روزی که روسها حرم امام رضا را به توپ بستند

شیخ رجبعلی

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
4r9uQl6gbhAf.jpg

روز 10 فروردین 1291 خورشیدی نظامیان روس مستقر در مشهد بارگاه حضرت امام رضا (ع) را به توپ بستند. در اثر این حمله سردرها و گلدسته های حرم ویران شد، خزانه آستانه قدس غارت گردید و تعداد زیادی از زائران به شهادت رسیدند.

این حادثه كه از تلخ ترین و پر تلفات ترین حوادث عصر مشروطیت است، درشرایطی به وقوع پیوست که درایران مجلس شورا دائر نبود. مجلس دوم به دستور ناصرالملك نایب السلطنه و توسط یپرم خان ارمنی رئیس نظمیه تعطیل شده بود ( 2 بهمن 1290)، بسیاری از روزنامه نگاران و سیاستمداران مخالف دولت تبعید شده بودند (6 بهمن1290 ) مورگان شوستر آمریكایی خزانه دار كل ایران با تهدید روس ها بركنار و مسیو مرنارد بلژیكی طرفدار روسیه،جایگزین وی شده بود ( 15 بهمن1290) ازسوی دیگر نظامیان روسیه دربسیاری ازشهرها از جمله گیلان ، تبریز، رشت، قزوین و مشهد حضور فعال داشتند.

حمله قزاقان روسی مستقر درمشهد به حرم حضرت امام رضا(ع) حادثه ای بود که در حقیقت در واکنش به رد اولتیماتوم روسیه به ایران برای انحلال 48 ساعته «ژاندارمری خزانه» صورت گرفت . «ژاندامری خزانه» نیرویی بود که مورگان شوستر آمریکایی خزانه دار کل ایران ، آن را برای وصول مالیات از متنفذین تشکیل داده بود (25 خرداد 1290) و یک افسر انگلیسی به نام «ماژور استوکس» که وابسته نظامی سفارت انگلیس بود را به ریاست آن گماشته بود. دولت روسیه «ژاندارمری خزانه» را مخالف سیاست و منافع خود در ایران می دانست از این رو هشداری جدّی با سه اصل به دولت ایران داد و برای اجرای آن چهل و هشت ساعت ضرب الاجل مقرر كرد (هشتم آذر 1290). اخراج شوستر از ایران، پرداخت مخارج لشكر كشی روسها به ایران ، و استخدام اتباع خارجی بانظر و اجازه دولتهای روس و انگلیس شرط های دولت روسیه بود. گفتنی است كه مجلس شورای ملی در این زمان تعطیل بود ولی با فراخوانی نمایندگانش جلسه اضطراری و فوق العاده تشکیل داد و به اولتیماتوم دولت روسیه اعتنایی نكرد و شرط های آن را نپذیرفت(10 آذر 1290). به همین علت قزاقان روسی مستقر در گیلان و تبریز جنایات فراوانی مرتکب شدند و قزاقانی كه درمشهد بودند حرم امام رضا(ع) را به توپ بستند و شماری ازمردم را شهید یا مجروح كردند.
 

شیخ رجبعلی

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
حادثه به توپ بستن بارگاه حضرت ثامن الائمه، جلوه دیگری از رویارویی نظامیان روس بامشروطه خواهان بود. روسها جنایت خود را با این بهانه كه حرم امام رضا مأمن مبارزان و مشروطه خواهان شده آغاز کردند و درساعت 45/16 بعداز ظهر روز 10فروردین 1291 باهدایت «پرنسدابیژا » سركنسول روسیه تزاری درمشهد و با اطلاع «سرپرسی سایكس» سركنسول انگلیس دراستان خراسان بارگاه حضرت رضاعلیه السلام را به توپ بستند.​


EbEdXqlRZ3DbHOTlYCZCxfDAZuN1w89MSpw6GnAzSiL-WQgLPOLsZyj9hJ7WiRZ6OWmH_l2VH5hbVNK2MlfsYi_LHVLOpYT0XM1ZIVR8Mmu2cW5ttaYG6W8r0QHkH15j21IdVaa15YlTfLzw1hgjC9K49T9cJJ58nJxTHoIOHRBbmXGEeWBTI4gGAniMt6QT7BaRuAW3Q-C4L8s1VbR8004WGvsYXaviYNQ_EqdDdcZ09zAZSpON8TfumbrdoD5H93LsJkuVKaXSoX5VQJX2r2RnuCQBV5px_1be2yaFBUQXEarNAZPhNfaGTtIFl46ruxU

Gn_-oxC_2ef8X8umf98OSDvbgd3SqafgjAiX6g7q3rDKo7nw_5wFODCqLIBlTHrqo-ycSpz-usKiC0yAiD7AD37AscyhV1DibVTpL6qr0VPlr_v8N66n4edjSHiQnOrdoBT68ykXFzfqPrwSChuc0dS2heTspvsWUm4XqVk0hCBGUr0BRHfwgR8Bw8JETBt_St0yoNvHew64eOgM5cUSyGhIRBRUvWy1wE6NuR3DImcKPGHcxzS87KBslb4Rr6d-WlbPp5A1dAwCx1LS0JDMqZnr9Fo-vNNX6qrFO16Ri1Db34gozC1qZJQ_yPAr8Av5NMY
 
آخرین ویرایش:

شیخ رجبعلی

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
روزنامه «میدل ایست» چاپ لندن در آن زمان گزارش این حادثه را چنین تشریح كرد: « ... روس ها یك آتشبار توپ صحرایی مركب از چهار عراده توپ رادر فاصله نیم كیلومتری مشهد درخیابانی كه منتهی به صحن می شود مستقر كردند و درچهار نقطه اطراف آن مسلسلهای ماكسیم كارگذاشتند، واین درحالی بود كه سربازان پیاده كلیة منطقه رامحاصره كرده بودند. بمباران دوساعت طول كشید و درحدود دویست گلوله سنگین شلیك شد، كه توأم با رگبار دائمی مسلسلها بود. به گنبدطلائی و گنبدكاشیكاری آبی صدمات زیادی واردشد.

اندكی پس ازغروب آفتاب یكی ازمسلسلهای ماكسیم را انتقال دادند و آن را برفراز كاروانسرای مشرف به صحن مستقركردند، كه بدون هیچ تشخیص و تمیزی به مردم شلیك می كرد. یك مسلسل ماكسیم دیگر نیزگلوله های خود را به سمت محل آرامگاه، كه مقدس ترین بخش حرم است، خالی كرد وچندین نفر را كشت. برخی از زنها كه می كوشیدند فرار كنند،در چاه مستراح افتادند و دیگران نیز روی آنان هل داده شدند. سربازان روس ، هم مردگان و هم زندگان را از هر چه شیء گرانبها كه داشتند برهنه كردند.

روی هم درحدود دویست نفر ازمردم به قتل رسیدند، ولی به هیچ یك از آشوبگران آسیبی وارد نشد. آستان قدس غارت شد و بیشتر اشیای گرانبها، قالیها و نسخه های خطی آن به تاراج رفت و سپس به مدت دو روز ازطرف روسها مهر وموم شد... » واكنش دولت ایران دربرابر این حادثه خونین سكوتی بهت زده بود.
 

شیخ رجبعلی

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
به توپ بستن گنبد حرم رضوی به نقل از یک شاهد عینی

مرحوم «آیت الله میرزا حسین فقیه سبزواری» که حدود نیم قرن کلیددار حرم امام رضاعلیه السلام بود، یکی از شاهدان عینی این ماجرای خون بار است، فرزند وی مرحوم «آیت الله سید صادق فقیه سبزواری» پیش از فوت خود، مباحث مطرح شده از سوی پدر را در گفت‌وگویی مطرح می‌کند، یکخبرگزاری آن نقل‌قول‌ها را منتشر کرد:

«یوسف خان که اصالت او به هرات مربوط می‌شد، در مشهد قیام کرد و ادعای او این بود که باید محمدعلی شاه، فرزند مظفرالدین شاه قاجار، به قدرت برسد و ما مشروطیت را نمی‌خواهیم، کم کم تعدادی از مردم را به دور خود جمع کرد و صحن نو را به عنوان مرکز برنامه‌های خود قرار داد، هنوز مدتی از ماجرای این شخص نگذشته بود، که فردی دیگر به‌نام طالب الحق نیز سر بلند کرد و با یوسف خان هم‌داستان شد.


هر دو آنان به همراه یارانشان در مسجد جامع گوهرشاد جمع می‌شدند و از این مسجد به عنوان مرکز برنامه‌های‌شان استفاده می‌کردند، هر روز در صحن نو مشغول برنامه‌ریزی بودند و شب‌ها به خانه ثروتمندان می‌رفتند و مبالغ فراوانی از آن‌ها می‌گرفتند، در شهر مشهد هرج و مرج عجیبی رخ داده بود و این ماجرا حدود سه ماه طول کشید.


روز دوشنبه دهم فروردین مقارن با دهم ربیع الثانی ۱۳۳۰ هجری قمری، دو ساعت به غروب مانده بود که پدرم مرحوم آیت الله میرزا حسین فقیه سبزواری که در آن زمان ٢١ سال داشتند، برای اقامه نماز ظهر و عصر به مسجدجامع گوهر شاد می‌رفت که شخصی به نام محمدجواد عرب‌زاده، هراسان به او خبر می‌رساند که خودت را به مدرسه برسان که الان روس‌ها آستان قدس را به توپ می‌بندند. او نیز پس از شنیدن این خبر، باعجله و هراسان خود را به صحن کهنه می‌رساند.

پدرم در خاطراتش نقل می کرد که هنوز از صحن خارج نشده بودم که صدای توپ‌ها بلند شد و نخستین توپ، از باغ خونی، محلی که روس‌ها در آن مستقر بودند، به ایوان عباسی اصابت کرد و گلوله‌های آن در صحن پخش شد و او نیز نتوانست به مدرسه برود به همین دلیل به داخل حرم برگشت. ناگهان شلیک‌های توپ، متعدد و ادامه‌دار شد، به گونه‌ای که از دروازه پایین خیابان و سرای حاجی ملک و اول کوچه حاج شیخ محمد تقی و باغ خونی نیز، توپ شلیک می‌شده و تا پس از اذان مغرب نیز مسلسل توپ ادامه داشته است.

57776123.jpg



پدرم می‌گفت که هرچه تلاش کردم، خود را از این واقعه خلاص کنم، نتوانستم، به همین دلیل گاهی به میان حرم و گاهی به میان مسجد و گاهی به دارالحفاظ و گاهی دارالسیاده می‌رفتم تا بالاخره «طالب الحق» به حرم آمد و عده زیادی از مردم اطراف او جمع شدند، او گفت که امروز به فرمانده روس‌ها تلفن می‌کنم تا دیگر توپ شلیک نکنند و به همین دلیل خودش را به کشیک‌خانه رساند ولی پس از گذشت نیم ساعت باز گشت و گفت: هرچه تلفن می‌کنم کسی جواب نمی‌دهد.


بنا بر آنچه که پدر مرحومم نقل می‌کرد، طالب الحق هنگامی که از کشیک خانه برگشت پریشان خاطر بود و می‌گفت که قرار ما با روس‌ها این بود که هرزمان من می‌گویم دست بردارید، دست بردارند.

پدرم گفت تا اذان مغرب در میان صحن حرم امام رضاعلیه السلام بودم و مستأصل و نگران از اینکه راهی برای خلاص شدن از این ماجرا ندارم، دلم شکست و به امام هشتم متوسل شدم تا بالاخره راه نجاتی پیدا شد و توانستم به هر شکل ممکن خود را به قبرستان قتلگاه (صحن طبرسی) برسانم و به درب خانه‌های بسته پناه بردم، ولی هیچ پاسخی از اهالی منزل شنیده نمی‌شد؛ گویا هیچ کدام در منزل نبودند، تا اینکه بالاخره درب منزل «محمد حسین داورزنی» که در کنار قتلگاه بود، باز شد و او مرا به داخل خانه دعوت کرد، ولی هنگام ورورد، ضعفی عجیب مرا فراگرفت. چند ساعتی بیهوش شدم، صبح روز بعد که حالم کمی بهتر شد و به سمت حرم رفتم، متوجه شدم لشکر روس‌ها تمام صحن و حرم را محاصره کرده‌اند.

تا صحن بالای خیابان، ٧٢ نفر جلو مدرسه میرزا جعفر کشته شده بودند و در صحن کهنه نیز، قشون روس ایستاده و مانع ورود مردم به داخل صحن می‌شدند، چهار روز به همین شکل گذشت و بعد از آن حرم و صحن امام رضاعلیه السلام را به خود ایرانی‌ها واگذار کردند. در ادامه جمعی از محترمان و علما برای تطهیر حرم و رواق‌ها وارد صحن شدند. روس‌ها وضع اسفناکی را در حریم امن رضوی بوجود آورده بودند، «یوسف خان هراتی» که عامل اصلی این معرکه بود، فرار کرد ولی این فرار سرانجام نداشت و جنازه او را به مشهد آوردند و محمد نیشابوری نیز که به نیشابور فرار کرده بود در همان جا کشته شد و به این ترتیب معرکه تمام شد.»

https://ir-psri.com/
 

شیخ رجبعلی

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
تیتر بیشتر روزنامه‌های چاپ ١٠فروردین سال١٢٩١ هجری‌شمسی این بود؛ «حرم امام رضا(ع) به توپ بسته شد»؛ پیرو این اتفاق تلخ که مصادف با روز ١٠ربیع‌الثانی سال١٣٣٠ هجری‌قمری رخ داد، روزنامه هایی که وقایع آن زمان را شرح می دادند، نوشتند که با حمله نظامی به حرم امام هشتم و به توپ بستن بارگاه امام رضا(ع)، عید نوروز نه فقط به کام مردم مشهد، بلکه برای همه مردم ایران، شیعیان و ارادتمندان خاندان اهل‌بیت پیامبر(ص)، تلخ و خونبار شد.

حتک حرمت حریم آستان قدس رضوی کاری بی شرمانه بود که فقط از عهده روس ها بر می آمد و دولت استعمارگر روس در بیش از یک قرن پیش، برای رسیدن به اهداف پلید خود در کشور اسلامی ایران، هر اقدامی را انجام می داد و از حتک حرمت به حریم ائمه(ع) نیز شرمی نداشت.

گلوله باران بارگاه ثامن الحجج(ع) از جمله اقداماتی بود که روس ها به آن دست زدند و روی قوم مغول را سفید کردند.

www.razavi
 

شیخ رجبعلی

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
در تاریخ آمده است، که یکی از موجبات بمباران آستان قدس رضوی، مخالفت روس ها با استخدام «مورگان شوستر» آمریکائی بود که از بدو ورود او به ایران هر روز بهانه‌ای می تراشیدند، و مزاحمت و نگرانی برای مردم ایران پدید می‌آوردند. («مورگان شوستر»، حقوقدان، ناشر و کارشناس مالی اهل ایالات متحده آمریکا که در سال ۱۹۱۱ میلادی (زمان قاجاریان) برای اصلاح مالیه به استخدام دولت ایران درآمد.).
رفته رفته دامنه این نارضایتی ‌روس ها وسعت یافت و کار به جایی رسید که دولت روس تصمیم گرفت یک اولتیماتوم به دولت ایران بدهد و اتمام حجت کند.
دولت روس که گمان می کرد ایران تابع فرامین آنهاست، پس از تمام شدن زمان تعیین شده و ناکام ماندن از اولتیماتوم به ایران، سعی کرد اولتیماتومی دیگر بدهد؛ اولتیماتوم روس، ننگ دیگری بود که قرار بود به ایران تحمیل شود و موارد آن، به گونه ای تنظیم شده بود که به استقلال ایران لطمه جدی وارد می ساخت.
با اینکه در آن زمان، فضای مجازی و وسایل ارتباطی خاص به شکل امروزی وجود نداشت، ولی این خبر به سرعت در تمام کشور پیچید و مردم که از این تهدید و شرایطی که روس تعیین کرده بود آشفته شده بودند، دست به اقدامات شدیدی زدند و برخی شهرها چون شهر مشهد، پیش قدم شدند و به مخالفت با روس ها پرداختند؛ و انقلابی کردند که اندام روس ها به لرزه در آمدند.

نوجوانان و جوانان مدارس را تعطیل کردند و با علم و بیرق، در کوچه و بازار به راه افتادند؛ تظاهراتی علیه روس ها به راه انداختند و شعارهایی هیجان انگیز سردادند.
مشهد دیگر حالت عادی نداشت و غوغایی برپا بود و مردم شهر که این التهاب جوانان را دیدند، بیتاب گشته و وارد دسته آنان می شدند؛ هر قدمی که جمعیت معترض به سمت حرم مطهر امام هشتم بر می‌ داشتند، بر تعداد ازدحام کنندگان نیز افزوده می ‌شد؛ انبوه جمعیت معترض به مسجد گوهر شاد رسیدند و مشغول هیاهو شدند.

images


در این موقع، حاج شیخ مهدی سلطان المتکلمین که از وعاظ معروف و خوش بیان شهر مشهد بود، نزدیک غروب به منبر رفت و مشروح اولتیماتوم دوم را برای مردم قرائت کرد؛ آن روز تاریخی تا پاسی از شب، مردم در مسجد گوهر شاد ماندند و به مواعظ حاج شیخ مهدی و برخی دیگر که با لحنی مؤثر سخنرانی می کردند گوش فرا دادند؛ این زمزمه‌‌ها روز به روز در مشهد زیادتر می ‌شد و نگرانی و ناراحتی «کنیاژ دابیژا» قونسول روس در مشهد را به دنبال داشت.

قونسول روس که وضع را چنین دید، از دولت تزاری در خواست کرد: تا سپاهیانی به مشهد بفرستد و منافع آن دولت را در این شهر محافظت کنند؛ متعاقب این درخواست در اوائل محرم ۱۳۳۰ هجری قمری، قشون روس با توپخانه و تجهیزات کامل از دروازة بالا خیابان، وارد مشهد شدند؛ و از کوچه تلگرافخانه بطرف ارک دولتی رفتند.
 
بالا