امام حسين(ع) در آغوش پيامبر(ص)

mahdi gh

کاربر با تجربه
"بازنشسته"

130646_5342bdb2c4388dca25f4a5c5db5f5dc0.jpg



حضرت سيّدالشهدا(ع) همواره مورد توجّه ویژه رسول خاتم(ص) بوده است. پیامبر اسلام(ص) ارتباط ويژه اي با نوه خود برقرار مي كردند و هرگاه اين كودك خردسال را مشاهده مي کردند، او را در آغوش گرفته و بسيار مي بوسيدند.

در اين رابطه روايات زيادي وجود دارد. به عنوان نمونه ابن قولويه[1] در كتاب «كامل الزيارات» از امام باقر(ع) اين گونه نقل مي كند:

«كانَ رَسُولُ الله(ص) إِذا دَخَلَ الحُسَيْنُ(ع) إجْتَذَبَهُ إِلَيْه»

هرگاه سيّدالشهداء(ع) نزد رسول خاتم(ص) مي آمد، حضرت تمام آغوش خود را مي گشود. نكته مهم اين است كه حضرت در هر مكاني، چه در منزل خود، چه در منزل دختر گرامي شان، چه در مسجد و حتّي در محراب، با مشاهده فرزند خود، غرق در شادي شده و او را در بغل مي گرفت.

 

mahdi gh

کاربر با تجربه
"بازنشسته"

از واژة «إجتذبه» در روایت قبل به معنی «او را به سمت خود جذب می کرد» فهميده مي شود اباعبدالله(ع) به راحتي در آغوش پيامبر(ص) نمي آمد؛ بلكه پيامبر(ص) بايد نرمش و ملاطفت می نمود تا او را در آغوش بگيرد.


در ادامه روايت آمده است: «ثُمَّ يَقُول ل‍أ ميرالمُؤمنينَ(ع) أمْسِكْه» هرگاه حضرت با نرمش نمی توانست فرزند را بغل كند، به پدر گرامي شان امام علی(ع) مي فرمودند که فرزندت را نگه دار و آن را نزد من بياور. امام علی(ع) كه همواره مطيع مولاي خود بودند، بلافاصله فرمان پيامبر(ص) را اجرا مي كردند و امام حسين(ع) را نزد حضرت مي آوردند.


«ثُمَّ يَقَعُ عَلَيهِ فَيُقَبِّلَهُ وَيَبْكي»[2]


زماني كه پيامبر(ص) امام حسين(ع) را از دست پدرشان مي گرفت، روي زمين مي خواباند، سپس دو دست مبارك شان را شبیه حالت سجده بالاي سر فرزندش مي گذاشت و ايشان را زير سينه شان قرار مي داد. در اين حالت ابتدا سر فرزندش را مي بوسيد، سپس دست ها، صورت و لب مبارك شان را مي بوسيد.
 

mahdi gh

کاربر با تجربه
"بازنشسته"

-------------------------------- منابع ----------------------------------------

[1]. ابوالقاسم جعفر بن محمد بن جعفر بن موسی بن مسرور بن قولویه قمی مشهور به ابن قُوْلَوَیْه (۳۵۷ ه.ق)محدّث و فقیه بزرگ امامی در شهر قم به دنیا آمد. ابن قولویه از مشایخ بسیاری بهره برده که از آن میان می توان احمد بن ادریس قمی، علی ابن بابویه قمی، محمد بن یعقوب کلینی، ابوعمرو کشّی و همچنین پدرش محمد و برادرش علی را نام برد. ابن قولویه در بغداد درگذشت و در کاظمین خاک شد. افندی قبرش را در قم می داند. از بازماندگان وی تنها پسرش ابواحمد عبدالعزیز را می شناسیم که از راویان حدیث بوده است. ابن قولویه دارای تألیفاتی در حدیث و فقه بوده که مشهورترین آنها کتاب «کامل الزیارات» است که در سال ۱۳۱۶ش در نجف اشرف به کوشش عبدالحسین امینی به چاپ رسیده است.

[2]. کامل الزیارات: 70، حدیث4؛ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍعلیه السلام قَالَ كَانَ رَسُولُ الله(ص) إِذَا دَخَلَ الْحُسَيْنُعلیه السلام اجْتَذَبَهُ(جذبه) إِلَيْهِ ثُمَّ يَقُولُ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَعلیه السلام أَمْسِكْهُ ثُمَّ يَقَعُ عَلَيْهِ فَيُقَبِّلُهُ وَ يَبْكِي فَيَقُولُ يَا أَبَهْ لِمَ تَبْكِي فَيَقُولُ يَا بُنَيَّ أُقَبِّلُ مَوْضِعَ السُّيُوفِ مِنْكَ وَ أَبْكِي قَالَ يَا أَبَهْ وَ أُقْتَلُ قَالَ إِي وَ الله وَ أَبُوكَ وَ أَخُوكَ وَ أَنْتَ قَالَ يَا أَبَهْ فَمَصَارِعُنَا شَتَّى قَالَ نَعَمْ يَا بُنَيَّ قَالَ فَمَنْ يَزُورُنَا مِنْ أُمَّتِكَ قَالَ لَا يَزُورُنِي وَ يَزُورُ أَبَاكَ وَ أَخَاكَ وَ أَنْتَ إِلَّا الصِّدِّيقُونَ مِنْ أُمَّتِي.


برگرفته از کتاب آئین اشک و عزا در سوگ سیدالشهداعلیه السلام نوشته استاد حسین انصاریان
 
بالا