behz@d
بی وفــا
[h=3] عشق كربلا
[/h] اگر كه دل شكسته اى حسين را صدا بزن
وگر ملول و خسته اى حسين را صدا بزن
در اين بهار معرفت پرستوى بهارىام
اگر چه پر شكسته اى حسين را صدا بزن
سحر شد و سپيده زد چرا تو همچو مرغ شب
لب از ترانه بسته اى حسين را صدا بزن
تو سر به زانوى غمى زشرم كرده هاى خود
چرا غمين نشسته اى حسين را صدا بزن
اگر به باغ آرزو به عشق كربلاى او
دل از همه گسسته اى حسين را صدا بزن
[/h] اگر كه دل شكسته اى حسين را صدا بزن
وگر ملول و خسته اى حسين را صدا بزن
در اين بهار معرفت پرستوى بهارىام
اگر چه پر شكسته اى حسين را صدا بزن
سحر شد و سپيده زد چرا تو همچو مرغ شب
لب از ترانه بسته اى حسين را صدا بزن
تو سر به زانوى غمى زشرم كرده هاى خود
چرا غمين نشسته اى حسين را صدا بزن
اگر به باغ آرزو به عشق كربلاى او
دل از همه گسسته اى حسين را صدا بزن