[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]اين شد كه سر به زير شدم در سه سالگي[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]غصه نخور فداي سرت گر سرم شكست[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]يا كه اگر اسير شدم در سه سالگي[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]هي داغ روي داغ و هي زخم پشت زخم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]بعد از تو زود پير شدم در سه سالگي[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]گر چه نرفته ام به كنيزي ولي عجيب[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]كوچك شدم حقير شدم در سه سالگي[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]من فكر مي كنم كه همه فكر مي كنند[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]خيلي بهانه گير شدم در سه سالگي[/FONT]
 

BarOoN

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : اشعار شب سوم محرم

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]من وسحر ،من وعمه من و سر پدرم [/FONT]


[FONT=arial, helvetica, sans-serif]چه خواندني شده امشب كتاب مختصرم[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]سلام تازه ز راه آمده كجا بودي [/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]نشسته برسر و رويت غبار، همسفرم[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]هميشه در پي خورشيد ماه مي آيد [/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]كجاست سوره ي والشمس من سرقمرم[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]شكست اگر زفراق برادرت كمرت [/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]شكسته درغم شش ماهه ي حرم كمرم[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]هزار و نهصد و پنجاه زخم بربدنت [/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]هزار و نهصد وپنجاه داغ برجگرم[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]لبي نمانده برايت كه بوسه اي بزنم [/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]سري نمانده برايت كه گيرمش به برم[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]ازآن شبي كه مرا زجر زجر داد و كشيد[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]نه دست من به كمر ميرسد نه موي سرم[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]تنم سبك شده وگوش من شده سنگين [/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]به ضربه اي همه جا تيره گشته درنظرم[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]نه موي شانه كشيده نه صورتي سالم [/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]چنين شكسته بيا پيش مادرت مَبَرم[/FONT]
 

BarOoN

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : اشعار شب سوم محرم

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]رفتیّ و با غم همسفر ماندم در این راه[/FONT]


[FONT=arial, helvetica, sans-serif]گاه از غریبی سوختم گاه از یتیمی[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]گفتم غریبی، نه غریبی چاره دارد[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]آه از یتیمی ای پدر، آه از یتیمی[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]*[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]من بودم و غم، روز روشن، شهر کوفه[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]روی تو را بر نیزه دیدم، دیدم از دور[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]در بین جمعیت تو را گم کردم اما[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]با هر نگاه خود تو را بوسیدم از دور[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]*[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]من بودم و تو، نیمه شب، دروازه ی شام[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]در چشم من دردی و در چشم تو دردی[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]من گریه کردم، گریه کردم، گریه کردم[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]تو گریه کردی، گریه کردی، گریه کردی[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]*[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]در این زمانه سرگذشت ما یکی بود[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]ای آشنای چشم های خسته ی من[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]زخمی که چوب خیزران زد بر لب تو[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]خار مغیلان زد به پای خسته ی من[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]*[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]ای لاله من نیلوفرم، عمه بنفشه[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]دنیا ندیده مثل این ویرانه باغی[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]بابا شما چیزی نپرس از گوشواره[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]من هم از انگشتر نمی گیرم سراغی[/FONT]
 

BarOoN

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : اشعار شب سوم محرم

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]برگ و برت دست كسی برگ و برم دست كسی[/FONT]


[FONT=arial, helvetica, sans-serif]بال و پرت دست كسی بال و پرم دست كسی[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]خیرات كردن مال من خیرات كردن مال تو[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]انگشترت دست كسی انگشترم مال كسی[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]نه موی تو شانه شود نه موی من شانه شود[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]موی سرت دست كسی موی سرم دست كسی[/FONT]


[FONT=arial, helvetica, sans-serif]بابا گرفتارت شدم از دو طرف غارت شدم[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]آن زیورم دست كسی این زیورم دست كسی[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]رختت به دست حرمله رختم به دست حرمله[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]پیراهنت دست كسی و معجرم دست كسی[/FONT]
 

BarOoN

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : اشعار شب سوم محرم

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]طفل ویرانه شدن زار شدن هم دارد[/FONT]


[FONT=arial, helvetica, sans-serif]قد خم دست به دیوار شدن هم دارد[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]تا صداي لبت آمد لبم از خواب پريد[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]سر تو ارزش بيدار شدن هم دارد[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]عقب افتادن این چند شب از عاطفه ات [/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]این همه بوسه بدهکار شدن هم دارد[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]بی سبب نیست که با دست به دنبال توام[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]چشم خون لخته شده تار شدن هم دارد[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]دخترت نیستم از طشت رهایت نکنم[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]دختر شاه فداکار شدن هم دارد[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]معجري را كه تو از مكه خريدي بردند[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]موي آشفته گرفتار شدن هم دارد[/FONT]
 
بالا